سوگیری شناختی چیست؟ بررسی انواع و نحوه عملکرد آن

سوگیری شناختی (Cognitive Bias) در بازارهای مالی به خطاهای ذهنی و الگوهای فکری نادرستی گفته میشود که باعث میشوند سرمایهگذاران تصمیمهای غیرمنطقی بگیرند. این سوگیریها معمولا ناشی از هیجانات، تجربیات گذشته یا برداشتهای تحریفشده از اطلاعات بازار هستند و موجب میشوند فرد بهجای تحلیل منطقی، تحت تاثیر احساساتی مثل ترس و طمع عمل کند. برای مثال، خرید در اوج قیمت به دلیل ترس از جا ماندن (FOMO) یا فروش در ریزش به علت وحشت از ضرر، نمونههایی از همین خطاهای شناختیاند. در نتیجه، سوگیریهای شناختی نهتنها بر بازده فردی سرمایهگذاران اثر میگذارند بلکه میتوانند نوسانات بازار را نیز تشدید کنند.
در این مقاله به سوگیری شناختی، تاریخچه، دلایل شکلگیری، انواع، نحوه شناسایی و مقابله با آن پرداخته شده است.
تاریخچه سوگیری شناختی
مفهوم سوگیری شناختی برای اولین بار توسط آموس تورسکی و دانیل کانمن در سال ۱۹۷۲ معرفی شد. مطالعات بعدی نشان دادند که این سوگیریها از بدو تولد در انسان وجود داشتهاند. برای مثال، کودکان تمایل دارند از افرادی که شبیه خودشان هستند، تقلید کنند.
کاربرد سوگیری شناختی در بازارهای مالی از دهه ۱۹۸۰ به بعد و همزمان با شکلگیری اقتصاد رفتاری گسترش یافت. در این رویکرد نشان داده شد که سرمایهگذاران به دلیل خطاهای ذهنی مانند اعتمادبهنفس بیش از حد، بیزاری از زیان، یا جانبداری تایید، اغلب تصمیمهایی غیرمنطقی میگیرند که میتواند به شکلگیری حبابها، ریزشها و نوسانات شدید بازار منجر شود. به بیان دیگر، سوگیریهای شناختی پلی میان روانشناسی و اقتصاد رفتاری هستند که توضیح میدهند چرا رفتار واقعی سرمایهگذاران همیشه با مدلهای کلاسیک تصمیمگیری عقلانی مطابقت ندارد.
دلایل شکلگیری سوگیریهای شناختی
برای درک بهتر چرایی شکلگیری سوگیریهای شناختی، میتوان به مجموعهای از عوامل ذهنی، تکاملی و اجتماعی اشاره کرد که در ادامه، مهمترین این عوامل شرح داده شدهاند.
نقش میانبرهای ذهنی در شکلگیری سوگیری شناختی
یکی از دلایل اصلی ایجاد سوگیریهای شناختی، استفاده از میانبرهای ذهنی (Heuristics) است. مغز انسان برای سادهسازی و سرعت بخشیدن به فرآیندهای شناختی از این میانبرها استفاده میکند. این میانبرها که به آنها اکتشافات نیز گفته میشود، به مغز اجازه میدهند حجم انبوه اطلاعات را سریعتر پردازش کند. این روشها به کاهش بار شناختی و صرفهجویی در انرژی کمک میکنند. اگر قرار بود مغز برای هر تصمیم به شکلی آگاهانه و فعال فکر کند، میزان کالری مصرفی آنقدر زیاد میشد که بقای انسان ممکن نبود. با وجود مفید بودن، این میانبرها گاهی منجر به قضاوتهای غیرمنطقی و تصمیمات نادرست میشوند.
در بازارهای مالی، سرمایهگذاران اغلب از همین میانبرها استفاده میکنند. مثلا وقتی قیمت سهمی در حال رشد است، بدون استفاده از روشهای تحلیلی مانند تحلیل بنیادی و بررسی سابقه تاریخی آن و فقط بر اساس «الگوی ذهنی رشد سریع = فرصت سود» اقدام به خرید میکنند. این نوع تصمیمگیری میتواند باعث ایجاد حبابهای قیمتی شود، مثل آنچه در دوران داتکام (Dot-com bubble) رخ داد.
