سوگیری تجربی چیست و چه تاثیری در معاملات دارد؟

فعالان بازارهای مالی معمولا تصمیمهای خود را بر اساس ترکیبی از عوامل مختلف اتخاذ میکنند که این موارد شامل دانش مالی، تحلیلهای آماری، پیشبینی شرایط آینده، مشورت با متخصصین و تجربههای شخصی است. آنها همچنین از اطلاعات تاریخی بازار، روندهای گذشته و دادههای اقتصادی برای ارزیابی ریسک و فرصتهای سرمایهگذاری استفاده میکنند تا بتوانند برای تصمیمگیری یا پیشبینی بازار عملکرد بهتری داشته باشند. با این حال، ممکن است که تصمیم افراد تحت تاثیر سوگیریهای ذهنی قرار بگیرد که یکی از رایجترین آنها، سوگیری تجربی است. در سوگیری تجربی فرد بیش از حد به تجربهها یا دادههای محدود و جدید خود تکیه میکند و سایر عوامل تاثیرگذار بر بازار اهمیت کمتری در تحلیل و تصمیمهای فرد دارند. در این مقاله به معرفی سوگیری تجربی و تاثیر آن بر بازارهای مالی پرداخته شده است.
تعریف سوگیری تجربی
سوگیری (Bias) به معنای گرایش یا تمایل ذهنی است که بر تفکر، تصمیمگیری و قضاوت افراد تاثیر میگذارد. این تمایل ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه باشد و به شکلهای مختلفی وجود دارد. سوگیری تجربی (Empirical Bias یا Experiential Bias) زمانی رخ میدهد که افراد در تصمیمگیریهای خود بیش از حد به دادهها یا تجربههای محدود، ناقص یا جدیدی که در دسترس دارند تکیه میکنند. در این سوگیری اطلاعات و تجربیات کسب شده توسط فرد اهمیت زیادی دارد و گاهی موجب میشود که این موارد بیش از اندازه بر ارزیابیها و انتخابها اثر بگذارند یا فرد شرایط جدید را به درستی ارزیابی نکند و تنها به گذشته توجه داشته باشد. سوگیری تجربی در بازارهای مالی سبب میشود که فرد بر اساس اطلاعاتی که در گذشته دریافت کرده یا معاملاتی که داشته است، برای فعالیت در بازار تصمیمگیری کند. افرادی که تحت تاثیر این سوگیری تصمیمگیری میکنند احتمال دارد که درصورت نادیده گرفتن شرایط و تغییرات خارج از تجربه خود، دچار زیان شوند یا پیشبینی اشتباهی داشته باشند.
تاثیر سوگیری تجربی در بازارهای مالی
زمانی که معاملهگران یا تحلیلگران بر اساس دادهها یا تجربههایی که از قبل داشتهاند برای معاملات یا پیشبینی بازار تصمیمگیری میکنند، درواقع از سوگیری تجربی استفاده کردهاند. سوگیری تجربی میتواند تاثیر چشمگیری بر رفتار سرمایهگذاران و در مقیاس وسیعتر بر نوسانات بازارهای مالی داشته باشد که در ادامه مهمترین موارد آن بررسی میشود.
- ارزیابی نادرست ریسک و بازده
سرمایهگذاران ممکن است بر اساس تجربههای مثبت کوتاهمدت، داراییهایی را با اطمینان بالا خریداری کنند و گمان کنند که بازده آنها همواره مثبت خواهد بود. این در حالی است که دادههای گستردهتر یا تاریخی ممکن است تصویر متفاوتی نشان دهند. برعکس، تجربههای منفی مثل کاهش ناگهانی قیمت، میتواند باعث شود فرد ریسک واقعی را بیش از حد برآورد کرده و از سرمایهگذاری حتی در گزینههای نسبتا امن نیز خودداری کند.
- تصمیمگیریهای هیجانی و واکنشهای دستهجمعی
سوگیری تجربی میتواند رفتارهای گلهای (herd behavior) را تشدید کند. وقتی عده زیادی از سرمایهگذاران تحت تاثیر تجربههای مشابه اخیری که داشتهاند (مثل رشد ناگهانی یک دارایی) اقدام به خرید میکنند، این حرکت میتواند منجر به شکلگیری حبابهای قیمتی شود. به این ترتیب، اخبار منفی یا تجربههای شخصی منفی میتواند موجی از فروش هیجانی و ریزش بیدلیل بازار را رقم بزند.
- از دست رفتن فرصتهای سرمایهگذاری
ترس از تکرار تجربههای منفی که در گذشته اتفاق افتادهاند، باعث میشود بسیاری از سرمایهگذاران حتی با وجود شرایط متفاوت از قبل، از فرصتهای سودآور صرفنظر کنند. برای مثال، فردی که در گذشته در بازار سهام زیان دیده ممکن است از سرمایهگذاری در صندوقهای سهامی با ریسک تعدیلشده نیز پرهیز کند، در حالی که این ابزارها ممکن است با اهداف مالی بلندمدت او بسیار سازگار باشند.
- تحلیلهای ناقص و غیرقابل اطمینان
تحلیلگران ممکن است ناخواسته دچار سوگیری تجربی شوند؛ بهخصوص اگر دادههایی را انتخاب کنند که فرضیه ذهنی آنها را تقویت کند و از بررسی جامعتر شرایط امتناع کنند. این امر میتواند منجر به توصیههای نادرست، خوشبینانه یا بدبینانهی افراطی شود که اعتماد عمومی به تحلیلها را نیز کاهش میدهد.
۵. تقویت نوسانات و بیثباتی بازار
وقتی سوگیری تجربی در سطح وسیع بازار گسترش یابد، میتواند عامل مهمی در بیثباتی بازارهای مالی باشد. این پدیده سبب میشود تصمیمگیریها کمتر بر پایه دادههای واقعی و تحلیلی باشد و تصمیمات افراد بیشتر واکنشی، کوتاهمدت و ناپایدار باشند. این شرایط بستر را برای نوسانات شدید قیمتی و رفتارهای غیرمنطقی جمعی فراهم میکند.
جمعبندی
سوگیری تجربی زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذار بر اساس اطلاعاتی که در گذشته کسب کرده یا تجربیاتی که داشته است برای فعالیت خود در بازارهای مالی تصمیمگیری میکند. تجربه به افراد کمک میکند که بتوانند بازار و فرصتها را بهتر شناسایی کنند. در عین حال ممکن است که این مسئله منجر شود شرایط و تغییرات جدید یا فرصتهای نو برای این افراد کم اهمیت باشد و نتوانند از امکان سوددهی آن بهرهمند شوند. همچنین ممکن است که اطلاعات گذشته در معاملات آینده نتواند سودآور باشد و فرد دچار زیان شود.