پرایس اکشن RTM چیست؟ ابزار، الگو و نحوه انجام معاملات با آن

پرایس اکشن پیشرفته RTM، که خوانش بازار نیز نامیده میشود بر الگوها و کندلهای قیمتی تمرکز دارد و هدف آن پیشبینی وضعیت کنونی بازار و روندهای آتی است. RTM از اندیکاتورهای پیچیده یا دادههای فاندامنتال استفاده نمیکند و نمودار قیمت خام منبع اصلی اطلاعات بازار محسوب میشود. پایه این روش بر منطق عرضه و تقاضا استوار است و با شناسایی مناطق مهم قیمتی مانند گرهها، نقاط مناسب ورود و خروج معامله را مشخص میکند. در ادامه به آموزش پرایس اکشن به سبک RTM پرداخته شده است.

تاریخچه پرایس اکشن RTM
تاریخچه پرایس اکشن RTM به تلاشهای ایف میانته و همکارانش بازمیگردد. آنها به دنبال کشف شیوههای فریبکارانه نهادهای مالی بزرگ بودند که سرمایه معاملهگران کوچک را هدف قرار میدادند. میانته متوجه شد موسسات و بانکها از ترفندهایی برای زیانرساندن به معاملهگران استفاده میکنند. بنابراین، برای آشکار ساختن این فریبکاری، نمودارها را با دقت بررسی کرد و نتیجه تحقیقات او توسعه سبک پرایس اکشن RTM بود. همانطور که پیشتر گفته شد، این سبک بر پایه منطق عرضه و تقاضا بنا شده است و نام RTM از شعار اصلی آن Read The Market، به معنای «بازار را بخوانید»، گرفته شده است. زیرا طبق سبک RTM پیش از هر اقدام معاملاتی، باید بازار و حرکت واقعی قیمت را با دقت مطالعه کرد. میانته با معرفی این روش، قصد داشت مشکلات ناشی از سبکهای معاملاتی کلاسیک و مبتنی بر اندیکاتور را کاهش دهد و با تاسیس یک آکادمی و بررسی رازهای بازار، این روش قدرتمند را ایجاد کرد.
ابزارهای اصلی استراتژی پرایس اکشن RTM چیست؟
پرایس اکشن RTM بر تحلیل حرکت مستقیم قیمت دارایی تمرکز دارد و برخلاف بسیاری از سبکهای معاملاتی، نیازی به اندیکاتورهای پیچیده یا دادههای بنیادی ندارد. نمودار قیمت خام و کندل استیکها، منابع اصلی اطلاعات بازار در این روش هستند. این ابزارها کمک میکنند روندهای اصلی بازار و نقاط کلیدی برای ورود و خروج معامله شناسایی شوند. مهمترین ابزارها و مفاهیم RTM شامل موارد زیر هستند:
سطوح ماژور (SR ماژور): سطوحی هستند که در نمودارهای گذشته بارها تکرار شدهاند و اهمیت بالایی دارند، در حالی که
سطوح مینور (SR مینور): تنها یک بار قیمت به آنها واکنش نشان داده و نقش کمتری دارند.
فیلیپ SR (Flip SR): به سطوحی گفته میشود که سقف به کف یا بالعکس تغییر میکنند و معمولا نشانه بازگشت یا ادامه روند هستند.
گرههای قیمتی (Price Nodes): این نقاط محل ورود یا خروج سنگین معاملهگران بزرگ هستند و منجر به حرکات شارپ قیمت میشوند. شناسایی این گرهها امکان گرفتن پوزیشنهایی با ریسک به ریوارد بالا را فراهم میکند.
این ابزارها پایه تحلیل پرایس اکشن RTM را تشکیل میدهند و با شناسایی آنها میتوان الگوها و کندلهای RTM را ترسیم و تفسیر کرد تا نقاط ورود و خروج مطمئنتر تعیین شوند.
مهمترین الگوهای پرایس اکشن RTM در نمودار قیمت
در تحلیل تکنیکال، الگوهای پرایس اکشن به اندازه اندیکاتورها اهمیت دارند. این الگوها اشکال مشخصی هستند که با نوسان قیمت دارایی روی نمودار قابل شناسایی هستند و هر کدام معنای خاص خود را دارند. برخی از این الگوها با سبک RTM سازگاری بیشتری دارند و بیشتر توسط معاملهگران این سبک استفاده میشوند. با وجود تفاوت در شکل و مدل، استفاده از این الگوها یکسان است. به این صورت که ابتدا باید الگو کامل شود، سپس شکست و تغییر حرکت به سمت روند اصلی رخ میدهد و در نهایت معامله انجام میشود. مهمترین الگوها و ساختارهای RTM شامل موارد زیر هستند:
1. الگوی سر و شانه (Head and Shoulders): الگوی سر و شانه معمولا در پایان روندهای صعودی شکل میگیرد و شامل دو شانه و یک سر بالاتر در میانه آنها است. شکلگیری این الگو احتمال معکوس شدن روند به نزولی را نشان میدهد. نسخه معکوس آن نیز احتمال بازگشت صعودی بازار را پس از روند نزولی نشان میدهد.
2. سقفها و کفهای دوقلو (Double Tops/Bottoms): الگوی کف و سقف دوقلو شامل دو نقطه تقریبا همسطح متوالی است؛ وقتی دو سقف متوالی تشکیل شود، احتمال معکوس شدن روند صعودی و آغاز روند نزولی وجود دارد و وقتی دو کف متوالی شکل گیرد، احتمال شروع روند صعودی پس از یک روند نزولی ایجاد میشود.
3. پرچم خرسی یا گاوی (Bearish/Bullish Flags): بازار خرسی زمانی شکل میگیرد که قیمتها پس از یک روند نزولی، در قالب الگوی پرچم خرسی حرکت کنند؛ این الگو شامل چند کف و سقف همجهت با روند نزولی است و در انتها تشکیل یک کف پایینتر، نشاندهنده ادامه یا آغاز روند نزولی است. بازار گاوی نیز زمانی شکل میگیرد که قیمتها پس از یک روند صعودی، در قالب الگوی پرچم گاوی حرکت کنند؛ این الگو شامل چند سقف و کف پایینرونده است و در نهایت یک سقف بالاتر تشکیل میشود که احتمال ادامه یا آغاز روند صعودی را نشان میدهد.
- مقاله پیشنهادی: «بازار گاوی و خرسی چیست؟»
4. کوازیمودو (Quasimodo – QM): مشابه سر و شانه است، با این تفاوت که شانه دوم بالاتر یا پایینتر است و پس از شکلگیری سر، سطح حمایت قبلی شکسته میشود. این الگو معمولا تغییر روند با مومنتوم قوی را نشان میدهد و در منطقه تقاضا قیمت صعود و در منطقه عرضه قیمت نزول پیدا میکند.
5. دایموند (Diamond): الگوی دایموند معمولا پس از شکست ستاپ QM شکل میگیرد و با اتصال قلهها و کفهای متوالی روی نمودار ساخته میشود. این الگو میتواند نشاندهنده تغییر جهت روند باشد و معمولا در پایان روندهای صعودی یا نزولی دیده میشود. تشخیص درست این الگو به معاملهگر کمک میکند نقاط برگشت احتمالی بازار را شناسایی کرده و با تعیین حد ضرر و حد سود مناسب، معاملات با ریسک مدیریتشده انجام دهد.
6. الگوی کن کن (Can Can): با شناسایی منطقه عرضه و تقاضا اجرا میشود. وقتی قیمت به منطقه تقاضا میرسد اما بازگشت رخ نمیدهد، قیمت به ناحیه عرضه نزول میکند و کاهش شدیدی پیدا میکند.
7. الگوی 3 درایو (3Drive): یکی از مهمترین الگوهای تغییر روند است. قیمت سه سقف یا کف پیاپی میسازد و پس از سقف یا کف سوم، روند معکوس میشود. این الگو وقتی ارزشمندتر است که سقف یا کف سوم در گره معاملاتی ایجاد شود.
8. انگالفینگ: الگوی انگالفینگ شامل دو کندل متوالی است که بدنه کندل دوم بزرگتر از اولی میباشد و نشاندهنده تغییر قدرت در بازار است. در انگالفینگ صعودی، این الگو در پایان یک روند نزولی شکل میگیرد و قدرت گرفتن خریداران را نمایش میدهد، در حالی که در انگالفینگ نزولی، در انتهای یک روند صعودی ظاهر شده و تسلط فروشندگان را نشان میدهد.
مهمترین کندلهای سبک پرایس اکشن RTM چیست؟
توانایی تحلیل نمودار شمعی یا کندل استیک یکی از مهارتهای کلیدی در تحلیل تکنیکال است. هر کندل چهار مولفه اصلی قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن، حداکثر و حداقل قیمت در طول تایم فریم دارد. رنگ کندل نیز نشاندهنده قدرت نسبی خریداران و فروشندگان است.به این صورت که کندل سبز نشاندهنده برتری خریداران و افزایش احتمالی قیمت و کندل قرمز بیانگر غلبه فروشندگان و روند نزولی است. به طور کلی، RTM بر دو نوع کندل «پایه» (Base) و «مومنتوم» استوار است.
- کندل بیس (Base Candle)
کندل بیس نشاندهنده درگیری بین خریداران و فروشندگان و بلاتکلیفی بازار است و ممکن است از یک یا چند کندل تشکیل شود، بهطوری که معمولا مجموع طول سایهها از بدنه بزرگتر است. قیمت در این نواحی برای مدتی در محدودهای نوسان میکند تا روند اصلی مشخص شود و گپها میتوانند نواحی حمایتی و مقاومتی مناسبی ایجاد کنند. این کندلها در تایمفریمهای بلندمدت و سطوح پایینتر بیشتر مشاهده میشوند. نوع ERC (Extended Range Candle) دارای طول زیاد و سایههای بلند با بدنه کوتاه است، در حالی که NRC (Narrow Range Candle) قد کوتاهتر دارد و اهمیت بالایی در ترید RTM پیدا میکند.
- کندل مومنتوم (Momentum Candle)
کندلهای مومنتوم جهت حرکت قیمت را مشخص میکنند و دارای بدنه بزرگ و سایه کوتاه هستند که شتاب روند را نشان میدهد. کاهش مومنتوم معمولا منجر به رنج شدن قیمت یا تغییر روند میشود. بر اساس جهت حرکت، این کندلها به دو نوع رالی (Rally) که نشاندهنده حرکت سریع صعودی قیمت است و دراپ (Drop) که حرکت سریع نزولی قیمت را نمایش میدهد، تقسیمبندی میشوند.
نحوه انجام معاملات و مدیریت ریسک
معاملهگری به سبک RTM بر پایه تحلیل مستقیم قیمت، شناسایی گرههای قیمتی و الگوهای کندل استیک انجام میشود. مراحل اصلی معامله به سبک RTM در ادامه نوشته شده است.
1. شناخت روند: پیش از هر معاملهای، باید روند کلی بازار را شناسایی کرد. همراهی با روند اصلی ضروری است و ورود خلاف جهت روند ریسک بالایی دارد.
2. انتخاب تایمفریم مناسب: در سبک RTM معمولا از دو تایمفریم با فاصله زیاد استفاده میشود تا روند کلی و فرصتهای ورود دقیق شناسایی شوند. برای مثال، تایمفریم پایه ۴ ساعته با تایمفریم ورود ۱۵ دقیقه، تایمفریم پایه روزانه با تایمفریم ورود ۱ ساعت و تایمفریم پایه هفتگی با تایمفریم ورود ۴ ساعت استفاده میشود.
3. شناسایی گرههای قیمتی و الگوها: پس از تشخیص روند، در تایمفریم ورود باید گرههای معتبر و الگوهای مناسب در جهت روند شناسایی شوند.
4. نحوه ورود به معامله: نحوه ورود به معامله در RTM به شکل مرحلهای و منسجم انجام میشود. ابتدا باید منتظر اصلاح یا پولبک قیمت بود و از ورود در میانه موج خودداری کرد تا بازگشت قیمت به گرههای قیمتی معتبر رخ دهد. حد ضرر کمی در سمت دیگر گره قیمتی تعیین میشود تا ریسک معاملات پایین نگه داشته شود. حد سود نیز بر اساس گامهای حرکتی قیمت یا الگوهای بعدی مشخص میشود.
5. ارتباط ساختارهای معاملاتی: ارتباط ساختارهای معاملاتی در RTM مشخص میکند که پس از پولبک، قیمت به چه جهتی حرکت خواهد کرد. ساختارهای برگشتی، شامل DBR و RBD، تغییر احتمالی روند را نشان میدهند و پولبک پس از بیس فرصت ورود به پوزیشن لانگ یا شورت را فراهم میکند. در مقابل، ساختارهای ادامهدهنده، شامل RBR و DBD، نشاندهنده ادامه روند فعلی هستند و پولبک پس از بیس یا ناحیه عرضه و تقاضا امکان ورود در جهت روند را ایجاد میکند.
به این ترتیب، شناسایی گرهها، پولبکها و ساختارها با هم ترکیب میشوند تا نقاط ورود، حد ضرر و حد سود بهینه مشخص شود و ریسک معامله کنترل گردد.
مدیریت ریسک در RTM اهمیت بالایی دارد. استفاده از حد ضرر و رعایت مدیریت سرمایه الزامی است و سیو سود مرحله به مرحله کمک میکند تا سودها حفظ شوند. همچنین جابجایی حد ضرر به نقطه ورود میتواند ریسک معاملات را کاهش دهد. کنترل هیجانات و داشتن قدرت روانی کافی نیز ضروری است، زیرا ممکن است چند معامله متوالی با ضرر کوچک همراه شود، اما در نهایت یک معامله سودآور میتواند زیانها را جبران کند. بسیاری از معاملهگران این سبک را در کنار سایر روشهای تحلیلی به کار میگیرند تا دقت استراتژی افزایش یابد و نتیجهگیری مطمئنتری حاصل شود. این روش، با رعایت دقیق اصول، امکان کسب سود پایدار و کاهش ریسک را فراهم میکند.
مزایا پرایس اکشن RTM
همانند هر استراتژی معاملاتی، پرایس اکشن RTM نیز نقاط قوت و ضعف خود را دارد. شناخت این ویژگیها برای معاملهگران ضروری است. در ادامه مزایای پرایس اکشن RTM نوشته شده است:
- دیدگاه معاملهگران حرفهای: RTM امکان تحلیل بازار از منظر نهادهای بزرگ و حرفهای را فراهم میکند و رفتار و الگوهای آنها را قابل پیشبینی میسازد.
- ساختارمند و زمانبندی شده: پرایس اکشن RTM، حرکات قیمت را در بازههای مشخص بررسی میکند و الگویی واضح از رفتار بازار ارائه میدهد که تصمیمگیری را بهینه میکند.
- کارایی در تایمفریمهای کوتاه: تحلیل سریع و تصمیمگیری حتی در تایمفریمهای یک دقیقه، برای تریدهای روزانه مناسب است.
- ریسک پایین و نسبت سود به زیان جذاب: معاملات روی گرههای قیمتی کوچک، حد ضررهای کوتاه و نسبت سود به زیان بالا (حداقل ۴) از ویژگیهای برجسته این سبک است.
- سادگی و عدم نیاز به اندیکاتور پیچیده: RTM تنها بر نمودار قیمت تمرکز دارد و نیازی به ابزارهای تکنیکالی پیچیده ندارد.
- سازگاری با انواع بازارها و داراییها: پرایس اکشن RTM در بازارهای مختلف، از جمله فارکس و ارزهای دیجیتال، کاربرد دارد.
- شناسایی نقاط اشباع و تعیین حد سود و ضرر بهینه: کمک به پیدا کردن بهترین نقاط ورود و خروج برای کسب سود سریع و کنترل ریسک.
معایب پرایس اکشن RTM
پرایس اکشن RTM مانند هر سبک معاملاتی دیگر، معایب و محدودیتهایی دارد که باید در نظر گرفته شوند. در ادامه به این معایب پرداخته شده است.
- وابستگی به ذهنیت معاملهگر: امکان تفسیر احساسی و اشتباه وجود دارد.
- نیاز به تمرین و تجربه زیاد: تسلط بر RTM زمانبر است و خروجیها ممکن است بین متخصصان متفاوت باشد.
- تشخیص برخی الگوها زمانبر است: بعضی الگوها به دقت و زمان بیشتری نیاز دارند.
- وابستگی به تایمفریم: ترکیب تایمفریمها کمککننده است، اما وابستگی همچنان وجود دارد.
- تغییرات ناگهانی بازار: نوسانات شدید میتوانند تحلیل را بیاعتبار کنند.
- عدم توجه به عوامل خارجی: مسائل اقتصادی و سیاسی ممکن است بر قیمتها تاثیر بگذارند.
- نیاز به قدرت روانی بالا: معاملهگر باید توان کنترل هیجانات و تمرکز را حفظ کند.
- دیدگاه زمانی محدود: فقدان چارچوب زمانی روشن میتواند محدودیت ایجاد کند.
تفاوت پرایس اکشن ICT و RTM
پرایس اکشن ICT، که توسط مایکل هادلستون توسعه یافته، یک استراتژی معاملاتی پیشرفته است که بر درک رفتار پول هوشمند، مانند بانکها و موسسات مالی، و نحوه دستکاری قیمت بر اساس نقدینگی تمرکز دارد. هدف این سبک، کمک به معاملهگران خرد است تا همسو با حرکات بازارگردانان عمل کنند و از تلههای بازار دوری کنند. در ادامه، تفاوتهای اصلی بین سبک پرایس اکشن ICT و RTM بررسی میشود تا روشن شود هر سبک برای چه معاملهگرانی مناسبتر است و چه ابزارهایی ارائه میدهد.
ویژگی | ICT (Inner Circle Trader) | RTM (Read The Market) |
---|---|---|
تمرکز اصلی | تحلیل نقدینگی و دستکاری قیمت توسط بازیگران بزرگ؛ حرکت قیمت به سمت نقدینگی و نوسانات ناشی از ورود/خروج سرمایههای کلان | تحلیل سطوح حمایت و مقاومت و شناسایی الگوهای بازگشتی یا ادامهدهنده؛ تمرکز بر رفتار گذشته قیمت و موقعیتهای کمریسک |
ابزارهای تحلیلی | اردربلاکها (Order Blocks)، شکار استاپها (Stop Hunt)، مناطق تخلیه نقدینگی (Liquidity Void) | ساختارهای قیمتی مانند فشردگیها (Compression) و مناطق عرضه و تقاضا |
پیچیدگی و یادگیری | نیازمند دانش، زمان و تمرین بیشتر؛ مفاهیم عمیقتر و پیچیدهتر | سادهتر و بصریتر؛ مناسب مبتدیان ولی درک عمیق نیازمند تجربه |
قابلیت کاربرد و جامعه هدف | عمدتا فارکس؛ قابل استفاده در ارز دیجیتال و بورس؛ مناسب معاملهگران به دنبال تحلیل عمیق و حرکات کلیدی | تمامی بازارهای مالی؛ مناسب معاملهگرانی که تحلیل ساده و مبتنی بر رفتار قیمت میخواهند |
رویکرد به پول هوشمند | تشخیص جریان پول هوشمند و همسو شدن با آن؛ جلوگیری از افتادن در تلههای بازار | شناسایی ردپای بازیگران بزرگ و نحوه ورود و خروج آنها از معاملات |
جمعبندی
روش RTM پرایس اکشن بر تحلیل مستقیم نمودار قیمت خام بدون نیاز به اندیکاتورهای پیچیده تمرکز دارد. هدف این سبک، شناسایی رد پای تریدرهای بزرگ و درک منطق عرضه و تقاضا در بازار است. بر خلاف روشهای سنتی که به دنبال روندهای بلندمدت و سودهای کلان هستند، RTM روی معاملات واکنشی و نوسانگیریهای کوچک تمرکز میکند و با استفاده از گرههای قیمتی، نقاط ورود و خروج دقیق را مشخص میکند.