تحلیل تکنیکال

معایب تحلیل تکنیکال برای سودآوری بلندمدت در بازار سرمایه

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های تحلیل بازار سرمایه است که از گذشته در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می‌گرفت. برای آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال می‌توانید مقاله تحلیل تکنیکال چیست را بخوانید. این روزها درصد زیادی از فعالین بازار سرمایه در ایران از این تحلیل استفاده می‌کنند؛ اما در سایر کشورهای پیشرفته تحلیل تکنیکال را به روشی که امروزه مرسوم است قدیمی و ناکارآمد می‌دانند و استفاده از آن منسوخ شده است. باتوجه به این موضوع در مقاله پیش‌رو به برخی معایب تحلیل تکنیکال پرداخته شده است.

 معایب تحلیل تکنیکال 

سرمایه‌گذاران زیادی در ایران بازار سرمایه را با استفاده از تحلیل تکنیکال بررسی می‌کنند؛ زیرا تحلیلی قابل‌فهم، ساده و سریع است. اما حرفه‌ای‌های بازار سرمایه که توانسته‌اند سالیان متوالی در این بازار فعالیت کنند و سودهای زیادی را در بلندمدت به‌دست آورند، از این تحلیل استفاده نکرده‌اند. همچنین الگوهای تحلیل تکنیکال در بازار مالی دنیا از سال 1970 میلادی تاکنون به‌روز نشده است و با پیشرفت علم و تکنولوژی، روش‌های جدید و کارآمدتری برای تحلیل بازار سرمایه جایگزین آن شده است. عدم رشد و توسعه تحلیل تکنیکال باعث شد تا این تحلیل امروزه در دنیا کاربرد کمی داشته باشد. اکنون باید دید نکات مهم در تحلیل تکنیکال چیست و چرا نباید از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟

 تحلیل تکنیکال، تحلیل پس از واقعه است

یکی از مهم‌ترین معایب تحلیل تکنیکال این است که تحلیل تکنیکال، تحلیل پس از واقعه است. به این معنی که در تحلیل تکنیکال وقتی الگویی شکل می‌گیرد باید دید این الگو در برخورد با خطوط حمایت و مقاومت چه واکنشی نشان خواهد داد و آیا روند خود را ادامه می‌دهد یا خطوط را شکسته و تغییر روند خواهد داشت؟

در تحلیل تکنیکال پس از اینکه نمودار به مسیر خود ادامه داد و میزان زیادی از تغییرات قیمت دیده شد، می‌توان متوجه رفتار آن شد و معامله در نقاط سقف و کف که نقاط مهم معامله هستند، امکان‌پذیر نیست.

تاریخ عیناً تکرار نمیشود

قیمت سهم در آینده با توجه به گذشته آن، بر اساس اصل سوم تحلیل تکنیکال، پیش‌بینی می‌شود. اصل سوم تحلیل تکنیکال می‌گوید که تاریخ همواره تکرار می‌شود. عوامل بسیار زیادی در شکل‌گیری تاریخ بازارهای مالی موثرند. با گذشت زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی، تغییر شرایط اقتصادی و… قیمت‌ها رفتار جدیدی از خود نشان می‌دهند و تاریخ دقیقا مانند گذشته تکرار نخواهد شد.

به‌عنوان مثال شاخص کل سهام در دی ماه سال  1392 در سقف 89355/7 واحد قرار داشت، سپس شاخص روند خود را تغییر داد و تا اواخر سال 1393 به 61532/9 واحد رسید و حدود 30 درصد کاهش پیدا کرد. در ریزش اخیر بازار بورس با الگویی مشابه، در مرداد سال 1399 سقف شاخص کل سهام 2065114/3 واحد بود. طبق این اصل انتظار می‌رفت که شاخص در روند نزولی خود با ریزش 30 درصدی تا حدود 1 میلیون و 450 واحد کاهش یابد. اما شاخص کل سهام در خرداد سال 1400 به 1095697/7 واحد رسید و چیزی حدود 47 درصد ریزش داشت.

در این مثال دیدیم که تاریخ به دلایل مختلفی تکرار نشد. مثال‌های زیادی مانند مثال فوق در بازار برای نقض این اصل وجود دارد. پس به‌طور کلی تحلیل تکنیکال بر اساس اصلی نادرست استوار است. 

