نسبت نقدینگی چیست؟ هر آنچه باید در مورد نسبتهای نقدینگی بدانید

در سال ۲۰۰۸، با فروپاشی بانک سرمایهگذاری لیمن برادرز (Lehman Brothers)، جهان شاهد شروع یکی از بزرگترین بحرانهای مالی تاریخ معاصر بود. یکی از دلایل اصلی این فروپاشی، ناتوانی بانک در ایفای تعهدات کوتاهمدت خود به دلیل کمبود شدید نقدینگی بود. این رویداد تلخ، بار دیگر اهمیت حیاتی نقدینگی را برای بقای هر کسبوکار، صرف نظر از اندازه و شهرت آن، به همگان یادآوری کرد. نقدینگی به معنای توانایی یک شرکت در تبدیل سریع داراییهای خود به وجه نقد برای پرداخت بدهیهای جاری و نیازهای عملیاتی است. نسبت نقدینگی (Liquidity Ratio) به مجموعهای از نسبتهای مالی گفته میشود که این توانایی را اندازهگیری میکند.
اما چگونه میتوان از طریق محاسبه نسبت نقدینگی و تحلیل نسبت نقدینگی، سلامت مالی کوتاهمدت یک شرکت را ارزیابی کرد؟ جهت پاسخ به این پرسشهای کلیدی، این مقاله به بررسی جامع نسبت های نقدینگی، انواع، فرمولها، اهمیت آنها در مدیریت بحران، و راهکارهای بهبودشان میپردازد.
نسبت نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟
نسبت نقدینگی به یک دسته از نسبتهای مالی گفته میشود که توانایی یک شرکت را برای پرداخت تعهدات بدهی کوتاهمدت خود (بدهیهایی که سررسید آنها معمولا کمتر از یک سال است) با استفاده از داراییهای جاری خود (داراییهایی که انتظار میرود ظرف یک سال به وجه نقد تبدیل شوند یا مصرف شوند) ارزیابی میکند. به عبارت سادهتر، این نسبتها نشان میدهند که آیا شرکت به اندازه کافی داراییهای نقدی یا با نقدشوندگی بالا برای پوشش صورتحسابهای کوتاهمدت خود دارد یا خیر.
اهمیت نسبتهای نقدینگی در موارد زیر خلاصه میشود:
- بقای شرکت: ناتوانی در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت میتواند منجر به مشکلات جدی، از جمله از دست دادن اعتبار، اقدامات قانونی از سوی طلبکاران و حتی ورشکستگی شود.
- اعتماد اعتباردهندگان و تامینکنندگان: تامینکنندگان و وامدهندگان کوتاهمدت به این نسبتها توجه زیادی دارند تا از توانایی شرکت در بازپرداخت به موقع اطمینان حاصل کنند.
- مدیریت مالی روزمره: به مدیران کمک میکند تا جریان نقدی را به طور موثر مدیریت کرده و برای نیازهای مالی غیرمنتظره آماده باشند.
- جذابیت برای سرمایهگذاران: اگرچه سرمایهگذاران بلندمدت بیشتر به سودآوری و رشد توجه دارند، اما نقدینگی ضعیف میتواند ریسک سرمایهگذاری را افزایش دهد.
درک نسبتهای نقدینگی بخشی اساسی از تحلیل سلامت مالی کلی یک شرکت و تحلیل بنیادی آن است.
انواع نسبتهای نقدینگی
نسبتهای نقدینگی متعددی وجود دارند که هر یک با درجه سختگیری متفاوتی، توانایی شرکت در ایفای تعهدات کوتاهمدت را میسنجند. اطلاعات لازم برای محاسبه هر نسبت نقدینگی از ترازنامه شرکت (برای داراییها و بدهیهای جاری) و صورت جریان وجوه نقد (برای جریان نقدی عملیاتی) استخراج میشود. دقت در شناسایی و طبقهبندی صحیح اقلام دارایی و بدهی جاری برای صحت محاسبات بسیار مهم است. بهعنوانمثال، باید اطمینان حاصل کرد که تنها داراییهایی که واقعا در کوتاهمدت قابل نقد شدن هستند در محاسبات نسبت آنی لحاظ شوند.
در ادامه به مهمترین انواع نسبت های نقدینگی و شاخصهای مرتبط با آنها، و همچنین فرمول و نحوه محاسبه نسبت نقدینگی یا شاخص مربوطه پرداخته شده است:
۱. نسبت جاری (Current Ratio)
نسبت جاری (Current Ratio) یکی از شناختهشدهترین و پرکاربردترین نسبتهای نقدینگی است. این نسبت، کل داراییهای جاری شرکت را با کل بدهیهای جاری آن مقایسه میکند و نشان میدهد که به ازای هر واحد پولی بدهی جاری، چه میزان دارایی جاری برای پوشش آن وجود دارد.
فرمول نسبت جاری:
Current Ratio = Current Assets / Current Liabilities
نسبت جاری = (داراییهای جاری) تقسیم بر (بدهیهای جاری)
- داراییهای جاری (Current Assets): شامل وجه نقد، سرمایهگذاریهای کوتاهمدت، حسابهای دریافتنی، موجودی کالا و پیشپرداختها.
- بدهیهای جاری (Current Liabilities): شامل حسابهای پرداختنی، اسناد پرداختنی کوتاهمدت، بخش جاری بدهیهای بلندمدت، و پیشدریافتها.
نسبت بالاتر از ۱: عموما نشاندهنده این است که شرکت داراییهای جاری کافی برای پوشش بدهیهای جاری خود دارد. نسبت ۲:۱ اغلب به عنوان یک معیار مطلوب در نظر گرفته میشود، اما این میزان میتواند بسته به صنعت متفاوت باشد.
نسبت پایینتر از ۱: ممکن است نشاندهنده مشکلات بالقوه در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت باشد.
نسبت بسیار بالا: همیشه مطلوب نیست و میتواند نشاندهنده عدم استفاده بهینه از داراییها (مانند انباشت بیش از حد وجه نقد یا موجودی کالا) باشد.
۲. نسبت آنی یا سریع (Quick Ratio or Acid-Test Ratio)
نسبت آنی (Quick Ratio)، که به آن نسبت سریع یا آزمون اسیدی (Acid-Test Ratio) نیز گفته میشود، یک نسبت نقدینگی سختگیرانهتر از نسبت جاری است. در محاسبه این نسبت، موجودی کالا و گاهی پیشپرداختها از داراییهای جاری کسر میشوند، زیرا موجودی کالا ممکن است به سرعت و بدون کاهش ارزش قابل توجه به وجه نقد تبدیل نشود.
فرمول نسبت آنی:
Quick Ratio = (Current Assets – Inventory – Prepaid Expenses) / Current Liabilities
نسبت آنی = ((داراییهای جاری) منهای (موجودی کالا) منهای (پیشپرداختها)) تقسیم بر (بدهیهای جاری)
- برخی تحلیلگران تنها موجودی کالا را از صورت کسر میکنند.
نسبت بالاتر از ۱: عموما نشاندهنده توانایی خوب شرکت در پرداخت بدهیهای جاری بدون نیاز به فروش سریع موجودی کالا است.
نسبت پایینتر از ۱: میتواند نشاندهنده اتکای بیش از حد شرکت به فروش موجودی کالا برای ایفای تعهدات کوتاهمدت باشد.
این نسبت برای شرکتهایی که موجودی کالای آنها نقدشوندگی پایینی دارد یا در معرض ریسک منسوخ شدن است، اهمیت ویژهای دارد.
۳. نسبت وجه نقد (Cash Ratio)
نسبت وجه نقد (Cash Ratio) سختگیرانهترین نسبت نقدینگی است و تنها نقدشوندهترین داراییها، یعنی وجه نقد و معادلهای نقدی (مانند اوراق خزانه کوتاهمدت)، را در برابر بدهیهای جاری میسنجد.
فرمول نسبت وجه نقد:
Cash Ratio = (Cash + Cash Equivalents) / Current Liabilities
نسبت وجه نقد = ((وجه نقد) بهعلاوه (معادلهای نقدی)) تقسیم بر (بدهیهای جاری)
- معادلهای نقدی (Cash Equivalents): سرمایهگذاریهای کوتاهمدت و بسیار نقدشونده که به سرعت و با ریسک ناچیز تغییر ارزش به وجه نقد تبدیل میشوند.
نسبت بالاتر: نشاندهنده توانایی بسیار بالای شرکت در پرداخت فوری بدهیهای جاری است.
نسبت پایینتر: لزوما نگرانکننده نیست، زیرا اکثر شرکتها انتظار ندارند که تمام بدهیهای جاری خود را صرفا با وجه نقد موجود پرداخت کنند. با این حال، نسبت بسیار پایین میتواند نشاندهنده ریسک نقدینگی باشد.
۴. نسبت سرمایه در گردش خالص به کل داراییها (Net Working Capital to Total Assets Ratio)
این نسبت، میزان سرمایه در گردش خالص (تفاوت بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری) را نسبت به کل داراییهای شرکت اندازهگیری میکند. این شاخص نشان میدهد که چه بخشی از داراییهای شرکت توسط سرمایه در گردش خالص پشتیبانی میشود.
فرمول نسبت سرمایه در گردش خالص به کل داراییها:
Net Working Capital to Total Assets Ratio = (Net Working Capital / Total Assets) * 100
نسبت سرمایه در گردش خالص به کل داراییها = ((سرمایه در گردش خالص) تقسیم بر (کل داراییها)) ضربدر ۱۰۰
- سرمایه در گردش خالص (Net Working Capital): داراییهای جاری منهای بدهیهای جاری.
نسبت بالاتر: نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر و ریسک کمتر ناتوانی در پرداخت بدهیها است.
نسبت پایینتر یا منفی: میتواند نشاندهنده مشکلات نقدینگی و وابستگی به تامین مالی کوتاهمدت برای پوشش عملیات باشد.
۵. دوره گردش نقدی (Cash Conversion Cycle – CCC)
دوره گردش نقدی یک معیار جامعتر نقدینگی است که مدت زمانی را که طول میکشد تا وجه نقد سرمایهگذاری شده در موجودی کالا و سایر منابع، از طریق فروش و وصول مطالبات، مجددا به شرکت بازگردد، اندازهگیری میکند. هرچند به طور مستقیم یک «نسبت» نیست، اما در تحلیل نسبت های نقدینگی اهمیت زیادی دارد.
فرمول دوره گردش نقدی:
CCC = Days Sales of Inventory (DSI) + Days Sales Outstanding (DSO) – Days Payables Outstanding (DPO)
دوره گردش نقدی = (دوره گردش موجودی کالا) بهعلاوه (میانگین دوره وصول مطالبات) منهای (دوره پرداخت بدهیها)
دوره کوتاهتر: نشاندهنده مدیریت کارآمدتر سرمایه در گردش و نیاز کمتر به تامین مالی خارجی برای پشتیبانی از عملیات است.
دوره طولانیتر یا منفی: دوره منفی (که نادر است) به این معناست که شرکت قبل از پرداخت به تامینکنندگان، از مشتریان خود وجه دریافت میکند، که وضعیت نقدینگی بسیار مطلوبی است.
۶. نسبت نقدینگی عملیاتی (Operating Cash Flow Ratio)
این نسبت، توانایی شرکت در پوشش بدهیهای جاری خود را با استفاده از جریان نقدی حاصل از عملیات عادی کسبوکار اندازهگیری میکند. جریان نقدی عملیاتی منبع پایداری برای پرداخت بدهیها محسوب میشود.
فرمول نسبت نقدینگی عملیاتی:
نسبت نقدینگی عملیاتی = (جریان نقدی عملیاتی) تقسیم بر (بدهیهای جاری)
Operating Cash Flow Ratio = Operating Cash Flow / Current Liabilities
به طور کلی، این نسبت دیدگاه دینامیکتری از نقدینگی ارائه میدهد.
۷. نسبت فاصله دفاعی (Defensive Interval Ratio – DIR)
نسبت فاصله دفاعی نشان میدهد که یک شرکت برای چه مدت (چند روز) میتواند هزینههای عملیاتی روزانه خود را بدون نیاز به درآمدهای اضافی یا منابع مالی خارجی، با استفاده از داراییهای سریع خود (وجه نقد، اوراق بهادار قابل فروش و حسابهای دریافتنی) پوشش دهد.
فرمول نسبت فاصله دفاعی:
فاصله دفاعی = (وجه نقد + اوراق بهادار قابل فروش + حسابهای دریافتنی) تقسیم بر (هزینههای عملیاتی روزانه پیشبینیشده) Defensive Interval Ratio = (Cash + Marketable Securities + Accounts Receivable) / Average Daily Operating Expenses
- هزینههای عملیاتی روزانه = (بهای تمام شده کالای فروش رفته + هزینههای عملیاتی + سایر هزینههای نقدی) تقسیم بر ۳۶۵
این نسبت نگاهی متفاوت و مبتنی بر زمان به توانایی بقای شرکت در شرایط بحرانی ارائه میدهد.
بررسی وضعیت مالی شرکت با تحلیل نسبت نقدینگی
تحلیل نسبت نقدینگی فراتر از یک محاسبه ساده است. چند نکته کلیدی در این تحلیل باید مد نظر قرار گیرد:
سطوح مطلوب: سطح مطلوب برای کلیدیترین نسبت های نقدینگی بدین شرح است:
- نسبت جاری: اغلب گفته میشود نسبت جاری ۲:۱ یا بالاتر مطلوب است، اما این یک قانون کلی نیست و به شدت به صنعت و ماهیت کسبوکار بستگی دارد. نسبت جاری بسیار بالا نیز ممکن است نشاندهنده مدیریت ناکارآمد داراییها (مانند انباشت بیش از حد موجودی کالا یا وجه نقد بیکار) باشد.
- نسبت آنی: نسبت ۱:۱ یا بالاتر معمولا خوب تلقی میشود، به این معنی که شرکت داراییهای سریع کافی برای پوشش بدهیهای جاری خود دارد.
- نسبت وجه نقد: هیچ استاندارد جهانی برای این نسبت وجود ندارد، اما نسبت بالاتر نشاندهنده توانایی بیشتر برای پرداخت فوری بدهیها است.
مقایسه با روندهای تاریخی: بررسی تغییرات این نسبتها در طول زمان میتواند نشاندهنده بهبود یا تضعیف وضعیت نقدینگی شرکت باشد.
مقایسه با میانگین صنعت: نقدینگی شرکت باید با رقبای خود در همان صنعت مقایسه شود. شرکتهای صنایعی با چرخه عملیاتی سریعتر (مانند خردهفروشی) ممکن است با نسبتهای نقدینگی پایینتری نسبت به شرکتهای صنایعی با چرخه طولانیتر (مانند ساختوساز) فعالیت کنند.
کیفیت داراییهای جاری: صرف بالا بودن نسبت جاری کافی نیست. باید کیفیت اجزای آن نیز بررسی شود. بهعنوانمثال، اگر بخش عمدهای از داراییهای جاری شامل موجودی کالای کمفروش یا حسابهای دریافتنی مشکوکالوصول باشد، وضعیت نقدینگی واقعی شرکت ممکن است ضعیفتر از آن چیزی باشد که نسبت جاری نشان میدهد.
اهمیت مدیریت بحران نقدینگی
تاریخ مملو از شرکتهایی است که علیرغم سودآوری، به دلیل مدیریت ضعیف نقدینگی با بحران مواجه شده یا حتی ورشکست شدهاند. در ادامه، جهت تفهیم سادهتر این موضوع، با تشریح ۲ سناریوی فرضی به شکلی ملموس و کاربردی به اهمیت مدیریت بحران نقدینگی پرداخته میشود.
سناریوی فرضی ۱: شرکتی که به دلیل ضعف نقدینگی ورشکست شد
شرکت «توسعه پایدار» یک شرکت ساختمانی بود که پروژههای بلندمدت متعددی در دست داشت. این شرکت در ظاهر سودآور بود و قراردادهای خوبی منعقد میکرد. با این حال، بخش عمدهای از داراییهای آن به صورت مطالبات بلندمدت و پروژههای در جریان ساخت بود. با وقوع یک رکود ناگهانی در بازار مسکن، شرکت نتوانست مطالبات خود را به موقع وصول کند و فروش پروژههای تکمیلشده نیز با مشکل مواجه شد. از سوی دیگر، بدهیهای کوتاهمدت آن (مانند حقوق کارگران) سررسید میشدند. نسبت جاری و آنی شرکت به شدت پایین بود و با وجود تلاش برای دریافت وامهای جدید، به دلیل ریسک بالا، موفق نشد. در نهایت، شرکت «توسعه پایدار» به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهیهای جاری خود، اعلام ورشکستگی کرد و به فعالیت خود پایان داد.
سناریوی فرضی ۲: شرکتی که با مدیریت صحیح نقدینگی از بحران عبور کرد
شرکت «تکنولوژی فردا» یک تولیدکننده قطعات الکترونیکی بود. مدیران این شرکت همواره به نسبت های نقدینگی توجه ویژهای داشتند و سعی میکردند نسبت جاری خود را در حدود ۱.۸ و نسبت آنی را بالای ۱ نگه دارند. آنها همچنین بخشی از سود خود را به عنوان ذخیره نقدی نگهداری میکردند. با بروز اختلال در زنجیره تامین جهانی و افزایش ناگهانی قیمت مواد اولیه، شرکت با فشار نقدینگی (به دلیل افزایش قیمتها) مواجه شد. اما به دلیل داشتن ذخایر نقدی کافی و مدیریت خوب حسابهای دریافتنی (وصول سریع مطالبات)، توانست این دوره بحرانی را با موفقیت پشت سر بگذارد و حتی از فرصتهای پیش آمده برای خرید مواد اولیه از تامینکنندگانی که دچار مشکل شده بودند، استفاده کند.
هدف از ارائه چنین مثالهایی این بود که نشان داده شود سودآوری به تنهایی کافی نیست و نقدینگی نیز برای بقا ضروری است.
راهکارهای بهبود نسبتهای نقدینگی
شرکتها میتوانند از طریق اقدامات مختلفی، وضعیت نقدینگی خود را بهبود بخشیده و مدیریت کنند:
- تسریع در وصول مطالبات: ارائه تخفیف برای پرداختهای زودهنگام، بهبود فرایندهای اعتبارسنجی مشتریان، و پیگیری فعال مطالبات معوق.
- مدیریت کارآمد موجودی کالا: جلوگیری از انباشت بیش از حد موجودی، فروش موجودیهای کمگردش یا منسوخ (حتی با تخفیف)، و استفاده از سیستمهای مدیریت موجودی مانند JIT (تولید بهموقع).
- کنترل و زمانبندی پرداختها: مذاکره با تامینکنندگان برای کسب شرایط پرداخت بهتر و استفاده حداکثری از مهلتهای اعتباری بدون آسیب رساندن به روابط تجاری.
- تامین مالی مناسب: تبدیل بدهیهای کوتاهمدت به بدهیهای بلندمدت یا افزایش سرمایه از طریق انتشار سهام برای کاهش فشار بر نقدینگی کوتاهمدت.
- نگهداری سطح مناسب وجه نقد: داشتن ذخایر نقدی کافی برای مواجهه با نیازهای غیرمنتظره.
- بهبود سودآوری و جریان نقدی عملیاتی: سودآوری پایدار منجر به افزایش جریان نقدی و بهبود توانایی شرکت در ایجاد نقدینگی داخلی میشود.
- فروش داراییهای غیرمولد: فروش داراییهایی که در عملیات اصلی شرکت استفاده نمیشوند و نقدشوندگی پایینی دارند، میتواند به تامین نقدینگی کمک کند.
نقش نقدینگی در تصمیمات اعتباری و سرمایهگذاری
اعتباردهندگان (مانند بانکها و تامینکنندگان) به دقت نسبت های نقدینگی را بررسی میکنند تا ریسک اعطای اعتبار به یک شرکت را ارزیابی کنند. شرکتی با نقدینگی ضعیف، ریسک بالاتری برای عدم بازپرداخت به موقع تعهدات خود دارد. سرمایهگذاران نیز، هرچند بیشتر بر چشمانداز بلندمدت تمرکز دارند، اما وضعیت نقدینگی را به عنوان یک شاخص سلامت مالی و پایداری شرکت در نظر میگیرند. بحران نقدینگی میتواند به سرعت ارزش سهام یک شرکت را تحت تاثیر قرار دهد.
مراحل ارزیابی نقدینگی یک شرکت
در اینجا، مراحل ارزیابی نقدینگی یک شرکت، به شکلی خلاصه و در قالب یک جدول ارائه شده است:
مرحله | شرح اقدام | شاخصها و موضوعات کلیدی مورد بررسی |
---|---|---|
۱. جمعآوری دادهها | استخراج اطلاعات لازم از آخرین ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد شرکت. | داراییهای جاری (وجه نقد، حسابهای دریافتنی، موجودی کالا)، بدهیهای جاری، جریان نقدی عملیاتی. |
۲. محاسبه نسبتهای کلیدی | محاسبه نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت وجه نقد و در صورت امکان، نسبت نقدینگی عملیاتی و فاصله دفاعی. | استفاده از فرمولهای استاندارد برای هر نسبت. |
۳. تحلیل روند تاریخی | مقایسه نسبتهای محاسبهشده با مقادیر مشابه در دورههای مالی گذشته (مثلا ۳ تا ۵ سال اخیر). | شناسایی روند بهبود، افت یا ثبات در وضعیت نقدینگی. |
۴. مقایسه با میانگین صنعت | مقایسه نسبتهای شرکت با میانگین صنعت مربوطه و شرکتهای رقیب. | درک جایگاه شرکت نسبت به همتایان خود؛ توجه به تفاوتهای ساختاری بین صنایع. |
۵. ارزیابی کیفیت داراییهای جاری | بررسی ترکیب داراییهای جاری؛ توجه به میزان موجودی کالای کمفروش یا منسوخ و سن حسابهای دریافتنی. | آیا داراییهای جاری واقعا قابل نقد شدن هستند؟ |
۶. بررسی سیاستهای مدیریت نقدینگی | ارزیابی سیاستهای شرکت در مورد مدیریت اعتبار مشتریان، مدیریت موجودی کالا و پرداخت به تامینکنندگان. | آیا شرکت برنامهای برای مدیریت بهینه نقدینگی دارد؟ |
۷. نتیجهگیری و ارائه پیشنهاد | جمعبندی یافتهها و ارائه تصویری از وضعیت نقدینگی شرکت؛ در صورت لزوم، ارائه پیشنهاداتی برای بهبود. | آیا شرکت در کوتاهمدت با ریسک نقدینگی مواجه است؟ چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟ |
محدودیتها و ملاحظات در استفاده از نسبتهای نقدینگی
در رابطه با معایب استفاده از نسبتهای نقدینگی، مهمترین موضوع این است که نسبتهای نقدینگی بر اساس اطلاعات ترازنامه در یک مقطع زمانی خاص محاسبه میشوند و ممکن است نوسانات روزانه در وضعیت نقدینگی را نشان ندهند. علاوه بر این، ملاحظات دیگری نیز باید در نظر گرفته شود:
کیفیت داراییها: همانطور که قبلا ذکر شد، کیفیت و قابلیت نقدشوندگی واقعی داراییهای جاری حائز اهمیت است.
روشهای حسابداری: تفاوت در روشهای ارزیابی موجودی کالا میتواند بر نسبت جاری و آنی تاثیر بگذارد.
پنجرهآرایی (Window Dressing): شرکتها ممکن است در پایان دوره مالی اقداماتی انجام دهند تا نسبتهای خود را به طور مصنوعی بهتر نشان دهند (مثلا با تاخیر در پرداختها یا فشار برای وصول سریع مطالبات).
نیازهای صنعت مربوطه: سطح مطلوب نقدینگی در صنایع مختلف متفاوت است.
چرا ارزیابی نسبتهای نقدینگی امری حیاتی است؟ نقدینگی برای یک شرکت مانند اکسیژن برای انسان است؛ تا زمانی که به وفور وجود دارد، کمتر کسی به آن توجه میکند، اما کمبود آن میتواند به سرعت فاجعهبار باشد. درک اینکه نسبت نقدینگی چیست، چگونه میتوان از هر فرمول نسبت نقدینگی برای محاسبه نسبت نقدینگی مربوطه استفاده کرد و اینکه چگونه میتوان تحلیل نسبت نقدینگی مربوطه را انجام داد، برای مدیران، اعتباردهندگان و سرمایهگذاران از اهمیت حیاتی برخوردار است. نسبت های نقدینگی، به عنوان بخشی از مجموعه گستردهتر نسبت های مالی، ابزارهای قدرتمندی برای ارزیابی توانایی شرکت در مواجهه با چالشهای مالی کوتاهمدت و تضمین پایداری عملیات آن هستند. در نهایت میتوان ادعا کرد که مدیریت هوشمندانه نقدینگی، سنگ بنای سلامت مالی و موفقیت بلندمدت هر کسبوکاری محسوب میشود.