تعادل در بازار چیست؟ بررسی عوامل موثر و انواع آن

بازارهای مالی همواره در حال تجربه وضعیتهای متنوعی هستند که تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند عرضه و تقاضا، نوسانات قیمت، رقابت فعالان بازار و سیاستهای اقتصادی در تغییر هستند. یکی از مهمترین این وضعیتها، تعادل بازار است. تعادل در بازار حالتی است که در آن میزان عرضه کالا یا خدمت با میزان تقاضای آن برابر است. این نقطه تعادلی نقشی کلیدی در ایجاد ثبات، جلوگیری از نوسانات شدید قیمتی و تخصیص بهینه منابع دارد. در این مقاله به بررسی مفهوم تعادل بازار، عوامل موثر، انواع، اهمیت و نقش دولت در برقراری آن پرداخته شده است. همچنین چگونگی بروز عدم تعادل در بازار از موارد بررسی شده در این مقاله است.
آشنایی با مفهوم تعادل بازار
مفهوم تعادل بازار یک اصل مهم در اقتصاد است که در بررسی بازارهای مالی اهمیت بالایی دارد. این مفهوم به وضعیتی در بازار اشاره دارد که در آن نیروهای عرضه و تقاضا برای یک کالا یا خدمت به توازن کامل میرسند. تعادل در بازار زمانی رخ میدهد که مقدار کالایی که تولیدکنندگان برای فروش ارائه میدهند، دقیقا برابر با مقداری باشد که مصرفکنندگان قادر به خرید آن در یک قیمت مشخص هستند. در نقطه تعادل در بازار، قیمت به ثبات میرسد و هیچ فشار داخلی قابل توجهی برای تغییر آن وجود ندارد. به این ترتیب تمامی خریداران میتوانند فروشنده پیدا کنند و تمامی فروشندگان نیز خریدار خود را جذب میکنند. در این شرایط هر دو طرف از قیمت و مقداری که در آن معامله صورت میگیرد، رضایت دارند.
دستیابی به تعادل در بازار معمولا نشاندهنده تخصیص کارآمد منابع است و به جلوگیری از وقوع کمبود یا مازاد تولید کمک میکند. اگرچه تعادل کامل در عمل کمتر محقق میشود و بازارها پیوسته به سمت آن حرکت میکنند یا در اطراف آن نوسان دارد اما درک این مفهوم برای تحلیلگران بازار، سیاستگذاران، کسبوکارها و مصرفکنندگان دارای اهمیت بسیار زیادی است. این درک به برنامهریزیهای اقتصادی، سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کسبوکاری کمک کرده و به حفظ ثبات و تشویق رشد اقتصادی منجر میشود.
بررسی عرضه و تقاضا در تعادل بازار
عرضه و تقاضا دو نیروی اصلی بازار هستند که تعامل آنها قیمت و مقدار تعادل را تعیین میکند. هر عاملی که باعث جابهجایی منحنی عرضه یا تقاضا شود، نقطه تعادل بازار را تغییر میدهد. در بازار قیمت کالا تنها باعث حرکت روی منحنی عرضه و تقاضا میشود و این مسئله نقطه تعادل را تغییر نمیدهد. با این حال عوامل بیرونی توانایی جابهجایی و تغییر در منحنیهای عرضه و تقاضا را دارند. برای مثال عوامل موثر بر تقاضا شامل کاهش قیمت کالای مکمل، افزایش قیمت کالای جانشین یا افزایش درآمد مصرفکنندگان هستند. طی این تغییرات منحنی تقاضا به سمت راست و بالا منتقل میشود که در نتیجه، قیمت و مقدار تعادلی افزایش مییابد. عوامل موثر بر عرضه شامل شرایط حمل و نقل، بهای تمامشده تولید و سیاستهای پولی و مالی و سایر موارد این چنینی هستند. این عوامل سبب کاهش عرضه میشود و منحنی عرضه را به سمت چپ و بالا منتقل میکند که موجب کاهش مقدار تعادلی و افزایش قیمت تعادلی میشود. طبق تصویر زیر نقطه تعادل بازار در نمودار عرضه و تقاضا قابل مشاهده است.

در صورت افزایش عرضه، منحنی به سمت راست و پایین میرود. در چنین شرایطی اگر تقاضا ثابت بماند، مقدار تعادلی بالا رفته و قیمت کاهش مییابد. همچنین اگر عرضه کاهش یابد، قیمت کالا افزایش پیدا میکند. زمانی که عرضه و تقاضا هر دو افزایش مییابند، مقدار تعادلی بیشتر میشود اما تغییر قیمت تعادلی بستگی به شدت افزایش هر یک متفاوت خواهد بود. اگر عرضه بیشتر از تقاضا افزایش یابد، قیمت کاهش مییابد و در صورتی که تقاضا بیشتر باشد، قیمت بیشتر میشود. همچنین در صورت برابر بودن این دو فاکتور، قیمت ثابت میماند. این منطق برای کاهش همزمان عرضه و تقاضا نیز برقرار است، با این تفاوت که مقدار تعادلی حتما کاهش مییابد اما تغییر قیمت تعادلی به میزان جابهجایی عرضه و تقاضا بستگی دارد.
عوامل موثر بر عرضه و تقاضا در تعادل بازار
تعادل در بازار مالی زمانی اتفاق میافتد که مقدار عرضه یک کالا یا خدمت با مقدار تقاضا برای آن برابر میشود. در این نقطه، قیمتها پایدار میمانند و فشاری برای تغییر آنها وجود ندارد. دستیابی به این حالت ایدهآل در عرضه و تقاضا، تحت تاثیر مجموعهای از عوامل قرار دارد که باعث جابهجایی نقطه تعادل یا ایجاد عدم تعادل در بازار میشوند. عوامل اصلی موثر بر عرضه و تقاضا در تعادل بازار به شرح زیر هستند:
- عوامل رقابتی
درجه رقابت در یک صنعت یا بخش خاص تجاری بر قیمتها و در نتیجه بر ثبات تعادل بازار اثر میگذارد. شرکتها برای حفظ رقابتپذیری به ایجاد توازن میان قیمت و کیفیت میپردازند. هرگونه تغییر در محیط رقابتی، باعث میشود که آنها برای تغییر قیمتها اقدام کنند که این مسئله سبب تاثیر بر عرضه و تقاضا میشود و بر تعادل بازار اثرگذار است.
- عوامل راهبردی یا استراتژیک
عوامل راهبردی یا استراتژیک موثر بر تعادل بازار شامل تصمیمات داخلی یک شرکت مانند تغییرات مدیریتی یا توسعه کسبوکار و همچنین شرایط خارج از بازار است که بهطور مستقیم به تعامل عرضه و تقاضا مرتبط نیستند اما بر آن تاثیر دارند. به طور مثال این عوامل شامل سیاستهای دولت، عوامل سیاسی و قانونی، شرایط آبوهوایی یا تغییرات کلی در ماهیت تقاضا و ذائقه مردم هستند و بر قیمتها و نقطه تعادل بازار اثر دارند.
- مداخلات دولتی
مداخلات دولتی تاثیرگذار بر تعادل بازار به صورتی است که دولت از طریق سیاستهای مختلف در بازار تعامل دارد و در برخی موارد این مداخلات تعادل طبیعی عرضه و تقاضا را برهم میزنند. تعیین قیمت سقف یا کف، اعمال مالیات یا ارائه یارانه، تعیین تعرفههای گمرکی و اجرای سیاستهای مالی و پولی، ابزارهایی هستند که دولت برای تاثیرگذاری بر بازار و گاهی بازگرداندن تعادل یا حمایت از بخشهای خاص بهکار میگیرد.
- نوسانات اقتصادی
شرایط کلی اقتصاد کلان، مانند دورههای رکود یا رونق، تغییر در نرخ بهره و نرخ ارز، بر رفتار تولیدکنندگان و مصرفکنندگان و در نتیجه بر عرضه و تقاضا اثر میگذارند. مجموعه این نوسانات اقتصادی میتوانند در بههم خوردن تعادل در بازار نقش داشته باشند.