تحلیلگران تکنیکال خودشان تحلیل خود را نقض میکنند

یکی دیگر از معایب تحلیل تکنیکال این است که بیش از 80 درصد از تحلیلگران به دلیل سهولت استفاده از تحلیل تکنیکال، از این تحلیل استفاده می‌کنند. در نتیجه تعداد قابل‌توجهی از فعالین بازار سرمایه طبق الگو شکل گرفته تحلیل مشابهی برای پیش‌بینی روند قیمتی یک سهم دارند که می‌تواند باعث عدم تحقق تحلیل شود. به‌طور مثال سقف قیمت یک سهم 800 تومان پیش‌بینی شده است. تحلیلگران تکنیکال توصیه می‌کنند قبل از رسیدن به سقف قیمت، سهم فروخته شود. وقتی همه تحلیلگران حرفه‌ای قبل از رسیدن به این قیمت سهم خود را بفروشند، قیمت هیچ‌گاه به 800 تومان نمی‌رسد و پیش‌بینی‌شان محقق نمی‌شود.

موضوع مهم‌تر آن‌که فعالین بزرگ بازار سرمایه عموما از تحلیل بنیادی استفاده می‌کنند و تمایل کمتری به تحلیل تکنیکال دارند. این افراد که حجم سرمایه‌شان به مراتب بیشتر از سرمایه تمام تحلیلگران تکنیکال است، می‌توانند با اقدامی باعث نقض تحلیل تکنیکال شوند؛ فرض کنید در مثال بالا 800 تومان قیمت مناسبی از نظر تحلیلگران بنیادی باشد، پس در این قیمت شروع به خرید سهام می‌کنند و باعث افزایش قیمت سهم می‌شوند. در این صورت تحلیلگران تکنیکال متوجه نقض تحلیل خود خواهند شد. پس از نقض تحلیل مجدد پیشنهاد می‌شود سهم روندی صعودی دارد و خرید آن می‌تواند باعث سوددهی شود.

آیا باید از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟

باتوجه به مطالبی که گفته شد پیش‌بینی تحلیلگران تکنیکال ممکن است در بسیاری از مواقع، به دلایل مختلفی نقض شود. در صورت تحقق پیش‌بینی نیز هیچگاه در زمان مناسب به کار نمی‌آید و تحلیلگر نمی‌داند که دقیقا در کجای روند قرار دارد و آیا روند ادامه دارد یا تغییر خواهد کرد؟ این تحلیل دیرهنگام باعث از دست رفتن درصد زیادی از سود خواهد شد. با وجود ریسک‌های زیادی که در بازار سرمایه وجود دارد، افراد به‌دنبال سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک ممکن هستند. استفاده از تحلیل تکنیکال به دلیل بالا بودن ریسک آن پیشنهاد نمی‌شود و تحلیل بنیادی با ریسک کمتر، می‌تواند جایگزین مناسبی برای این تحلیل باشد. برای آشنایی با این تحلیل می‌توانید مقاله تحلیل بنیادی چیست را بخوانید.

تحلیل هوش مصنوعی

همچنین استفاده از تکنولوژی و فناوری‌های روز باعث شد تا در دنیا روش‌های جدیدی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین (machine learning method)، یادگیری شبکه عمیق عصبی (Deep learning) و… استفاده شود. روش‌های جدید تحلیل بازار سرمایه درصد ریسک را تا حد قابل‌توجهی کاهش می‌دهد.

بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال

در میان تمام ابزارهای تحلیل تکنیکال روندها، نقاط سقف و کف، میانگین متحرک و خطوط مقاومت و حمایت در کنار تحلیل‌های به‌روز و پیشرفته می‌توانند به تحلیلگران کمک کنند.

در نمودارهای تحلیل تکنیکال به بالاترین و پایین‌ترین قیمت در بازه‌های زمانی مشخص، به‌ترتیب نقاط سقف و کف می‌گویند. خط حمایت و مقاومت به خطی گفته می‌شود که از اتصال تعدادی سقف و کف به یکدیگر به وجود می‌آید. معمولاً قیمت سهام در نزدیکی خط حمایت و مقاومت نوسان دارد. عبور نمودار از خطوط حمایت و مقاومت در نقاط سقف و کف، می‌تواند نشانگر تغییر روند قیمت باشد.

به حرکت نمودار بین دو خط حمایت و مقاومت در بازه زمانی مشخص روند می‌گویند. روند می‌تواند خنثی، صعودی یا نزولی باشد. میانگین متحرک میانگین قیمت برحسب زمان ست که به‌صورت یک نمودار نمایش داده می‌شود. بررسی میانگین متحرک‌ها در بازه‌های زمانی مختلف، روشی است که به تحلیل‌ بازار سرمایه کمک می‌کند.

استفاده از این ابزارها می‌تواند به تحلیلگران بنیادی کمک کند تا در کنار تحلیل بنیادی مطمئن‌تر عمل کنند.

 

4/5 - (6 رای)
دیدگاه خود را درباره این پست بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا