آموزش مالی و اقتصادی

هیسترزیس در اقتصاد چیست و چه کاربردی دارد؟

هیسترزیس در اقتصاد به پدیده‌ای اشاره دارد که طی آن، شوک‌های موقتی مانند رکود یا افزایش بیکاری می‌توانند اثراتی دائمی و ساختاری بر متغیرهای کلان اقتصادی برجای بگذارند. برخلاف دیدگاه‌های کلاسیک که فرض می‌کنند اقتصاد پس از هر بحران به تعادل اولیه بازمی‌گردد، مدل‌های هیسترزیس نشان می‌دهند که برخی از اثرات منفی بحران اقتصادی، مانند افزایش نرخ بیکاری یا کاهش بهره‌وری، می‌توانند تثبیت شوند و حتی به یک «تعادل جدید» منجر شوند.

در علوم مهندسی، منحنی هیسترزیس (Hysteresis Curve) به وضعیتی اشاره دارد که در آن، واکنش یک ماده به تغییرات بارگذاری وابسته به مسیر طی‌شده‌ است. یعنی سیستم نه‌تنها به شرایط فعلی بلکه به تاریخچه خود نیز وابسته است. همین مفهوم، با حفظ چارچوب اصلی‌اش، در علم اقتصاد نیز به‌کار می‌رود.

هیسترزیس در علوم مهندسی و ارتباط آن با اقتصاد

در علوم مهندسی، منحنی هیسترزیس نشان‌دهنده تفاوت رفتار یک ماده تحت بار رفت‌وبرگشتی است؛ جایی که مسیر بارگذاری و باربرداری یکسان نیست و آثار گذشته در رفتار فعلی باقی می‌ماند. در اقتصاد نیز، هیسترزیس (hysteresis) دقیقا به پدیده‌ای مشابه اشاره دارد؛ شرایط اقتصادی فعلی نه فقط تحت تاثیر وضعیت‌های جاری، بلکه به‌طور مداوم تحت اثرات گذشته به‌ویژه در بازار کار و تولید شکل می‌گیرد. در واقع، هیسترزیس در اقتصاد بیانگر آن است که شوک‌های موقتی می‌توانند اثرات دائمی بر متغیرهای حقیقی اقتصادی برجای بگذارند.

چرا مفهوم هیسترزیس اهمیت دارد؟

فرض می‌شود نرخ بیکاری در یک کشور به دلیل رکود اقتصادی افزایش یابد. بر اساس نظریه‌های اقتصاد کلاسیک، با بازگشت اقتصاد به تعادل، بیکاری نیز باید به سطح طبیعی خود بازگردد. اما در عمل، نرخ بیکاری ممکن است همچنان بالا باقی بماند. علت چیست؟ پاسخ، هیسترزیس است. به‌بیان ساده، بسیاری از اثرات رکودهای گذشته، حتی پس از عبور از بحران، در ساختار اقتصاد باقی می‌مانند.

افرادی که در دوره رکود شغل خود را از دست داده‌اند، ممکن است مهارت‌های خود را از دست بدهند (کاهش سرمایه انسانی)، یا انگیزه‌ی مشارکت در بازار کار را از دست بدهند. بنگاه‌هایی که تولید را متوقف کرده‌اند، ممکن است دیگر به تولید بازنگردند. به این ترتیب، آثار گذشته به صورت ساختاری در آینده تثبیت می‌شوند.

هیسترزیس در کدام متغیرهای کلان دیده می‌شود؟

هیسترزیس بیش از همه در سه حوزه اصلی اقتصاد کلان قابل مشاهده است:

1) بازار کار و نرخ بیکاری

مهم‌ترین و پرکاربردترین مصداق هیسترزیس، نرخ بیکاری است. نظریه‌پردازانی مانند بلانشار و سامرز نشان داده‌اند که اگر اقتصاد در اثر یک شوک منفی مانند رکود، بحران مالی یا شوک ارزی با افزایش ناگهانی بیکاری مواجه شود، حتی پس از بهبود متغیرهای دیگر مانند تولید یا تقاضا، ممکن است نرخ بیکاری به سطح پیشین خود بازنگردد.

این موضوع برخلاف نظریه‌های اقتصاد کلاسیک و اقتصاد نئوکلاسیک است که تصور می‌کنند نرخ بیکاری در بلندمدت به سطح طبیعی (یا همان NAIRU) بازمی‌گردد. علل اصلی ماندگاری بیکاری به شرح زیر است:

  • افت سرمایه انسانی: افرادی که برای مدت طولانی بیکار هستند، مهارت‌های خود را از دست می‌دهند یا از نظر فنی به‌روز نمی‌مانند.
  • ناامیدی از بازار کار: برخی افراد ممکن است به‌طور کامل از جست‌وجوی شغل صرف‌نظر کرده و از جمعیت فعال اقتصادی خارج شوند.
  • تغییر رفتار بنگاه‌ها: شرکت‌ها ممکن است به‌دلیل نااطمینانی، ترجیح دهند با نیروی کار کمتر یا موقت ادامه دهند.

2) تولید بلندمدت و رشد اقتصادی

در شرایط نرمال، شوک‌های اقتصادی مانند کاهش تقاضا، فقط بر تولید کوتاه‌مدت تاثیر می‌گذارند و در بلندمدت اقتصاد به ظرفیت بالقوه خود بازمی‌گردد. اما در اقتصادی که دچار هیسترزیس شده، همان شوک‌های موقت می‌توانند تاثیرات ساختاری و بلندمدت داشته باشند. به‌عنوان مثال؛

  • کاهش سرمایه‌گذاری در دوره رکود می‌تواند باعث شود که ماشین‌آلات نوسازی نشوند یا فناوری‌های جدید به‌کار گرفته نشوند.
  • خروج بنگاه‌ها از بازار ممکن است ظرفیت تولید را به‌طور دائم کاهش دهد.
  • کاهش بهره‌وری در نتیجه کاهش تحقیق و توسعه یا فرسودگی سرمایه انسانی و فیزیکی نیز رخ می‌دهد.

در این حالت، سطح تولید بلندمدت اقتصاد به زیر مسیر قبلی خود می‌لغزد و رشد بالقوه اقتصاد برای مدت طولانی یا حتی دائم کاهش می‌یابد.

۳) سیاست‌های پولی و نرخ بهره

در مدل‌های اقتصادی کلاسیک، فرض بر این است که سیاست‌های پولی انبساطی یا انقباضی فقط اثرات کوتاه‌مدت دارند و تعادل اقتصاد در بلندمدت مستقل از سیاست‌هاست. اما در شرایطی که هیسترزیس وجود دارد، این فرض نقض می‌شود. در این وضعیت:

  • سیاست‌های پولی باید فعال‌تر و مداخله‌گرتر باشند؛ چراکه بازگشت به تعادل «خودبه‌خودی» رخ نمی‌دهد.
  • بانک مرکزی باید نرخ بهره را برای مدت طولانی پایین نگه دارد تا بتواند اثرات ماندگار رکود را جبران کند.
  • حتی پس از بازگشت رشد اقتصادی، اشتغال و سرمایه‌گذاری ممکن است به‌سرعت به حالت عادی برنگردند، و نیاز به تداوم سیاست‌های حمایتی باشد.

به‌طور خلاصه، اثر هیسترزیس در سیاست پولی یعنی این‌که رکودهای گذشته، چارچوب تصمیم‌گیری بانک‌های مرکزی را به‌طور ساختاری تغییر می‌دهد و آن‌ها را وادار به اتخاذ مسیرهای متفاوت نسبت به دوره‌های عادی می‌کند.

مدل‌ها و فرمول هیسترزیس در اقتصاد

در اقتصاد، مدل‌ها و فرمول‌های مرتبط با هیسترزیس تلاش می‌کنند وابستگی متغیرهای کلان اقتصادی به مسیر گذشته را به‌صورت ریاضی فرموله کنند؛ به‌ویژه در زمینه نرخ بیکاری، که کلاسیک‌ترین کاربرد این مفهوم است. در مهندسی، «فرمول تلفات هیسترزیس» به اختلاف انرژی میان چرخه‌های بارگذاری و باربرداری در مواد برمی‌گردد؛ اما در اقتصاد، این مفهوم با تغییرات غیرقابل‌بازگشت در متغیرهایی مانند بیکاری، تولید یا بهره‌وری پس از شوک‌ها متناظر است.