تاثیر محدودیتهای پردازشی ذهن و عوامل تکاملی بر سوگیری شناختی
سوگیریهای شناختی به دلایل تکاملی در انسان شکل گرفتهاند. مغز انسان مکانیزمهایی برای بقا دارد که به افکار منفی مانند ترس و نگرانی وابسته هستند. این ویژگی در گذشته نیز به انسانها کمک میکرد تا نسبت به خطرهای احتمالی هوشیار باشند. نظریه روانشناسی تکاملی بیان میکند که سوگیریها به عنوان مکانیزمهایی برای تصمیمگیری سریع در شرایط تهدید و با هدف صرفهجویی در انرژی ذهنی ایجاد شدند. علاوه بر این، مغز انسان در پردازش همزمان حجم زیاد اطلاعات محدودیت دارد. این محدودیت باعث میشود ذهن به طور طبیعی اطلاعات را سادهسازی کند که این فرآیند میتواند به بروز خطا منجر شود.
در بازارهای مالی، این محدودیتها منجر میشوند که سرمایهگذاران به جای تحلیل جامع، روی دادههای ساده یا محدود مثل یک خبر منفی تمرکز کنند و تصمیم عجولانه بگیرند. مثلا هنگام ریزش بازار، بسیاری از افراد بدون بررسی آینده شرکتها، صرفا بر اساس ترس جمعی اقدام به فروش گسترده میکنند. نمونه بارز آن، سقوط بازار سهام در اوایل پاندمی کرونا (۲۰۲۰) بود.
تاثیر عوامل هیجانی، اجتماعی و فرهنگی بر سوگیری شناختی
احساسات و تجربیات شخصی تاثیر زیادی بر قضاوتهای افراد دارند. مغز تحت تاثیر عواطف قرار میگیرد و این موضوع میتواند تفکر منطقی را مختل کند. فشارهای اجتماعی نیز در شکلگیری سوگیریها نقش دارند. افراد به طور ناخودآگاه تحت تاثیر گروهها، رسانهها و فرهنگ اجتماعی خود قرار میگیرند. به عنوان مثال، در برخی فرهنگها، افراد ممکن است تمایل داشته باشند به باورهای جمعی پایبند بمانند که این امر سوگیریهایی مانند تفکر گروهی را تقویت میکند. عوامل بیرونی مانند برجستهسازی رویدادهای منفی در رسانهها نیز دیدگاه افراد را تحریف کرده و سوگیری منفی را تقویت میکند.
در بازارهای مالی، این موضوع در قالب رفتار گلهای (Herd Behavior) دیده میشود. یعنی سرمایهگذاران تحت تاثیر رسانهها یا شبکههای اجتماعی، همگی در یک جهت حرکت میکنند. مثلا در سالهای اخیر، تبلیغات و هیجانات شبکههای اجتماعی باعث شد بسیاری از سرمایهگذاران خرد بدون توجه به ارزش واقعی سهم وارد خرید سهام شرکتهایی مثل GameStop شوند.
انواع سوگیریهای شناختی
سوگیریهای شناختی بسیار متعدد هستند که در این بخش به معرفی رایجترین آنها پرداخته میشود.
سوگیری تایید (Confirmation Bias): این سوگیری، تمایل ذهن به جستجو، تفسیر و یادآوری اطلاعاتی است که باورهای پیشین فرد را تایید میکنند. همچنین در سوگیری تایید اطلاعاتی که با باورهای موجود در تضاد هستند، نادیده گرفته میشوند.
اثر لنگر انداختن (Anchoring Bias): این سوگیری به تمایل ذهن برای اتکای بیش از حد به اولین اطلاعاتی که دریافت میکند (لنگر) اشاره دارد. تمام قضاوتهای بعدی در اثر لنگر انداختن حول این نقطه مرجع اولیه تنظیم میشوند. برای مثال، یک فروشگاه ممکن است ابتدا محصولی گرانقیمت را نمایش دهد تا قیمت محصولات بعدی در مقایسه با آن معقولتر به نظر برسد.
سوگیری دسترسپذیری (Availability Heuristic): در این حالت، افراد احتمال وقوع یک رویداد را بر اساس سهولت یادآوری نمونههای مرتبط با آن تخمین میزنند. برای مثال، به دلیل کاهش قیمت یک دارایی افراد تصور کنند که داراییهای مشابه آن نیز قطعا با کاهش قیمت مواجه میشوند.
اثر ارابه موسیقی یا چشم و همچشمی (Bandwagon Effect): این اثر به تمایل افراد برای پذیرش باورها و رفتارهایی اشاره دارد که توسط اکثریت جامعه پذیرفته شدهاند. در این حالت، جذابیت یک ایده نه از ارزش ذاتی آن، بلکه از تعداد حامیانش ناشی میشود. برای مثال، افراد ممکن است تنها به این دلیل که دوستانشان محصولی را تایید کردهاند یا در تبلیغات همهگیر شده تحت تاثیر آن قرار گرفتهاند، آن محصول را خریداری کنند.
اصل زیانگریزی (Loss Aversion): این سوگیری بیان میکند که درد ناشی از از دست دادن چیزی، از نظر روانی شدیدتر از لذت به دست آوردن همان چیز احساس میشود. در اصل زیانگریزی افراد نسبت به کسب سود، تمایل بیشتری به اجتناب از ضرر دارند. سوگیری شناختی در اقتصاد رفتاری، این اصل را یکی از دلایل تصمیمات مالی غیرمنطقی افراد میداند.
سوگیری هزینههای هدر رفته (Sunk Cost Fallacy): این سوگیری باعث میشود افراد به ادامه دادن مسیری که در آن زمان، پول یا تلاش زیادی صرف کردهاند، اصرار کنند، حتی اگر آن مسیر دیگر منطقی نباشد. برای مثال، یک شرکت ممکن است به دلیل سرمایهگذاری با مبلغ بالا، از توقف یک پروژه شکستخورده خودداری کند.
اثر هالهای (Halo Effect): در این سوگیری، یک ویژگی برجسته یا اولین برداشت مثبت از یک فرد یا محصول، قضاوت افراد را درباره سایر جنبههای آن تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال، یک بار افزایش قیمت یک دارایی ممکن است به عنوان سودآور بودن همیشگی آن دارایی در نظر گرفته شود.
سوگیری خوشبینی (Optimism Bias): این سوگیری باعث میشود افراد احتمال وقوع رویدادهای مثبت را بیش از حد و احتمال رویدادهای منفی را کمتر از واقعیت برآورد کنند. برای مثال، یک تریدر ممکن است باور داشته باشد که احتمال زیان برای او کمتر از دیگران است.
اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect): این سوگیری باعث میشود افراد با دانش یا مهارت محدود، تواناییهای خود را بسیار بیشتر از حد واقعی ارزیابی کنند. این افراد به دلیل نداشتن آگاهی کافی، نمیتوانند ضعف خود را تشخیص دهند.
سوگیری خود خدمتی (Self-Serving Bias): در این سوگیری، افراد تمایل دارند موفقیتهای خود را به تواناییهای شخصی و شکستهایشان را به عوامل خارجی نسبت دهند.
روشهای شناسایی سوگیریهای شناختی
شناسایی سوگیریهای شناختی اولین قدم در جهت بهبود تصمیمات تحت تاثیر این پدیده است. اثر سوگیری شناختی زمانی جدی میشود که این خطاها فراگیر و مداوم شوند و سبب بروز زیان میشوند.
ثبت افکار خودکار
یکی از بهترین روشها برای شناخت خطاهای ذهنی، ثبت افکار خودکار است. یادداشت کردن افکار و احساسات در موقعیتهای استرسزا به فرد کمک میکند الگوهای فکری نادرست خود را شناسایی کند. تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness) نیز با ایجاد فاصله از افکار و مشاهده بدون قضاوت آنها، به تشخیص الگوهای تحریفشده کمک میکند. مرور الگوهای فکری تکرارشونده در گذشته نیز روش دیگری برای شناخت این خطاهاست.
در بازارهای مالی، این تکنیکها به سرمایهگذاران کمک میکند تا هیجانات خود را در زمان تصمیمگیری کنترل کنند. مثلا در مواقعی که بازاری در حال سقوط است، فردی که افکار خود را ثبت میکند و از تکنیک پرسشگری استفاده میکند، میتواند متوجه شود که فروش فوری لزوما منطقی نیست و ممکن است این واکنش تنها ناشی از ترس باشد. در مقابل، سرمایهگذارانی که بدون خودآگاهی عمل میکنند، معمولا دچار رفتارهای هیجانی مثل فروش دستهجمعی میشوند.
چکلیست و آزمونهای روانشناختی
استفاده از تستها یا چکلیستهای ارزیابی، یکی از تکنیکهای موثر برای شناسایی خطاهای شناختی است. این ابزارها شامل فهرستی از رایجترین تحریفهای ذهنی هستند که فرد با علامت زدن مواردی که در خود مشاهده میکند، میتواند به سادگی متوجه شود کدام خطاها در افکارش بیشتر رخ میدهند. این چکلیستها به ویژه برای خودآگاهی سریع و شروع درمان بسیار مفید هستند. برای مثال، یک چکلیست خودارزیابی میتواند شامل سوالاتی درباره تفکر همه یا هیچ، فاجعهسازی، ذهنخوانی و سایر سوگیریهای رایج باشد. اگر فرد در بیش از چند مورد پاسخ مثبت دهد، ممکن است این الگوهای ذهنی بر زندگی او تاثیر زیادی داشته باشند. سوگیری شناختی در تحلیل اطلاعات نیز اهمیت دارد، زیرا انتخاب دادهها توسط انسان انجام میشود و سوگیریها میتوانند منجر به نتایج نادرست شوند.
در بازارهای مالی، چنین ابزارهایی میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا متوجه شوند تصمیماتشان بیشتر تحت تاثیر سوگیریهایی مثل سوگیری تایید یا رفتار گلهای قرار دارد. مثلا، یک سرمایهگذار ممکن است متوجه شود که همواره فقط تحلیلهایی را میخواند که رشد یک سهم خاص را تایید میکند، در حالی که نشانههای بنیادی ضعف آن سهم را نادیده میگیرد. این آگاهی میتواند مانع از زیانهای سنگین شود.
راهکارهای مقابله با سوگیریهای شناختی
در بازارهای مالی، سوگیریهای شناختی میتوانند باعث تصمیمهای هیجانی و زیانبار شوند، اما آگاهی و استفاده از تکنیکهای درست تا حد زیادی اثر آنها را کاهش میدهد. یکی از روشهای کاربردی، درمان شناختی رفتاری (CBT) است که به معاملهگر کمک میکند افکار تحریفشدهای مانند اطمینان بدون دلیل به سودآور بودن تمام معاملات یا رشد یک دارایی را شناسایی و اصلاح کند. همینطور، بازسازی شناختی و چالش منطقی با افکار به سرمایهگذاران آموزش میدهد که شواهد مخالف باورهای خود را بررسی کنند تا تصمیمی منطقیتر بگیرند.
در کنار اینها، تمرینهای ذهنآگاهی (Mindfulness) اهمیت بالایی دارند، زیرا در شرایط نوسان شدید بازار، به فرد کمک میکنند احساسات لحظهای مانند ترس و طمع را بدون واکنش فوری مشاهده کرده و سپس با تحلیل و آرامش تصمیم بگیرد. همچنین دریافت بازخورد از دیگران مانند مشاوران مالی، همکاران یا گروههای تحلیلی میتواند سوگیریهای پنهان سرمایهگذار را آشکار کند و مانع تصمیمهایی مانند تمرکز افراطی روی یک سهم یا فروش هیجانی در ریزشها شود. این راهکارها در کنار هم، نهتنها بازده فردی را بهبود میدهند بلکه ریسک ناشی از رفتار غیرمنطقی در بازار را کاهش میدهند.
جمعبندی
در بازارهای مالی، سوگیریهای شناختی باعث میشوند افراد تحت تاثیر هیجان یا باورهای اشتباه تصمیم بگیرند. این خطاها میتوانند موجب خرید و فروش هیجانی، نادیده گرفتن ریسک و در نهایت زیانهای سنگین شوند. برای مقابله با این خطاها، افراد میتوانند از روشهایی مانند درمان شناختی رفتاری (CBT)، بازسازی شناختی و ذهنآگاهی استفاده کنند تا افکار تحریفشده خود را شناسایی و اصلاح کنند. همچنین دریافت بازخورد از دیگران به آنها کمک میکند سوگیریهای فردی خود را بهتر بشناسند. چنین اقداماتی موجب میشود تصمیمگیری در معاملات بر پایه تحلیل و منطق شکل بگیرد.