کسری بودجه چیست و چه اثراتی بر اقتصاد دارد؟
کسری بودجه اصطلاح رایجی برای نمایش عملکرد مالی یک فرد، کسبوکار یا کشور است. گرچه این واژه برای افراد، شرکتها یا کسبوکارها کاربرد دارد، اما معمولاً در رابطه با مسائل مالی دولتها به کار میرود و معمولاً معیاری برای نمایش سلامت مالی یک کشور است. در این مقاله ضمن تعریف این اصطلاح، علل ایجاد و انواع آن، اثر کسری بودجه دولت بر بازارهای مالی و اقتصاد یک کشور تشریح شده است.
تعریف جامع کسری بودجه
کسری بودجه زمانی رخ می دهد که میزان هزینههای یک فرد، شرکت یا در مقیاس بزرگتر دولت از درآمدهای آن بیشتر شود. در مقیاس کوچکتر فرض شود فرد یا شرکتی X تومان درآمد دارد، این در حالی است که هزینههای آن برابر با 2X تومان است. در این حالت این فرد یا شرکت با کسری مواجه خواهد شد، چرا که درآمدهای آن کفاف هزینههایش را نمیدهد. بنابراین این فرد/ شرکت یا باید از طریق اخذ تسهیلات کسری خود را پوشش دهد یا به فروش داراییهای خود اقدام کند. در مقیاس بزرگتر (یک کشور) اما افراد با اصطلاح کسری بودجه دولت مواجه میشوند.
در این خصوص مقاله بودجه چیست؟ را بخوانید
کسری بودجه دولت چیست؟
دولتها هرساله میزان درآمدها و هزینههای خود در سال بعد را در قالب یک طرح جامع تحت عنوان «بودجه دولت» تخمین میزنند. در زمان نگارش بودجه کلیه هزینهها و درآمدها با یکدیگر تراز و متعادل هستند، یعنی منابع مالی هر هزینه مشخص است. اما در واقعیت ممکن است که بخشی از درآمدها محقق نشود. در این حالت کسری ایجاد میشود. بنابراین باید گفت که کسری بودجه دولت زمانی ایجاد میشود که مجموع مخارج دولت از کل درآمدهای آن در یک دوره خاص، (یک سال مالی) بیشتر شود. این موضوع نشان میدهد که دولت بیشتر از آنچه که از طریق منابع مختلف از جمله مالیات و سایر درآمدها به دست میآورد، پول خرج میکند. این کمبود بودجه منجر به انباشت بدهی ملی میشود و متهم اصلی تورم در کشور است.
ناترازیها در اجزای مختلف بودجه دولت
بودجه دولت شامل سه بخش بودجه عملیاتی (جاری)، بودجه داراییهای سرمایهای و بودجه داراییهای مالی است. این سه بخش که بودجه عمومی دولت را تشکیل میدهند، باید همواره تراز باشند، یعنی مجموع درآمدها و هزینههای آن با یکدیگر برابر باشد. یکی از مهمترین این ترازها، تراز عملیاتی بودجه است و کسری در تراز عملیاتی، همیشه در اقتصاد ایران عواقب منفی بر اقتصاد داشته است. تراز عملیاتی از تفریق هزینههای جاری از درآمدهای جاری (مالیات) محاسبه میشود. در صورتی که درآمدها از هزینههای جاری کمتر باشد، کسری عملیاتی ایجاد میشود.
انواع کسری بودجه
تراز منفی در بودجه دولت میتواند به اشکال مختلف ظاهر شود که هر یک جنبههای خاصی از عدم تعادل مالی را نشان میدهد. مهمترین انواع آن عبارتند از:
کسری اولیه: کسری اولیه زمانی اتفاق میافتد که کل هزینههای دولت به استثنای پرداخت هزینههای مالی بدهی (استقراض) از کل درآمد آن بیشتر شود. این وضعیت نشان میدهد که آیا یک دولت برای پوشش هزینهها به وجوه استقراضی متکی است یا خیر؟
کسری ساختاری: کسری ساختاری ناشی از عدم تعادل بلندمدت بین هزینهها و درآمدهای ناشی از عواملی مانند تغییرات جمعیتی یا تصمیمات سیاستی است. این کسری عدم تطابق بین درآمد و هزینه را نشان میدهد که حتی در دورههای رشد اقتصادی ادامه دارد.
کسری چرخهای: کسری چرخهای به طور مستقیم با نوسانات فعالیتهای اقتصادی مرتبط است. در طول دورههای رکود، درآمدهای مالیاتی کاهش مییابد، در حالی که هزینههایی مانند هزینههای بیمه بیکاری افزایش مییابد. این موضوع منجر به کسری موقت میشود و انتظار میرود با بهبود شرایط اقتصادی کاهش یابد.
کسری درآمد: این نوع کسری زمانی اتفاق میافتد که درآمدهای دولت کمتر از کل هزینهها باشد. کسری درآمد در واقع نشاندهنده ناتوانی دولت در تامین هزینههای مکرر و منظم خود است.
کسری مالی: تفاوت کسری مالی با کسری بودجه درآمد در آن است که این کسری زمانی ایجاد میشود که هزینهها بیشتر از درآمدها باشد اما در این حالت برای پوشش هزینهها از بدهی یا وام استفاده میشود. در واقع وقتی مجموع هزینههای دولت از درآمد آن فراتر میرود، برای جبران کسری، دولت مقدار مشخصی وام میگیرد و شکاف بین هزینهها و درآمد را پر میکند.
اثرات کسری بودجه
تراز منفی در بودجه می تواند اثرات قابل توجهی بر اقتصاد و امور مالی دولت داشته باشد. این اثرات میتواند شامل افزایش هزینههای استقراض، تورم و کاهش خدمات عمومی باشد.
افزایش تسهیلات دولتی و رشد نرخ بهره: کسری بودجه میتواند اثرات قابل توجهی بر اقتصاد داشته باشد. زمانی که دولت بیش از درآمدهای خود، خرج میکند، برای جبران کسری نیاز به وام گرفتن دارد. این افزایش استقراض باعث کاهش تسهیلات اعطا شده به بخش خصوصی میشود. افزایش تسهیلات هزینههای بدهی را افزایش میدهد و در نتیجه منجر به رشد نرخ بهره خواهد شد.
فشارهای تورمی: توجه به این نکته ضروری است که کسری بودجه زیاد یا طولانی مدت ممکن است به فشارهای تورمی در اقتصاد منجر شود. هنگامی که دولتها به طور مداوم بیش از درآمد خود از طریق مالیات و سایر منابع درآمدی خرج میکنند، اغلب از طریق چاپ پول بیشتر به قرض گرفتن پول متوسل میشوند. این افزایش عرضه پول به طور بالقوه میتواند قیمتها را افزایش و تورم ایجاد کند.
اثر منفی بر سرمایهگذاران بینالمللی: یکی دیگر از پیامدهای کسری، تاثیر آن بر درک سرمایهگذاران بینالمللی از سلامت مالی یک کشور است. ارقام بالای کسری در بودجه باعث ایجاد نگرانیهایی در مورد توانایی دولت برای مدیریت موثر امور مالی میشود. این تصور میتواند بر سطوح سرمایهگذاری خارجی تاثیر بگذارد، زیرا ممکن است سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در کشورهایی با وضعیت مالی ناپایدار مردد شوند.
بنابراین، کسری بودجه میتواند منجر به خروج سرمایه، افزایش تورم و کاهش ارزش پول، هزینههای استقراض بالاتر و کاهش رشد اقتصادی شود.
آیا کسری بودجه مزیتی دارد؟
یکی از مزایای بالقوه کسری بودجه، توانایی آن برای تحریک رشد اقتصادی در دورههای رکود است که به دنبال اعمال سیاستهای انبساطی ایجاد میشود. هنگامی که یک اقتصاد دچار رکود میشود، مانند نرخ بالای بیکاری و رشد کند تولید ناخالص داخلی، دولتها میتوانند با افزایش مخارج خود و کاهش مالیات، از سیاستهای مالی انبساطی استفاده کنند. این تزریق وجوه به اقتصاد به ایجاد شغل، افزایش هزینههای مصرفکننده و تحریک تقاضا برای کالاها و خدمات کمک میکند.
بنابراین رکود اقتصادی میتواند، کسری بودجه را ایجاد یا افزایش دهد. در طول رکود یا دورههای رشد اقتصادی خیلی کند، درآمدهای مالیاتی کاهش مییابد، زیرا افراد و مشاغل درآمد کمتری کسب میکنند. در عین حال، هزینههای دولت ممکن است به دلیل افزایش تقاضا برای برنامههای رفاه اجتماعی یا نیاز به بستههای محرک اقتصادی افزایش یابد. این عوامل میتوانند کسری را تشدید کنند.
دلایل کسری بودجه در ایران چیست؟
با بررسی تاریخچه کسری بودجه در ایران میتوان دریافت این کشور از گذشته تاکنون وابستگی بالایی به درآمدهای نفتی داشته است. رشد درآمدهای نفتی منجر به رشد هزینههای دولت شده بود که پس از اعمال تحریمهای نفتی ایران و کاهش درآمدها از این محل کسری بودجه ایران بیش از پیش افزایش یافت. عامل بعدی، مربوط به مالیات است. در این خصوص باید گفت که رابطه بین مالیات و کسری بودجه، همواره رابطهای معکوس است، یعنی رشد درآمدهای مالیاتی منجر به کاهش کسری بودجه میشود.
