تحلیل صنعت چیست؟ نحوه تحلیل بنیادی صنایع بورسی
نخستین گام مهم در تحلیل بنیادی سهام، تجزیه و تحلیل صنعت برای شناسایی عوامل و محرکهای اثرگذار بر پویایی و فضای رقابتی است. این کار به تحلیلگران کمک میکند تا پیش از بررسی جزییتر شرکت موردنظر، اطلاعاتی از قبیل آمار عرضه و تقاضا در یک صنعت و مقایسه آن با صنایع دیگر، ریسک و فرصتها، وضعیت رقابت و اثرات عوامل اقتصادی، سیاسی و… و در نهایت چشمانداز آینده یک صنعت کسب کنند. بهطور کلی میتوان گفت که وضعیت صنایع مختلف، شرایط اقتصادی یک کشور را نشان میدهد. در این مقاله تلاش شده تا به دلایل و اهمیت و روشهای تحلیل صنعت پرداخته شود.
شما میتوانید در مقاله تحلیل بنیادی چیست با کاربرد تحلیل صنعت در بورس آشنا شوید.
دلایل تحلیل صنعت کداماند؟
تجزیه و تحلیل صنعت عمدتا برای 4 دسته از افراد بسیار کاربردی است. اول برای صاحبان کسب و کار برای سنجش شرایط کنونی کسبوکار خود یا توسعه آن که در این حالت با بررسی وضعیت رقبا، اثر عوامل خارجی و برآورد آینده و تحولات و اتفاقات صنعتی که در آن فعال هستند، به تجزیه و تحلیل صنعت میپردازند. دوم دولتها و نهادهای مختلف که جهت بررسی عملکرد اقتصادی بنگاهها، وضع قوانین و مقررات، سنجش عملکرد اقتصاد کشورها و برآورد متغیرهای اقتصادی همچون تولید ناخالص داخلی، میزان ارزآوری و… به تحلیل صنایع میپردازند.
سومین دسته افرادی که به دنبال شروع یک کسبوکار هستند؛ بنابراین با تحلیل صنایع مختلف، شناخت بهتری نسبت به کسبوکارها خواهند داشت و میتوانند صنعت مناسب خود را برای فعالیت انتخاب کنند. در نهایت گروه چهارم سرمایهگذاران بورسی هستند که یا شرکت مورد نظر خود را انتخاب کرده و با بررسی صنعت آن، قصد پیشبینی آینده سهم مدنظر را دارند یا به دنبال سهام ارزنده دیگر هستند. در این حالت باید پیش از هرکاری به تجزیه و تحلیل صنعت بپردازند.
اهمیت تحلیل صنعت
تجزیه و تحلیل صنعت، در واقع روشی است که به درک موقعیت یک شرکت نسبت به سایر شرکتها در صنعت کمک میکند. این کار کمک میکند تا فرصتها و تهدیدهای پیش رو شناسایی شود و پویایی و خطرات صنعتی را درک کنند که یک شرکت در آن فعالیت میکند. با تحلیل روندهای صنعت، اندازه بازار، چشمانداز رقابتی و محیط نظارتی، سرمایهگذاران میتوانند موقعیت و پتانسیل یک شرکت را در آن صنعت ارزیابی کنند. چند دلیل کلیدی وجود دارد که نشان میدهد که چرا تجزیه و تحلیل صنعت در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری مهم است که در ادامه به آنها اشاره شده است:
شناسایی فرصتهای رشد: تجزیه و تحلیل صنعت به سرمایهگذاران کمک میکند تا صنایع یا بخشهایی را شناسایی کنند که آماده رشد هستند. با درک روندهای صنعت، بازارهای نوظهور و پیشرفتهای فناوری، سرمایهگذاران میتوانند فرصتهای سرمایهگذاری بالقوه را شناسایی کنند.
ارزیابی پویایی رقابت: تحلیل صنعت بینشی در مورد چشمانداز رقابتی و سهم بازار شرکتها در یک صنعت ارائه میدهد. سرمایهگذاران میتوانند موقعیت رقابتی شرکت، تسلط بر بازار و خطرات احتمالی رقبا را ارزیابی کنند.
درک سیاستهای حاکم بر صنعت: صنایع مختلف تابع مقررات و سیاستهای دولتی هستند. سرمایهگذاران باید تاثیر این مقررات را بر شرکتهای فعال در صنعت ارزیابی کنند. تغییرات مقرراتی میتواند به طور قابل توجهی بر عملکرد مالی و پتانسیل رشد شرکت تاثیر بگذارد.
شناسایی ریسکهای صنعت: صنایع با خطرات و چالشهای منحصر به فردی مانند اختلالات فناوری، تغییر ترجیحات مصرفکننده و رکود اقتصادی مواجه هستند. با انجام تحلیل صنعت، سرمایهگذاران میتوانند این ریسکها را شناسایی و ارزیابی کنند و تصمیمات آگاهانهای اخذ کنند.
انواع روشهای تحلیل صنعت
سه روش رایج و مهم برای تحلیل صنعت وجود دارد. این سه روش عبارتند از:
- مدل نیروهای رقابتی
- تحلیل PEST
- تحلیل SWOT
در ادامه هر یک از این روشها بهصورت مختصر توضیح داده شده است:
مدل نیروهای رقابتی (Competitive Forces Model)
یکی از معروفترین مدلهایی که برای تجزیه و تحلیل صنعت وجود دارد، توسط مایکل پورتر در سال 1980 در کتاب «استراتژی رقابتی؛ تکنیکهایی برای تجزیه و تحلیل صنایع و رقبا» معرفی شد. به گفته پورتر، تجزیه و تحلیل نیروهای پنجگانه تصور دقیقی از صنعت میدهد و به سهولت تجزیه و تحلیل کمک میکند. در ادامه این 5 نیرو مهم آورده شده است:
میزان رقابت در صنعت: تعداد شرکتهای فعال در یک صنعت و سهم بازار آنها نشاندهنده میزان رقابتپذیری صنعت است. هرچه تعداد شرکتهای تولیدکننده با محصولات یکسان بیشتر شود، فضای رقابتی بیشتر خواهد شد. در مقابل تعداد کم شرکتها، انحصار به دنبال دارد.
ورود رقبا به صنعت: ورود رقیب در تحلیل صنعت نشاندهنده سهولت یا دشواری ورود شرکتهای جدید به بازار یک صنعت است. اگر ورود به یک صنعت آسان باشد، شرکتها دائما با ریسک رقبای جدید مواجه میشوند. اگر ورود دشوار باشد، هر شرکتی رقبای محدودتر و ثابتی خواهد داشت. در نتیجه رفتار رقبا به سهولت رصد خواهد شد.
قدرت چانهزنی تامینکنندگان: اگر شرکتهای فعال در یک صنعت به تعداد کمی از تامینکنندگان متکی باشند، قدرت چانهزنی کمتری خواهند داشت. این امر میتواند به ویژه بر مشاغل کوچک اثرگذار باشد، زیرا به طور مستقیم بر کیفیت و قیمت محصول نهایی تاثیر میگذارد.
قدرت چانهزنی خریداران: اگر مصرفکنندگان/خریداران به واسطه تعدد در تولیدکننده از قدرت بازار بیشتری برخوردار باشند، در موقعیتی هستند که میتوانند قیمتهای پایینتر، کیفیت بهتر یا خدمات و تخفیفهای اضافی مطالبه کنند. این مورد در صنعتی است که رقبای بیشتری دارد اما یک خریدار سهم بزرگی از فروش صنعت را تشکیل میدهد.
میزان خدمات یا محصولات جایگزین: یک صنعت همیشه در حال رقابت با صنعت دیگری است که یک محصول جایگزین مشابه تولید میکند. این امر بر سودآوری شرکتها اثرگذار است. جایگزینها میتوانند دو شکل داشته باشند که یکی محصولات با عملکرد/کیفیت یکسان اما قیمت کمتر و دیگری محصولات با قیمت یکسان اما با کیفیت بهتر یا کاربرد بیشتر است.
تحلیل PESTEL
تحلیل PESTEL متشکل از عبارات سیاسی (Political)، اقتصادی (Economic)، اجتماعی (Social)، تکنولوژی (Technological)، محیطی (Environmental) و قانونی (Legal) است. در حقیقت یک صنعت از لحاظ هر یک از موارد فوق مورد بررسی قرار میگیرد. برای مثال در بخش سیاسی این تحلیل، نقش سیاستگذاری دولتها مانند تغییر در قانونگذاریهای مرتبط با صنعت مورد بررسی قرار میگیرد. از جمله مواردی که سیاست در آنها دخیل است، میتوان به مالیات، قیمتگذاری دستوری و… اشاره کرد.
بخش اقتصادی در تحلیل صنایع بورسی، عوامل اصلی در سودآوری و نرخ معاملات، رشد اقتصادی، عرضه و تقاضا، تورم و رکود را مورد بررسی قرار میدهد. عوامل اجتماعی نیز پراکندگی سن و جمعیت، نگرشهای فرهنگی و رویههای سبک زندگی را بررسی میکند. بخش تکنولوژی نیز تاثیرات بهخصوص و توسعههای تکنولوژی موجود در یک بخش از سازمان را مورد بررسی قرار میدهد.
تحلیل SWOT
تحلیل SWOT از چهار واژه نقاط قوت (Strength)، نقطه ضعف (Weakness)، فرصتها (Opportunity) و تهدیدها (Threats) تشکیل میشود. این نوع تحلیل برای ارزیابی جایگاه رقابتی یک شرکت یا صنعت و توسعه برنامههای استراتژیک استفاده میشود. در این تحلیل عوامل بیرونی و درونی و پتانسیل کنونی و آینده صنعت یا شرکت نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
زنجیره ارزش در تحلیل صنعت
زنجیره ارزش (Value Chain) کلیه فعالیتهایی است که در یک صنعت بهصورت زنجیر برای خلق ارزش انجام میشود. اصولا شرکتها در زنجیره صنعت دارای جایگاههای متفاوتی ازجمله بالادستی، میاندستی و پاییندستی قرار میگیرند. در علم اقتصاد این نظریه به نام مدل سهبخشی یا Three-Sector Model شناخته میشود. در ادامه هر یک از این جایگاهها در تجزیه و تحلیل صنعت بررسی شده است.
شرکتهای بالادستی
به شرکتهایی که در زمینه تامین مواد اولیه فعالیت دارند، شرکتهای بالادستی گفته میشود. شرکتهای فعال در حوزه استخراج سنگآهن و ذغالسنگ از معادن، کاشت و برداشت میوه، کشاورزی و… جزو شرکتهای بالادستی طبقهبندی میشوند. برای مثال در صنعت فرآوردههای نفتی شرکتهای مرتبط با بهرهبرداری، استخراج و انتقال نفت جزو صنایع بالادستی هستند.
شرکتهای میاندستی
به شرکتهایی که در ساخت مواد اصلی فعالیت دارند، شرکتهای میاندستی گفته میشود. در حقیقت این شرکتها واسطه میان شرکتهای بالادستی و پاییندستی هستند. در صنعت فرآوردههای نفتی، شرکتهای پالایشی در رده میاندست قرار میگیرند.
شرکتهای پاییندستی
شرکتهای تولیدی که در انتهای زنجیره قرار دارند، شرکتهای پاییندستی محسوب میشوند. در بخش پاییندستی محصول نهایی یک صنعت تولید میشود. در صنعت نفت، شرکتهای پتروشیمی در این بخش قرار میگیرند. زنجیره صنعت و جایگاه شرکتها در زنجیره در صنایع بزرگ مانند صنعت فولاد، نفت و گاز از اهمیت زیادی برخوردار است.
درک تجزیه و تحلیل چرخه عمر صنعت
بررسی چرخه عمر میتواند بخش دیگری از تحلیل صنعت مورد نظر باشد. عمدتا چرخه عمر یک صنعت خاص از چرخه کلی اقتصاد یک کشور پیروی میکند. البته گاهی ممکن است که فازهای یک چرخه اقتصادی در یک صنعت خاص از نظر رونق و رکود یا مدت مراحل اوج و فرود با صنایع دیگر متفاوت باشد. برای شرکتها، مراحل چرخه عمر صنعت بسیار مهم است، زیرا میتوانند استراتژیها و اقدامات مربوط به فروش، تحقیق، هزینهها، رقابت و موارد دیگر را مطابق با آن تنظیم کنند. برای سرمایهگذاران، درک چرخههای عمر و مرحلهای که یک صنعت یا کسبوکار در آن قرار دارد، میتواند به آنها کمک کند تصمیم بگیرند که آیا در این صنعت سرمایهگذاری کنند یا خیر.
در ادامه چرخه عمر یک صنعت طی مراحل مختلف تشریح شده است:
دوره گسترش: در طول مرحله گسترش در بازارهای باز و رقابتی، یک صنعت رشد درآمد و سودآوری را تجربه خواهد کرد. در این حالت به دنبال تقاضای فزاینده برای کالا و خدمات، رقبای بیشتری را جذب میکند.
دوره اوج یا پیک: نقطه اوج زمانی اتفاق میافتد که رشد به بالاترین میزان رسیده و دیگر به صفر میرسد. تقاضا در این چرخه برآورده شده است و شرایط اقتصادی باعث تشویق تقاضا نخواهد شد. کارایی تولید، پیشرفتها و دستاوردهای بزرگ، مدیریت موثر، فناوریهای جدید و توسعه ارتباط مستمر، همگی میتوانند به حفظ مراحل رشد و بلوغ کمک کنند.
دوره انقباض: این مرحله چرخه عمر صنعت از نقطهای پس از رسیدن به اوج آغاز میشود. این دوره با کاهش سود مشخص میشود. مرحله انقباض میتواند همزمان با رکود در اقتصاد یا بازتابی از کاهش تقاضای کوتاهمدت در صنعت باشد. در مرحله انقباض، ظرفیت تولید صنعت تعدیل و سودآوری صنعت کاهش مییابد.
دوره افول: این مرحله در واقع پایینترین مرحله چرخه عمر صنعت است. مرحله افول نشاندهنده پایان توانایی یک صنعت برای رشد است. در این مرحله رقبای ضعیفتر مجبور به خروج از صنعت میشوند. مرحله افول اغلب نشاندهنده پایان ماندگاری مدل کسب و کار فعلی است و شرکتهای فعال در صنعت را به سمت بازارهای مجاور سوق میدهد.
نحوه تحلیل بنیادی صنایع بورسی
همانطور که گفته شد، سرمایهگذاران از دو جهت به تحلیل صنعت نیاز دارند. اول زمانی است که شخص سهامی داشته و قصد دارد با انجام تحلیل بنیادی شناخت خوبی نسبت به صنعت آن سهم داشته باشد تا بتواند آینده سهم را پیشبینی کند. برای اینکار ابتدا باید وضعیت رقابت و عرضه و تقاضا، تامینکنندهها، صنایع وابسته، متقاضیان محصولات و خدمات، ارزش بازار، نسبتهای مالی، ریسک و فرصتها و عوامل موثر بر صنعت شناسایی شوند. همچنین آشنایی با زنجیره ارزش صنعت به جمعآوری اطلاعات تکمیلی کمک خواهد کرد. پس از شناسایی این موارد و همچنین مشاوره با افراد خبره یا فعالان صنعت، میتوان آینده صنعت موردنظر را پیشبینی کرد. برآورد آینده یک صنعت، به پیشبینی آینده یک شرکت کمک موثری میکند.
برای این کار مطالعه گزارش هیئت مدیره شرکت مدنظر یا شرکتهای بزرگ در آن صنعت میتواند به تحلیل صنعت کمک کند. با مطالعه این گزارشها میتوان شناخت خوبی نسبت به صنعت موردنظر پیدا کرد. همچنین برای افرادی که میخواهند اطلاعات تخصصیتری کسب کنند، برخی سندیکا، کتابخانه و پژوهشگاههای مرتبط با هر صنعت وجود دارد. برای مثال میتوان به پژوهشگاه صنعت نفت، پژوهشگاه نانو، دارو، مواد غذایی و… اشاره کرد. برای صنایعی که عوامل جهانی بر روند آن اثرگذار است، باید از منابع معتبر بینالمللی برای بررسی وضعیت فعلی و آینده صنعت استفاده کرد. برخی مجلات بینالمللی مانند آرگوس (Argus)، پلتس (Plats) و (I.C.I.S) نیز اطلاعات مفیدی در خصوص صنایع منتشر میکنند.
در شرایطی نیز سرمایهگذاران برای انتخاب سهام ارزنده ابتدا صنایع برتر را شناسایی و با مقایسه آن با سایر صنایع و شناخت شرکتهای فعال آن سعی بر انتخاب سهام مناسب و ارزنده دارند. در این حالت پیشنهاد متخصصان آن است که پرتفوی بورسی افراد متشکل از سهامی از صنایع مختلف باشد.
بررسی و مقایسه صنایع با یکدیگر چگونه انجام میشود؟
مقایسه صنایع با یکدیگر یکی از مراحل مهم در تحلیل صنعت و تحلیل بنیادی شرکتها است. در مقایسه صنایع با یکدیگر میتوان دریافت که کدام صنعت دارای ریسک بیشتری بوده یا هر صنعت تاکنون چه میزان بازدهی داشته است. در ادامه به برخی از موارد مهم در مطالعه صنایع اشاره شده است.
نحوه قیمتگذاری: یکی از عوامل مهم در تحلیل صنعت بررسی نوع قیمتگذاری محصولات آن صنعت است. محصولات برخی صنایع توسط دولت قیمتگذاری میشود و اصطلاحا دارای قیمت دستوری هستند. در برخی صنایع نیز قیمت محصولات بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. در صورتی که محصولات یک شرکت انحصاری باشند، شرکتها در قیمتگذاری محصولات آزادی عمل بیشتری خواهند داشت. شرکتها با بازار فروش رقابتی برای افزایش قیمت باید شرکتهای رقیب را نیز مدنظر داشته باشند.
فناوری و تکنولوژی: فناوری موجود در صنعت نیز یکی دیگر از موارد مهم در بررسی شرکتهای یک صنعت است. سرعت تغییر تکنولوژی در صنایع مختلف، متفاوت است. هرچه سرعت تغییر فناوری در یک صنعت بیشتر باشد، امکان پیشرفت در آن صنعت نیز بیشتر خواهد بود.
عرضه و تقاضا: هر صنعت باید از لحاظ قرار داشتن در دوران رکود یا رونق و میزان عرضه و تقاضای محصولات آن مورد بررسی قرار گیرد. در این خصوص عوامل موثر بر عرضه و تقاضا باید بررسی شود.
در بخش کدال پلاس سایت انیگما تمامی صنایع بر اساس پارامترهای بنیادی مختلف ازجمله حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص، P/E ttm، P/S ttm و… مور بررسی قرار گرفته است. همچنین امکان مقایسه صنایع با یکدیگر نیز وجود دارد. شما میتوانید به صورت رایگان به این بخش از سایت دسترسی داشته باشید. همچنین با خرید تحلیل بنیادی میتوانید به جزئیات تحلیل آیندهنگر تمام شرکتهای تولیدی و سرمایهگذاری در بازار سرمایه دسترسی داشته باشید.
بررسی وابستگی صنایع به یکدیگر
در تحلیل صنعت باید در نظر داشت که بسیاری از صنایع به یکدیگر وابسته هستند. بهطور مثال صنعت فلزات اساسی، خودرو و لاستیک به یکدیگر وابسته هستند. در صنایع وابسته، تغییر در شرایط یک صنعت میتواند بر سایر صنایع نیز تاثیرگذار باشد. بنابراین برای تحلیل یک صنعت لازم است تا دیگر صنایع وابسته آن نیز مورد بررسی قرار گیرند.
صنایع بهصورت لایهای به یکدیگر وابسته هستند. به این معنی که تغییر در یک صنعت به ترتیب و با فاصلههای زمانی متفاوت منجر به تغییر در سایر صنایع وابسته میشود. هرچه وابستگی یک صنعت به صنعت دیگر بیشتر و نزدیکتر باشد، آن صنعت سریعتر دستخوش تغییرات ناشی از صنعت موردنظر میشود.
در ابتدا باید دانست چه صنایعی در چه لایهای با دیگر صنایع در ارتباط هستند. برای مثال صنعت انبوهسازی، املاک و مستغلات در لایه اول تحت تاثیر صنعت سیمان، آهک و گچ و صنعت کاشی و سرامیک است. در لایه بعدی صنعت نفت نیز بر این صنعت تاثیرگذار است؛ زیرا افزایش قیمت نفت بهعنوان انرژی منجر به افزایش قیمت فولاد، سیمان و… میشود.
صنعت غذایی و آشامیدنی در لایه اول به محصولات زراعتی، کشاورزی، بستهبندی و پخش وابسته است. در لایه بعدی شرکتهای پتروشیمی اورهساز به دلیل تاثیری که بر صنعت کشاورزی دارند، در صنعت غذایی نیز تاثیرگذار هستند. در مثال فوق صنعت پلیاتیلن بر صنعت بستهبندی و نهایتا بر صنعت غذایی تاثیرگذار است. همچنین صنعت نفت و گاز بر هزینه حمل این شرکتها و در نهایت در صنعت پخش تاثیر دارد.
طبق مثالهای فوق تعداد زیادی صنعت میتواند بر یک صنعت تاثیرگذار باشد. اثر صنایع در لایههای دورتر با تاخیر زمانی بیشتری نمایان میشود. هرچه صنعت در لایه دورتری قرار داشته باشد، دیرتر بر صنعت تاثیر میگذارد. بررسی تمامی صنایع وابسته به یکدیگر به تحلیلگران کمک میکند تا دید روشنی از آینده یک صنعت و شرکتهای موجود در آن صنعت داشته باشند.
بزرگترین صنایع بورس کداماند؟
پس از بررسی اهمیت تحلیل صنعت و اهمیت آن، باید گفت که در بازار سهام هر کدام از شرکتها در یک صنعت دستهبندی شده است. هر صنعت بر اساس شرکتهای فعال در آن دارای ارزش بازاری است که هرچه رقم بیشتری باشد، سهم صنعت از بورس بیشتر خواهد بود. برای مثال صنایعی همچون محصولات شیمیایی، فلزات اساسی، استخراج کانههای فلزی، فرآوردههای نفتی و… جزو بزرگترین صنایع بورسی ایران هستند. از دیگر صنایع مهم میتوان به صنایعی همچون بانکها و موسسات اعتباری، خودرو و ساخت قطعات، سیمان، آهک و گچ، دارویی و صنعت غذایی اشاره کرد. در حال حاضر تعداد صنایع تفکیک شده در بورس 44 صنعت است.
نتیجهگیری
تجزیه و تحلیل صنعت به ارزیابی جذابیت و پتانسیل سودآوری کمک میکند. این تحلیل عواملی مانند رقابت، موانع ورود، پویایی، روند رشد و توزیع سهم بازار را برای درک سودآوری ذاتی و پتانسیل رشد بررسی میکند. صنایع جذاب با چشمانداز صعودی برای ورود و توسعه در آن هدفگذاری میشوند. بنابراین میتوان گفت که تجزیه و تحلیل صنایع، زمینه مناسب را برای عملیات، سرمایهگذاری و رقابتی هوشمندانه فراهم میکند.