قدرت خرید چیست؟ عوامل اثرگذار بر آن کدامند؟
در اقتصاد اصطلاحات بسیاری وجود دارد که اصطلاح «قدرت خرید» جایگاه ویژه در آن دارد، زیرا شاخص مهمی از وضعیت اقتصادی کشور و همچنین تاثیرات آن بر هزینههای مصرفکننده و تصمیمات سرمایهگذاری است. قدرت خرید افراد جامعه در سلامت اقتصادی کشور نقش مهمی دارد. این عامل در صورت هر تغییری (کاهش یا افزایش) منجر به تغییرات اساسی در تقاضای کل خواهد شد، کاهش یا افزایش تقاضای کل نیز بر میزان عرضه و قیمت کالا و خدمات اثرگذار است، بنابراین یادگیری این مفهوم اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله ضمن تعریف این اصطلاح اقتصادی، عوامل موثر بر آن و اثرات تغییرات آن بر اقتصاد تشریح شده است.
تعریف قدرت خرید به زبان ساده
قدرت خرید در واقع اندازهگیری میکند که افراد با یک واحد پولی (پول رایج در کشور) در زمانهای مشخص، چقدر میتوانند کالا یا خدمات خریداری کنند. به عبارت دیگر نشان میدهد که ارزش پول افراد چه تغییری میکند. به بیان دیگر کالا یا خدماتی که افراد جامعه در دو زمان مشخص میتوانند با مقدار برابری از پول رایج خریداری کنند، اگر کاهش یابد، توانایی مالی کمتر و اگر افزایش یابد، توانایی مالی بیشتر خواهد شد.
بنابراین افراد جامعه میتوانند قدرت خرید را به عنوان ارزش پول خود از نظر میزان خرید در نظر بگیرند. توانایی مالی افراد بسته به عوامل مختلفی از جمله مکان و زمان در نوسان است. همچنین قدرت خرید و تورم دو روی یک سکه هستند. قدرت خرید، آنچه که یک واحد پول میتواند بخرد را اندازه میگیرد، در حالی که تورم افزایش قیمتها را اندازهگیری میکند. نکته مهم آن است که به رغم اثرگذاری تورم بر کاهش توانایی مالی، اگر درآمد افراد متناسب با تورم واقعی افزایش یابد، توانایی مالی تغییری نخواهد کرد. بنابراین تورم زمانی توانایی مالی را کاهش میدهد که درآمدها همسو و به تناسب تورم رشد پیدا نکنند.
در نتیجه اینگونه بیان میشود که در چارچوب علم اقتصاد، قدرت خرید به مقدار پولی اطلاق میشود که مردم برای صرف کالاها و خدمات در دسترس دارند. قدرت خرید تخمینی است از میزان پولی که مردم برای خرج کردن در دسترس دارند. به طور خلاصه، این اصطلاح اقتصادی یک مفهوم مهم در اقتصاد است که به ارزیابی رفاه اقتصادی افراد و کل اقتصاد کمک میکند.
اندازهگیری قدرت خرید از طریق شاخص CPI
قیمت کالا و خدمات یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر توانایی مالی مصرفکننده است. هنگامی که قیمت کاهش مییابد، توانایی مالی افزایش و زمانی که قیمتها افزایش مییابد، توانایی خرید کمتر میشود. البته به شرطی که سایر عوامل ثابت بمانند. قیمتها در طول زمان تغییر میکنند و معمولاً با استفاده از شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) با اندازهگیری قیمتهای سبدی از کالاهای مصرفی مانند غذا، خواربار، پوشاک و سوخت برای نشان دادن تغییرات کلی در قیمتهای مصرفکننده در طول زمان محاسبه میشوند.
بنابراین شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) یکی از روشهای اندازهگیری تورم و قدرت خرید است. این نماگر به عنوان شاخص قدرت خرید کشورها استفاده شده و دولتها برای اندازهگیری توانایی مالی افراد جامعه، تغییرات قیمت کالاها را پیگیری و این تغییرات را از طریق انتشار گزارشهای CPI منتشر میکنند. شاخص قیمت مصرفکننده به طور منظم میانگین قیمتهای یک سبد کالایی در بازار را که توسط خانوارهای مصرفکننده خریداری میشود، دنبال میکند.
برابری قدرت خرید (PPP) چیست؟
برابری قدرت خرید (PPP) قدرت خرید ارزهای مختلف در کشورهای مختلف را اندازهگیری میکند. فرض بر این است که توانایی مالی باید در واحدهای پولی مختلف با یکدیگر برابر باشد. در واقع تئوری اقتصادی برابری قدرت خرید (PPP) بر این فرض استوار است که اگر موانعی برای تجارت وجود نداشت، قیمت کالاها در هر مکانی باید برابر باشد. به عنوان مثال، اگر یک بطری نوشابه در ایالات متحده 1 دلار و در فرانسه 2 یورو قیمت داشته باشد، نرخ مبادله دلار به یورو در بازار 1:2 خواهد بود. این فرض قدرت خرید بین دو کشور را نشان میدهد.
استفاده از نرخ مبادله PPP در کنار تولید ناخالص داخلی (GDP)، کمک میکند تا سلامت اقتصادی یک کشور سنجیده شود. برای مقایسه قدرت خرید مردم ایران و جهان، سطح درآمد که براساس آمارهای تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها مشخص میشود، با یکدیگر مقایسه میشود. وب سایت Numbeo، شاخصی برای قدرت خرید محلی تعریف کرده که میزان قدرت خرید نسبی کشورها را برای زندگی در یک شهر معین (نیویورک) بر اساس میانگین حقوق خالص نشان میدهد. برای مثال توانایی مالی داخلی 40 برای یک کشوری به این معنی است که ساکنان آن با حقوق متوسط میتوانند به طور متوسط 60٪ کالاها و خدمات کمتر در مقایسه با ساکنان شهر نیویورک با حقوق متوسط داشته باشند.
در ادامه 20 کشور با بیشترین قدرت خرید آورده شده است. ایران در این رتبهبندی در رده 107 قرار دارد.
ردیف | کشور | عدد شاخص |
1 | لوکزامبورگ | 182.5 |
2 | کویت | 161.8 |
3 | قطر | 161.1 |
4 | سوئیس | 158.7 |
5 | ایالات متحده | 142.3 |
6 | عمان | 139.8 |
7 | عربستان سعودی | 134.9 |
8 | امارات متحده عربی | 127.9 |
9 | استرالیا | 127.4 |
10 | دانمارک | 127.2 |
11 | هلند | 124.9 |
12 | سوئد | 122.6 |
13 | نیوزلند | 121.0 |
14 | ایسلند | 120.3 |
15 | آلمان | 120.2 |
16 | فنلاند | 118.0 |
17 | ژاپن | 117.0 |
18 | انگلستان | 115.2 |
19 | نروژ | 114.7 |
20 | سنگاپور | 111.1 |
اثرات فاکتورهای اقتصادی بر قدرت خرید
این اصطلاح اقتصادی متاثر از فاکتورهای اقتصاد کلان است. در واقع با افزایش قیمت کالا و خدمات (افزایش نرخ تورم) و عدم تناسب رشد درآمدها با آن، قدرت خرید افراد جامعه کاهش مییابد که این امر بر میزان تقاضا اثرگذار است و آن را کاهش میدهد. کاهش تقاضا بر سلامت عمومی اقتصادی تاثیر میگذارد و این امر به مرور زمان بر میزان عرضه نیز اثرگذار است و در نهایت منجر به افت تولید و عرضه کالا و خدمات خواهد شد.
تغییر در توانایی مالی تنها بر میزان خرید افراد در کالاهای مصرفی اثر نمیگذارد، بلکه کاهش توانایی مالی میتواند قدرت سرمایهگذاریهای افراد را از بین ببرد. در این بین با کاهش توانایی مالی، تمرکز بر سرمایهگذاریهایی که نرخ بازدهی بیشتر از ارزش تورم را دارند، حائز اهمیت خواهند شد.
عوامل موثر بر قدرت خرید
قدرت خرید یک معیار نسبی است و تحت تاثیر عوامل اقتصادی متعددی قرار میگیرد که در ادامه آورده شده است:
تورم: تورم بدترین دشمن قدرت خرید است. تورم فرآیندی است که در آن سطح قیمتها در سراسر بخشهای اقتصاد افزایش مییابد. نکته بسیار مهم آن است که تورم نه ذاتا بد و نه خوب است، چرا که همیشه وجود دارد و باید با افزایش دستمزدها، نرخ بهره و سایر عوامل در طول زمان متعادل شود. بنابراین تورم به خودی خود منجر به افت توانایی مالی نمیشود، اما اگر سرانه درآمدها متناسب با نرخ تورم رشد نکند، در این حالت توانایی مالی کاهش مییابد. از سوی دیگر، در دورههای کاهش تورم که قیمتها کاهش مییابد، با فرض ثبات در درآمدها، توانایی مالی نسبی افزایش مییابد.
اشتغال و درآمد واقعی: توانایی مالی به درآمد واقعی بستگی دارد، یعنی میزان درآمدی که یک فرد با توجه به تورم خواهد داشت. سطح اشتغال و سطح متوسط حقوق به شدت بر توانایی مالی یک اقتصاد تاثیر میگذارد. هرچه افراد بیشتری شاغل باشند، درآمد بیشتری کسب میکنند، در نتیجه باید پول بیشتری را برای محصولات و خدمات خرج کنند. اشتغال به خودی خود بر ارزش پول تاثیر نمیگذارد، اما پول بیشتری را در اختیار مردم قرار میدهد.
نوسانات نرخ ارز: تغییرات نرخ ارز بر قدرت خرید اثرگذار است. اگر ارزش یک ارز در برابر ارز دیگر کاهش یابد، قیمت کالاهای کشور دوم براساس واحد پول کشور اول بیشتر خواهد شد. این امر مستقیما بر توانایی مالی برای خرید محصولات داخلی تأثیر نمیگذارد، اما مشاغلی که به تامینکنندگان کشور دوم وابسته هستند، باید برای کالاهای وارداتی پول بیشتری بپردازند. این هزینههای بالاتر متعاقبا به مشتریان منتقل و منجر به تورم و کاهش توانایی مالی میشود.
نرخ بهره: اگر افراد جامعه نتوانند محصول یا خدماتی را که به آن نیاز دارند، بخرند، از بانکها یا سایر نهادها کمک مالی میگیرند. بنابراین، در دسترس بودن اعتبار برای مصرفکنندگان و کسبوکارها از موسسات مالی، بر توانایی مالی تاثیر میگذارد. افراد و شرکتها با پول بیشتری که در اختیار دارند، میتوانند بیشتر خرج کنند و توانایی مالی شخصی را تقویت کنند. بهرهای که وامدهندگان دریافت میکنند بر توانایی مالی مصرفکننده تاثیر میگذارد. زمانی که نرخ بهره بالا میرود، مصرفکنندگان کمتر پول قرض میکنند.
نرخ مالیات: مالیات به طور موثر درآمد واقعی افراد را کاهش میدهد. بنابراین، مالیاتبا نرخ بالاتر پول کمتری را برای افراد باقی و قدرت خرید آنها را کاهش میدهد.
جمعبندی
قدرت خرید منعکسکننده سطح کلی قیمتها در یک اقتصاد و در دسترس بودن کالاها و خدمات است. به طور کلی، ارزش پول را از نظر کالاها و خدماتی که میتواند خریداری کند، اندازهگیری میکنند و عوامل بسیاری بر آن اثرگذارند که تورم مهمترین عامل برای کاهش توانایی مالی در طول زمان است. یکی از معیارهای سنجش توانایی مالی، شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) است. هنگامی که توانایی مالی افراد جامعه به دلیل افزایش بیش از حد قیمتها کاهش یابد، پیامدهای مالی منفی جدی برای اقتصاد کشورها رخ میدهد.