یکی از مدل‌های مشهور که هیسترزیس در آن به‌وضوح بیان شده، مدل بلانشار و سامرز (Blanchard & Summers, 1986) است. این مدل نشان می‌دهد که چگونه یک شوک موقتی به تقاضا می‌تواند نرخ بیکاری ساختاری را به‌طور دائم تغییر دهد. در قالب این مدل، نرخ بیکاری ساختاری نه‌تنها به عوامل بنیادین (مثل بهره‌وری یا نهادهای بازار کار)، بلکه به مسیر تاریخی بیکاری نیز وابسته است.

این فرمول نشان می‌دهد که اگر نرخ بیکاری برای مدتی بالاتر از نرخ طبیعی باقی بماند، به‌مرور زمان سطح جدیدی از نرخ بیکاری ساختاری شکل می‌گیرد که بالاتر از مقدار اولیه است. طبق اصول نظری، قانون هیسترزیس در اقتصاد این‌گونه خلاصه می‌شود:

«شوک‌های موقتی می‌توانند منجر به جابه‌جایی دائمی در سطح تعادل متغیرهای اقتصادی شوند.»

این قانون پایه‌ای برای بسیاری از تحلیل‌های کلان در اقتصاد مدرن است. به‌طور مثال، صندوق بین‌المللی پول (IMF) در گزارش سالانه‌ خود در سال 2021 اشاره می‌کند:

“Failing to respond adequately to recessions can lead to persistent output gaps and labor market scarring – a manifestation of economic hysteresis.”

در واقع، این نهاد معتبر جهانی هشدار می‌دهد که بی‌توجهی به اثرات پایداری بحران‌ها، می‌تواند موجب جابه‌جایی‌های بلندمدت در مسیر رشد اقتصادی شود، که جبران آن نیازمند اصلاحات ساختاری، آموزش مجدد نیروی کار و سیاست‌گذاری‌های فعال و بلندمدت است.

چگونه می‌توان با هیسترزیس مقابله کرد؟

برای مهار پدیده هیسترزیس، سیاست‌گذاران نیازمند ابزارهای موثرتری هستند. برخی از راهکارهای پیشنهادی عبارتند از:

  • سیاست‌های فعال بازار کار مانند آموزش مجدد، یارانه دستمزد و مشاوره شغلی
  • تحریک سرمایه‌گذاری خصوصی از طریق تسهیلات مالیاتی و تضمین‌های اعتباری
  • حمایت هدفمند از صنایع آسیب‌پذیر در زمان رکود برای حفظ ظرفیت تولید
  • پایداری در سیاست‌های پولی و مالی برای بازگرداندن اعتماد به مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران

جمع‌بندی

هیسترزیس در اقتصاد، هشدار می‌دهد که شوک‌های اقتصادی را نباید کم‌اهمیت شمرد؛ زیرا می‌توانند ساختار اقتصاد را برای مدت‌زمانی طولانی یا حتی به‌صورت دائم تغییر دهند. چه در نرخ بیکاری، چه در سرمایه‌گذاری، چه در رفتار مصرف‌کنندگان یا بنگاه‌ها، اثرات گذشته، همچون جای پایی عمیق، باقی می‌ماند. از این رو، در طراحی سیاست‌های مقابله با رکود، باید به یاد داشته باشیم که بازگشت به شرایط قبل از بحران، نیازمند مداخلات فعال، پایدار و دقیق است.

5/5 - (1 رای)
نمایش بیشتر

هانا پاکمند

علاقه به علم اقتصاد، من را به سمت یادگیری و کسب مهارت در زمینه تحلیل مالی و اقتصادی بازارها سوق داد. در این بین با کسب مهارت‌های مرتبط با تحلیل شرکت‌ها و به طور کلی بازارهای مالی سعی بر ایجاد محتوای تحلیلی با کیفیت دارم.

مقاله‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا