شاخص فلاکت چیست و چگونه محاسبه میشود؟

شاخص فلاکت، که از ترکیب نرخ بیکاری و نرخ تورم به دست میآید، یکی از شاخصهای اقتصادی مهم است که بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورها تاثیر عمیقی دارد. این شاخص نه تنها وضعیت معیشت مردم را نشان میدهد، بلکه بهعنوان یک ابزار مهم در تحلیل وضعیت اقتصادی و پیشبینی بحرانها مورد استفاده قرار میگیرد. اما رابطهی آن با نرخ جرم و جنایت و دیگر مشکلات اجتماعی چیست؟ در کشور ما ایران، این شاخص چه تاثیری بر طبقات مختلف اجتماعی دارد؟ در این مقاله، به تفصیل به بررسی شاخص فلاکت، نحوه محاسبه آن و کاربردهای این شاخص پرداخته شده است.
شاخص فلاکت چیست؟
شاخص فلاکت (Misery Index) یک نشانگر اقتصادی است که از جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم به دست میآید. این شاخص بهطور کلی برای اندازهگیری وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک کشور استفاده میشود و میتواند نشاندهنده مشکلات اقتصادی مردم در جامعه باشد. به عبارت دیگر، هرچه این شاخص بالاتر باشد، وضعیت اقتصادی مردم بدتر است، زیرا افزایش بیکاری و تورم به طور همزمان فشارهای اقتصادی بیشتری بر شهروندان وارد میکند. این شاخص بهویژه در تحلیلهای اجتماعی و اقتصادی مهم است، زیرا بالا بودن آن میتواند نشانهای از کاهش کیفیت زندگی، افزایش نارضایتی اجتماعی، و حتی افزایش نرخ جرم و جنایت در یک کشور باشد.
تاریخچه شاخص فلاکت
شاخص فلاکت، اولین بار توسط آرتور اکان، یک اقتصاددان آمریکایی، در سال ۱۹۶۰ معرفی شد. هدف اصلی این شاخص، ارائه یک معیاری ساده و کاربردی برای اندازهگیری شرایط اقتصادی یک کشور با ترکیب دو عامل مهم اقتصادی، یعنی نرخ بیکاری و نرخ تورم بود. اکان باور داشت که ترکیب این دو عامل میتواند تصویری جامع از وضعیت اقتصادی و رفاه اجتماعی مردم ارائه دهد. به عبارت دیگر، زمانی که تورم بالا باشد و همزمان نرخ بیکاری نیز افزایش یابد، فشار اقتصادی بر شهروندان بیشتر میشود و این فشار میتواند تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی مردم بگذارد.
شاخص فلاکت در دهههای مختلف بهویژه در دوران رکودهای اقتصادی و بحرانهای مالی اهمیت پیدا کرد. برای مثال، در دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر در ایالات متحده (۱۹۷۶-۱۹۸۰)، این شاخص بهطور گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. کارتر در جریان رقابتهای انتخاباتی ۱۹۷۶ به آن اشاره کرد و این شاخص به یک ابزار سیاسی تبدیل شد تا انتقادات اقتصادی از دولتهای وقت را بیان کند. در آن زمان، شاخص فلاکت در حدود ۱۴ درصد بود، اما در طول دوران ریاستجمهوری کارتر این شاخص به بیش از ۲۰ درصد افزایش یافت.
در ایران نیز، شاخص فلاکت در سالهای مختلف بهویژه در مناظرههای سیاسی و تحلیلهای اقتصادی مطرح شده است. بهعنوان مثال، محسن رضایی، یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری ایران در سال ۱۳۸۸، در مناظرههای انتخاباتی به افزایش این شاخص در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد اشاره کرد و آن را نشانهای از مشکلات اقتصادی کشور دانست.
ارتباط شاخص فلاکت با رکود تورمی
شاخص فلاکت و رکود تورمی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و میتوانند بهطور موثری وضعیت اقتصادی یک کشور را نشان دهند. رکود تورمی به شرایطی گفته میشود که در آن همزمان با افزایش بیکاری و کاهش رشد اقتصادی، تورم نیز در سطح بالا باقی میماند. در این وضعیت، برخلاف وضعیت عادی که معمولا تورم و رکود به صورت متناوب در اثر عواملی مانند تقاضای زیاد یا کم پیش میآیند، هر دو این مشکلات بهطور همزمان جامعه را تحت فشار قرار میدهند. در چنین شرایطی، مردم با کاهش درآمد و افزایش قیمتها روبرو هستند که این امر باعث کاهش قدرت خرید آنها و افزایش فشار اقتصادی بر طبقات پایین جامعه میشود.
شاخص فلاکت که از ترکیب دو شاخص نرخ بیکاری و نرخ تورم به دست میآید، ابزاری کارآمد برای اندازهگیری شدت رکود تورمی است. در شرایط رکود تورمی، هر دو این شاخصها به طور همزمان افزایش مییابند و بهطور چشمگیری شاخص فلاکت را بالا میبرند. این شاخص میتواند بهوضوح نشان دهد که جامعه در حال تجربه فشاری شدید اقتصادی است، جایی که کاهش شغلها و بالا رفتن قیمتها همزمان رفاه اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهند. بنابراین، افزایش شاخص فلاکت به معنای عمق رکود تورمی است و میتواند برای سیاستگذاران اقتصادی به عنوان یک معیار برای سنجش نیاز به اقدامات اصلاحی در نظر گرفته شود.
نحوه محاسبه و تحلیل شاخص فلاکت
نحوه محاسبه شاخص فلاکت به سادگی با جمع کردن دو شاخص اصلی نرخ بیکاری و نرخ تورم به دست میآید و فرمول آن به شرح زیر است:
شاخص فلاکت = نرخ بیکاری + نرخ تورم
به طور مثال، اگر نرخ بیکاری در یک کشور 8 درصد و نرخ تورم 10 درصد باشد، شاخص فلاکت آن کشور 18 درصد خواهد بود. این شاخص نشاندهنده فشار اقتصادی است که شهروندان تحت آن قرار دارند و بیشتر به طبقات کمدرآمد آسیب میزند.
تحلیل شاخص فلاکت در واقع بررسی میزان اثر منفی بیکاری و تورم بر کیفیت زندگی مردم است. هرچه این شاخص بالاتر باشد، نشاندهنده شرایط بد اقتصادی و اجتماعی است که منجر به افزایش هزینهها، کاهش دستمزدها، و فشار بیشتر بر خانوارها میشود. در تحلیل این شاخص، باید توجه داشت که نرخ تورم در دهکهای پایین جامعه معمولا بیشتر از دهکهای پردرآمد است، بنابراین شاخص فلاکت در این گروهها میتواند تاثیرات منفی بیشتری داشته باشد.
علاوه بر این، تحلیلگران اقتصادی از شاخص فلاکت به عنوان یک ابزار برای پیشبینی بحرانهای اقتصادی یا اجتماعی استفاده میکنند. زمانی که این شاخص بهطور قابل توجهی افزایش یابد، احتمال وقوع رکود تورمی و یا بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستهای اقتصادی بیشتر میشود. بنابراین، شاخص فلاکت نه تنها برای ارزیابی شرایط اقتصادی موجود مفید است، بلکه میتواند به عنوان ابزاری برای پیشبینی بحرانها و پیشنهاد سیاستهای مقابلهای استفاده شود.
عوامل تاثیرگذار بر شاخص فلاکت
در ادامه عوامل تاثیرگذار بر شاخص فلاکت بررسی شده است:
نرخ بیکاری
یکی از مهمترین عواملی که مستقیما بر شاخص فلاکت تاثیر میگذارد، نرخ بیکاری است. افزایش نرخ بیکاری به معنای کاهش توان اقتصادی افراد و افزایش فشارهای اجتماعی است. در جامعهای که نرخ بیکاری بالا است، مردم با مشکلات بیشتری در تامین هزینههای زندگی مواجه میشوند و این مسئله میتواند بر رفاه اجتماعی و اقتصادی تاثیر منفی بگذارد.
نرخ تورم
تورم بالا نیز یکی دیگر از عواملی است که به شدت بر شاخص فلاکت تاثیر دارد. تورم به معنای افزایش قیمتها به خصوص در کالاهای اساسی است که موجب کاهش قدرت خرید مردم میشود. این امر بهویژه برای دهکهای پایین جامعه که بیشتر در معرض افزایش قیمتها قرار دارند، مشکلات اقتصادی و اجتماعی بیشتری به همراه دارد و شاخص فلاکت را افزایش میدهد.
عدم تعادل در توزیع درآمد
در کشورهایی که شکافهای عمیق درآمدی میان طبقات مختلف اجتماعی وجود دارد، فشار اقتصادی بیشتر به گروههای کمدرآمد وارد میشود. در چنین شرایطی، شاخص فلاکت در این گروهها بیشتر به چشم میآید، زیرا نرخ تورم در دهکهای پایین جامعه نسبت به دهکهای بالاتر بیشتر تاثیر میگذارد.
وضعیت اقتصادی کلی کشور
شرایط اقتصادی و رکودهای تورمی میتوانند تاثیر زیادی بر افزایش شاخص فلاکت داشته باشند. وقتی که اقتصاد دچار رکود یا تورم فزاینده میشود، نرخ بیکاری افزایش مییابد و مشکلات اقتصادی برای اقشار مختلف جامعه به وجود میآید. در این شرایط، افرادی که از شغلهای کمدرآمد برخوردار هستند، بیشتر در معرض آسیبهای اقتصادی قرار میگیرند.
سیاستهای اقتصادی
تصمیمات اقتصادی دولتها نیز تاثیر قابل توجهی بر شاخص فلاکت دارند. بهعنوان مثال، سیاستهای کاهش یارانهها، افزایش مالیاتها یا عدم ارائه حمایتهای اجتماعی مناسب، میتوانند فشار اقتصادی بر افراد جامعه را افزایش دهند و باعث بالا رفتن شاخص فلاکت شوند.
محدودیتهای شاخص فلاکت
شاخص فلاکت بهعنوان یک ابزار اقتصادی مهم، محدودیتهایی دارد که باعث میشود نتواند بهطور کامل وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک کشور را منعکس کند. در ادامه برخی از انتقادات و محدودیتهای عمدهای که بر این شاخص وارد است، بررسی شده است:
عدم توجه به تفاوتهای منطقهای: یکی از مهمترین محدودیتهای شاخص فلاکت این است که این شاخص بهطور کلی نرخ بیکاری و تورم را در سطح ملی اندازهگیری میکند و به تفاوتهای اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور توجه نمیکند. در واقع، ممکن است نرخ بیکاری در یک منطقه خاص بسیار بالا باشد، در حالی که در مناطق دیگر این نرخ پایینتر باشد. این تفاوتها باعث میشود که شاخص فلاکت تصویر دقیقی از وضعیت اقتصادی در تمام کشورها ارائه ندهد.
عدم در نظر گرفتن کیفیت زندگی: شاخص فلاکت تنها به نرخ بیکاری و تورم اشاره دارد و به جنبههای دیگر کیفیت زندگی مانند دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزش، مسکن و رفاه اجتماعی توجه نمیکند. به همین دلیل، شاخص فلاکت نمیتواند تصویری کامل از وضعیت رفاه اجتماعی و اقتصادی افراد در یک کشور ارائه دهد.
ناتوانی در سنجش تاثیرات بلندمدت: شاخص فلاکت بیشتر به وضعیت اقتصادی کوتاهمدت و جاری اشاره دارد و ممکن است نتواند تاثیرات بلندمدت سیاستها و تغییرات اقتصادی را در نظر بگیرد. بهعنوان مثال، در شرایطی که یک کشور در حال رشد اقتصادی است، ممکن است تورم و بیکاری موقتا بالا بروند، اما در درازمدت بهبود اقتصادی حاصل شود، که این موضوع در شاخص فلاکت بهطور کامل بازتاب پیدا نمیکند.
نبود توجه به تفاوتهای جمعیتی: شاخص فلاکت بهطور کلی نرخ بیکاری و تورم را در یک سطح عمومی محاسبه میکند، اما تفاوتهای جمعیتی مانند گروههای سنی، جنسیت و سطح تحصیلات را در نظر نمیگیرد. این تفاوتها میتوانند تاثیر زیادی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد در جامعه داشته باشند. برای مثال، ممکن است جوانان یا افراد با تحصیلات پایینتر بیشتر تحت تاثیر نرخ بیکاری و تورم قرار بگیرند.
تکیه بر دادههای اقتصادی محدود: انتقاد دیگر از شاخص فلاکت این است که برای محاسبه این شاخص تنها از دو داده مهم یعنی نرخ بیکاری و نرخ تورم استفاده میشود، در حالی که این دو متغیر بهتنهایی نمیتوانند تمام جنبههای اقتصادی یک کشور را پوشش دهند. به همین دلیل، شاخص فلاکت ممکن است نتواند وضعیت کلی و پیچیدگیهای اقتصادی یک کشور را بهطور دقیق نشان دهد.
بررسی شاخص فلاکت در ایران
در سال ۱۴۰۳، شاخص فلاکت ایران به عدد ۴۰.۱ واحد رسید که نسبت به رکورد تاریخی ۵۴.۸ واحدی سال ۱۴۰۱ کاهش محسوسی را نشان میدهد. شاخص فلاکت که از مجموع نرخ تورم و نرخ بیکاری بهدست میآید، یکی از مهمترین معیارهای سنجش شرایط معیشتی مردم در یک اقتصاد است. کاهش این شاخص برای دومین سال پیاپی، عمدتا ناشی از کاهش تدریجی نرخ تورم و ثبات نسبی بازار کار است، هرچند آمار دقیق نرخ بیکاری سال ۱۴۰۳ هنوز بهطور رسمی منتشر نشده و برآوردها بر پایه میانگین دادههای چهار فصل تنظیم شدهاند.

بررسی روند بلندمدت شاخص فلاکت در ایران نشان میدهد که پس از دورهای از آرامش اقتصادی در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵، که شاخص به سطح زیر ۲۰ واحد رسیده بود، از سال ۱۳۹۶ به بعد دوباره وارد مسیر صعودی شد و در سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ به سطوح بحرانی رسید. این در حالی است که افت شاخص در سالهای اخیر میتواند نشانهای از تلاشهای دولت برای کنترل تورم و بهبود شرایط اقتصادی باشد، اما همچنان عدد ۴۰.۱ واحد، سطح نسبتا بالایی است که از ادامه چالشهای ساختاری اقتصاد ایران حکایت دارد. بنابراین نمیتوان این کاهش را بهعنوان نشانه قطعی بهبود معیشت عمومی تلقی کرد، مگر آنکه روند نزولی شاخص در سالهای آینده نیز ادامه یابد و همراه با رشد پایدار اشتغال و ثبات قیمتها باشد.
جمعبندی
به طور کلی، شاخص فلاکت به عنوان یک ابزار کلیدی اقتصادی، میتواند تصویری جامع از وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک کشور را به نمایش بگذارد. این شاخص که ترکیبی از نرخ بیکاری و تورم است، نه تنها در تحلیل وضعیت معیشتی مردم و رفاه اجتماعی اهمیت دارد، بلکه میتواند به عنوان یک نشانگر دقیق از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی نیز عمل کند. بررسی وضعیت شاخص فلاکت در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها، نشاندهنده افزایش چشمگیر این شاخص در سالهای اخیر و تاثیر آن بر طبقات پایین جامعه است. در کنار این، تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم شاخص فلاکت بر سیاستها و انتخابات کشورها، به ویژه در ایران، نقش تعیینکنندهای دارد.