- محدودیتهای بازار
وجود موانع برای ورود شرکتهای جدید به بازار، شکلگیری انحصارها و محدودیتهای تجاری مانع بروز تغییر در عرضه و تقاضا میشوند. در نتیجه بازار از تغییرات مثبت عرضه و تقاضا برای رسیده به تعادل محروم میشود. همچنین، دسترسی ناکافی یا نادرست به اطلاعات باعث تصمیمگیریهای غیربهینه و ایجاد عدم تعادل در بازار میشود.
انواع تعادل بازار
تعادل در بازار انواع مختلفی دارد در حالی که همگی نشاندهنده نوعی توازن بین نیروهای بازار هستند اما دامنه و ماهیت آنها با یکدیگر تفاوت دارد که در ادامه به این موارد پرداخته میشود.
تعادل جزئی (Partial Equilibrium): این نوع تعادل بر روی یک بخش یا در یک بازار خاص تمرکز دارد. در تعادل جزئی، فرض بر این است که سایر بخشهای اقتصاد یا بازارهای دیگر در وضعیت ثابت باقی میمانند تا بتوان تاثیر عرضه و تقاضا را روی یک سهام یا بازار مورد نظر بررسی کرد. این رویکرد معمولا در اقتصاد خرد به کار میرود و به تحلیلگران کمک میکند تا وضعیت تعادل در بازار را برای یک کالا، یک شرکت یا یک صنعت مشخص درک کنند. این نوع تعادل بازار، وابستگی متقابل بخشهای مختلف اقتصاد را نادیده میگیرد. به همین دلیل امکان بروز خطا در تحلیل در سطح کلان یا زمانی که تغییرات در یک بازار بر بازارهای دیگر تاثیر میگذارد وجود دارد.
تعادل عمومی (General Equilibrium): تعادل بازار عمومی نگاهی فراگیر و کلیتر به اقتصاد دارد. این مفهوم به وضعیتی اشاره دارد که تمام بازارها در کل اقتصاد به طور همزمان به تعادل میرسند. در این حالت، تعادل بین عرضه و تقاضا نه تنها در یک بازار خاص بلکه در تمامی بازارها از جمله بازار کالاها، خدمات و عوامل تولید برقرار است. تعادل عمومی در بازار وابستگی متقابل بین بخشهای مختلف اقتصادی را در نظر میگیرد. این مفهوم بیشتر در اقتصاد کلان کاربرد دارد و به دلیل در نظر گرفتن تعاملات پیچیده در کل اقتصاد، واقعبینانهتر است.
تعادل پایدار (Stable Equilibrium): این نوع تعادل به وضعیتی اشاره دارد که اگر بازار به هر دلیلی از نقطه تعادل خود منحرف شود (چه از نظر قیمت و چه مقدار)، نیروهای خودکار بازار آن را به سمت نقطه تعادل اصلی بازمیگردانند. به عبارت دیگر اگر قیمت یا مقدار از حد تعادلی فاصله بگیرد، مکانیسمهای بازار مانند افزایش یا کاهش قیمت در پاسخ به مازاد یا کمبود، بازار را دوباره به توازن اولیه برمیگردانند. تصویر زیر تعدل پایدار را نشان میدهد.

تعادل ناپایدار (Unstable Equilibrium): تعادل ناپایدار یک نوع تعادل بازار است و بیان میکند که اگر بازار از نقطه تعادل خود خارج شود، نیروهای بازار به جای بازگرداندن آن سبب فاصله گرفتن بازار از نقطه تعادل میشوند. این وضعیت کمتر مطلوب است زیرا به بیثباتی در بازار منجر میشود. تصویر زیر نشاندهنده تعادل ناپایدار است.

تعادل بین زمانی (Intertemporal Equilibrium): این نوع تعادل به بررسی تعادل بازار در طول زمان میپردازد و ممکن است نشاندهنده نوسانات یا تغییرات در سطح تعادل در بازههای زمانی مشخص باشد که بر برنامهریزیها و هزینهها در بلندمدت تاثیر میگذارد.
لازم به ذکر است که معمولا وضعیتی تحت عنوان تعادل کامل برای بازارها وجود ندارد. بازارها معمولا در حالت عدم تعادل هستند و پیوسته در تلاش هستند تا به نقطه تعادل نزدیک شوند.
عدم تعادل در بازار چگونه اتفاق میافتد؟
در زمانی که نیروهای عرضه و تقاضا با هم برابر نباشند عدم تعادل شکل میگیرد و سبب بروز نوسانات قیمتی یا بیثباتی در بازار میشود. در بخش زیر به هر یک از مواردی که سبب عدم توازن بین نیروهای عرضه و تقاضا و در نتیجه عدم تعادل بازار میشوند پرداخته شده است.
مازاد یا کمبود عرضه و تقاضا: مازاد تقاضا زمانی اتفاق میافتد که در یک قیمت مشخص، مقدار تقاضا برای کالا یا خدمتی بیشتر از مقدار عرضه آن باشد. در این وضعیت، تقاضای بیش از حد باعث فشار بر افزایش قیمتها میشود. اگر تقاضا توسط میزان عرضه تامین نشود، کمبود در بازار اتفاق میافتد. مازاد عرضه نیز هنگامی رخ میدهد که در یک قیمت معین، تولیدکنندگان یا فروشندگان مقدار بیشتری کالا یا خدمت نسبت به میزان تقاضا تولید یا عرضه کرده باشند. در این شرایط، میزان تقاضا از عرضه کمتر است و مازاد عرضه در بازار دیده میشود.
نوسانات قیمتی: این عامل در تعادل بازار وابسته به وضعیت عرضه و تقاضا است. اگر مازاد عرضه یا تقاضا در بازار به وجود بیاید، قیمتها کاهش پیدا میکنند و در صورت بروز کمبود نیز، قیمتها بیشتر میشوند. به طور کلی این اتفاقات سبب برهم خوردن تعادل در بازار میشوند.
بیثباتی اقتصادی: در صورتی که نیروهای عرضه و تقاضا نسبت به یکدیگر متعادل نباشند و تغییرات قیمتی شدیدی اتفاق بیافتد، عدم تعادل در بازارهای مالی بروز میدهد. این مسئله سبب بیثباتی اقتصادی و عدم اطمینان در بازار میشود.
نقش دولت در برقراری تعادل بازار
بازارهای مالی معمولا به سمت وضعیتی حرکت میکنند که در آن عرضه و تقاضا برابر هستند. با این حال بازارها به ندرت در تعادل کامل قرار دارند. دولتها از عوامل اثرگذار بر وضعیت تعادل بازار هستند و نقش فعالی در تلاش برای برقراری، حفظ یا هدایت بازار به سوی تعادل ایفا میکنند. این نقش از طریق ابزارها و سیاستهای مختلف اجرا میشود که به شرح زیر هستند.
مداخلات مستقیم در قیمت و مقدار: دولت با تعیین قیمتهای کف یا سقف، بهطور مستقیم بر قیمتهای بازار اثر میگذارد. همچنین، وضع مالیات بر کالا یا خدمات، پرداخت یارانه به تولیدکنندگان یا مصرفکنندگان و اعمال تعرفههای گمرکی، هزینهها یا درآمدهای مرتبط با عرضه و تقاضا را تغییر داده و نقطه تعادل بازار را جابهجا میکند. هدف این مداخلات حمایت از بخشهای خاص یا کنترل نوسانات شدید است اما گاهی موجب اختلال در تعادل طبیعی عرضه و تقاضا و ایجاد کمبود یا مازاد میشوند.
سیاستهای کلان اقتصادی: بانک مرکزی با تنظیم نرخ بهره و حجم پول در گردش، بر تقاضای کل در اقتصاد اثر میگذارد. این سیاستها در راستای حفظ تعادل بازار و جلوگیری از نوسانات شدید اقتصادی بهکار میروند. همچنین دولت از طریق بودجهبندی و تغییر در سطح هزینههای عمومی و نرخهای مالیاتی بهطور مستقیم بر تقاضای کل اثر میگذارد. دولت در زمان رکود، افزایش مخارج یا کاهش مالیات، تقاضا را افزایش میدهد و در زمان تورم، کاهش مخارج یا افزایش مالیات، از رشد بیش از حد تقاضا جلوگیری میکند. این اقدامات با هدف برقراری و حفظ تعادل در بازارها انجام میشوند.
خرید و فروش مستقیم کالا و خدمات: دولت در برخی بازارها مانند کالاهای اساسی بهعنوان خریدار یا فروشنده مستقیم وارد بازار میشود. در زمان مازاد تولید یا عرضه، محصولات را از تولیدکنندگان یا فروشندگان خریداری کرده و در زمان کمبود، آنها را به بازار عرضه میکند تا از نوسانات شدید قیمت جلوگیری کرده و تعادل را حفظ کند.
اهمیت تعادل بازار در اقتصاد
تعادل بازار هدفی محوری در اقتصاد است که به بهبود عملکرد، افزایش رفاه، ارتقای ثبات و تصمیمگیری کارآمد در حوزههای مختلف اقتصادی در بازارهای مالی منجر میشود. از جمله موارد مورد اهمیت تعادل در بازار به شرح زیر هستند:
رشد و پایداری اقتصادی: تعادل بازار در تضمین رشد و ثبات اقتصاد نقش کلیدی دارد و از شوکهای اقتصادی جلوگیری کرده و به استحکام کلی اقتصاد کمک میکند.
افزایش کارایی در تخصیص منابع: در حالت تعادل بازار منابع اقتصادی به شکل بهینه توزیع میشوند، به نحوی که نیازهای مصرفکنندگان برآورده شده و از هدررفت جلوگیری شود.
ثبات قیمتها: تعادل در بازار از نوسانات شدید و ناگهانی قیمتها جلوگیری میکند.
سرمایهگذاری و نوآوری: در یک بازار متعادل و باثبات، میزان ریسک کاهش یافته و پیشبینیپذیری بیشتر میشود. در نتیجه انگیزه برای سرمایهگذاری و نوآوری افزایش مییابد.
کاهش فشارهای اقتصادی: تعادل در بازار سبب پاسخ موثر به تقاضای نیروی کار و کالا شده و در کاهش بیکاری و کنترل تورم نیز موثر است.
جلوگیری از زیان رفاهی: تعادل بازار مانع ایجاد انحصار و آثار جانبی منفی شده و به افزایش کارایی و ارتقای رفاه عمومی کمک میکند.
پایه سیاستگذاری اقتصادی: درک تعادل در بازار برای تدوین سیاستهای مالی، برنامهریزی بلندمدت و پاسخ به تحولات اقتصادی ضروری است.
کاهش هزینهها: تعادل به کاهش هزینههای تولید، مدیریت بهینه توزیع و مدیریت موجودی در شرکتها کمک میکند.
جمعبندی
تعادل بازار نشاندهنده وضعیتی است که در آن عرضه و تقاضا برای یک کالا در یک قیمت مشخص برابر میشود و منابع به شکل کارآمد تخصیص مییابند. در واقع تعادل در بازار زمانی اتفاق میافتد که نیروهای عرضه و تقاضا نسبت به یکدیگر توازن داشته باشند. تعادل در بازار با ایجاد ثبات نسبی در قیمتها، از بروز کمبود یا مازاد عرضه و تقاضا جلوگیری میکند و رضایت خریدار و فروشنده را به همراه دارد. البته در عمل بازارها بهندرت در تعادل کامل قرار دارند اما درک این مفهوم برای تحلیل بهتر رفتار بازار، تدوین سیاستهای اقتصادی و تصمیمگیریهای موثر در حوزه کسبوکار اهمیت بالایی دارد.