نظریه ورود تصادفی چیست؟
نظریه ورود تصادفی بر این اصل دلالت دارد که تغییرات قیمت مستقل از وضعیت گذشته دارایی و بازار است و نمیتوان وضعیت آتی را با تحلیل وضعیت گذشته پیشبینی کرد. طبق این نظریه تغییرات قیمت غیرقابل پیشبینی و تصادفی است که در این مقاله به نظریه ورود تصادفی و اصول آن پرداخته میشود.
تعریف نظریه ورود تصادفی
طبق نظریه ورود تصادفی (Random Walk Theory) نوسانات قیمت به صورت تصادفی است و نمیتوان وضعیت آینده آن را پیشبینی کرد. بر اساس این نظریه تحلیل روند تغییرات قیمت در گذشته تضمینی برای پیشبینی وضعیت آینده نیست و قیمت بدون توجه به روند گذشته تغییر میکند. نظریه ورود تصادفی برای تحلیل بازار و تصمیمگیری در معاملات کاربرد چندانی ندارد اما با متدهای شبیهسازی به بررسی ریسک و چگونگی تغییرات آن کمک میکند. این مفهوم اولین بار توسط جولز رگارنت در سال 1836 میلادی معرفی شد و بعدها توسط لوئیز بچلیز و پائول کوتنر بهطور کامل در بازارهای مالی مورد بررسی قرار گرفت.
بر اساس نظریه ورود تصادفی نمیتوان پیشبینی دقیقی از وضعیت بازارهای مالی به دست آورد زیرا عمده این تغییرات تحت تاثیر عوامل غیرقابل کنترل و تصادفی هستند که این فرضیه به عنوان بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) شناخته میشود. فرضیه بازار کارا بیان میکند که تمام اطلاعات در بازار پردازش و منعکس میشوند. در نتیجه اطلاعات تحلیلی همه سرمایهگذاران (سرمایهگذاران حرفهای و عادی) یکسان است و نمیتوان با تحلیل شرایط و اطلاعات به طور کلی از نوسانات بازار سود برد. اطلاعات بیشتر درباره این فرضیه در مقاله بازار کارا قابل دسترسی است.
رویکرد نظریه ورود تصادفی برخلاف تحلیل تکنیکال است. نظریه ورود تصادفی بیان میکند که هیچ الگویی برای تغییرات قیمت وجود ندارد و به طور کامل از بررسی روندهای گذشته بازار در طول زمان چشمپوشی میکند. طبق این نظریه علاوه بر تغییر تصادفی قیمت، ورود و خروج سرمایهگذاران به معاملات نیز تصادفی است و تصمیمات آنها برای خرید و فروش روی نوسانات بازار تاثیرگذار است.
تفاوت نظریه ورود تصادفی و نظریه داو
رویکرد نظریه ورود تصادفی کاملا مخالف نظریه داو و اصول آن است. طبق این نظریه تغییرات قیمت در بازار تصادفی و غیرقابل پیشبینی است و هیچ الگویی برای پیشبینی وضع آتی بازار وجود ندارد و سرمایهگذاران نمیتوانند با تحلیل روندها و پیشبینی آینده به طور مداوم در بازار سود کسب کند. در حالی که بر اساس نظریه داو بازار در یک روند مشخص حرکت میکند و با شناخت الگوهای هر روند میتوان تغییرات قیمت داراییها را در آینده پیشبینی کرد. نظریه داو بیان میکند که با استفاده از تحلیل روند حرکت بازار میتوان بهترین فرصتهای خرید و فروش را شناسایی کرد و معاملات سودآوری داشت. برای آشنایی با جزئیات این نظریه مطالعه مقاله تئوری داو پیشنهاد میشود.
کاربردهای نظریه ورود تصادفی در بازارهای مالی
نظریه ورود تصادفی به پیشبینی آینده بازار و تصمیمگیری برای خرید و فروش کمکی نمیکند و این رویکرد برای سرمایهگذاران و تحلیلگران بازارهای مالی فایده چندانی ندارد. با این حال این نظریه راههایی برای سنجش استراتژیهای معاملاتی و مدیریت ریسک در معاملات ارائه میدهد. همچنین میتوان از راهکارها و متدهای مبتنی بر این نظریه در تحلیلها و معاملات خود استفاده کرد که در ادامه به هر کدام از این موارد پرداخته میشود.
مدلسازی نوسانات بازار: تحلیلگران و سرمایهگذاران در این رویکرد میتوانند با مدلسازی نوسانات قیمتها درک بهتری از تغییرات تصادفی بازار داشته باشند و استراتژیهای معاملاتی خود را بر اساس این یافتهها تعیین کنند.
مدیریت ریسک: نظریه ورود تصادفی به افراد کمک میکند تا بتوانند ریسکهای بازار و مدلهای مختلف آن را شناسایی کنند. از آن جایی که در این نظریه تغییرات تصادفی هستند میزان اهمیت ریسک بسیار زیاد است و افراد با شناخت مدلهای مختلف ریسک میتوانند میزان حداکثر و حداقل ضرر را در بازار تعیین کنند.
متد مونتکارلو: متد مونتکارلو و نظریه ورود تصادفی هر دو بر اساس تغییرات غیرقابل پیشبینی و تصادفی پیش میروند. متد مونتکارلو نوعی شبیهسازی کامپیوتری و ریاضی است که با استفاده از دادههای غیرقطعی و تصادفی به پیشبینی نتایج احتمالی میپردازد. این متد تکرار فرآیندهای تصادفی را تحلیل میکند تا به شبیهسازی نتایج برسد. شبیهسازی مونتکارلو به تحلیلگران این امکان را میدهد که احتمال هر نتیجه را در تصمیمات مالی خود در نظر بگیرند.
آزمایش استراتژیهای معاملاتی: با نظریه ورود تصادفی میتوان تاثیر شرایط تصادفی بازار را بر استراتژیهای معاملاتی مختلف بررسی کرد. به این ترتیب میتوان دریافت که کاهش یا افزایش تصادفی قیمت بر کدام استراتژیها موثر است و استراتژیهای معاملاتی بیاثر از این وضعیت را شناسایی کرد.
جمعبندی
نظریه ورود تصادفی برخلاف روشهای رایج تحلیل بازارهای مالی از ارزیابی وضعیت گذشته بازار صرفنظر میکند. طبق این نظریه قیمتها کاملا تصادفی، بدون تاثیر از شرایط بازار و بدون هیچ الگویی تغییر میکنند. به این ترتیب پیشبینی تغییرات قیمت در آینده نیز غیرممکن است. این نظریه در طول زمان با نقدهای بسیاری مواجه شده زیرا بارها ثابت شده است که افراد توانستهاند با استفاده از تحلیلهای بازار و استراتژیهای معاملاتی، وضعیت آینده بازار را پیشبینی و فرصتهای مناسب ورود و خروج به معاملات را شناسایی کنند.