عمده درآمدهای دولت در سایر نقاط دنیا از محل مالیات تامین میشود، این در حالی است که به واسطه رکود تورمی در ایران و بیقانونی در پرداخت مالیات، پیشبینی درآمدهای دولت از این منبع درآمدی همواره با خطا همراه بوده است. از طرفی دولتها ممکن است برای ایجاد رشد اقتصادی یا پرداختن به اهداف اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی خاص، کاهش یا معافیتهای مالیاتی را اعمال کنند. با این حال، اگر این تغییرات منجر به درآمدهای مالیاتی کمتر از حد انتظار شود، کسری ظاهر میشود.
عوامل متعدد دیگری در بروز کسری بودجه نقش دارند. یکی دیگر از عوامل افزایش هزینههای دولت است. دولتها ممکن است بودجهای را برای توسعه زیرساختها، برنامههای رفاه اجتماعی، هزینههای دفاعی یا اقداماتی برای کنترل متغیرهای اقتصادی اختصاص دهند. اگر هزینهها از درآمد تولید شده بیشتر شود، کسری ایجاد میشود. نکته مهمی که مطرح میشود، نقش تورم در کسری بودجه است. تورم و کسری بودجه نقش متقابلی بر یکدیگر دارند. تورم، منجر به رشد هزینههای دولت شده و از آنجا که دولت در افزایش درآمدهای خود از جمله مالیات محدودیت دارد، بنابراین هزینهها از درآمدها پیشی میگیرند. در مقابل دولت برای جبران کسری استقراض میکند. در این حالت با رشد نقدینگی و توسعه پول در جامعه، تورم تشدید میشود.
چگونه کسری بودجه کاهش مییابد؟
دولتها اقدامات مختلفی را برای رسیدگی به کسری بودجه و به حداقل رساندن تاثیر آن بر بازارهای مالی و اقتصاد به کار میگیرند. برخی از این اقدامات عبارتند از:
سیاستهای مالی: دولتها میتوانند سیاستهای مالی را با هدف کاهش هزینهها و افزایش درآمد اجرا کنند. سیاستهای انبساطی در شرایط رکودی منجر به افزایش کسری بودجه میشود. این در حالی است که سیاستهای انقباضی کسری را اندکی بهبود میبخشد.
سیاستهای پولی: بانکهای مرکزی میتوانند سیاستهای پولی را برای ثبات اقتصاد و مدیریت کسری بودجه اجرا کنند. این سیاستها ممکن است شامل تعدیل نرخ بهره، مدیریت تورم و اجرای اقداماتی برای تضمین نقدینگی و ثبات مالی باشد.
اصلاحات مالیاتی: دولتها ممکن است اصلاحات مالیاتی را برای افزایش درآمدها و کاهش کسری بودجه انجام دهند. این اصلاحات میتواند شامل افزایش نرخهای مالیاتی، کاهش معافیتها و تشویق به رعایت قوانین باشد.
کاهش هزینهها: دولتها میتوانند کاهش هزینهها را در مناطقی که تاثیر کمتری بر رشد اقتصادی دارند، اجرا کنند. این موضوع میتواند به کاهش کسری بودجه کمک کند، بدون اینکه بخشهای مهم یا برنامههای اجتماعی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد.
تحلیل رابطه کسری بودجه دولت و حساب جاری در ایران
حساب جاری در کشور بیانگر میزان خالص صادرات، خالص درآمدهای سرمایهگذاری شده و خالص تراكنشهای جاری مالی است. پژوهشها نشان میدهد که کسری بودجه دولت منجر به کسری حساب جاری خواهد شد. علت این موضوع آن است که دولت برای جبران کسری از بانک مرکزی استقراض میکند. استقراض دولت افزایش نقدینگی و پول را در جامعه به دنبال دارد و این موضوع رشد تقاضا برای کالا و خدمات را به دنبال دارد. با رشد تقاضا نیاز به عرضه بیشتر ایجاد و با توجه به محدودیت عرضه، میزان واردات بیشتر خواهد شد. از آنجا که در بخش صادرات، محدودیتهایی همواره وجود داشته، عدم افزایش صادرات متناسب با واردات، منجر به کسری حساب جاری در کشور خواهد شد.
جمعبندی
کسری بودجه زمانی رخ میدهد که مخارج بیشتر از درآمدها شود. در مقیاس بزرگتر، کسری بودجه دولت زمانی ایجاد میشود که هزینههای دولت از درآمدهای آن در بازه زمانی مشخصی (یکساله) فراتر رود. کسری بودجه انواع مختلفی دارد که اقتصاددانان در دنیا عمدتا نگران کسری ساختاری هستند. کسری ساختاری کسری است که اگر اقتصاد با اشتغال کامل کار میکرد، باز هم رخ میداد. این کسری حتی پس از بازگشت اقتصاد به اشتغال کامل باقی خواهد ماند. به رغم تمامی اثرات و عواقب منفی که کسری بودجه بر اقتصاد یک کشور دارد، اما در زمان رکود، افزایش مخارج دولت و کاهش درآمدها نقش مثبتی در ثبات اقتصادی خواهد داشت.