آموزش مالی و اقتصادی

دولت رفاه چیست؟ بررسی تاریخچه و مدل‌های رایج آن

دولت رفاه به شیوه‌ای از حکمرانی گفته می‌شود که در آن دولت تامین رفاه عمومی و امنیت اقتصادی شهروندان را وظیفه قانونی خود می‌داند. در این نظام، دولت موظف است حداقل استانداردهای زندگی را برای همه فراهم آورد، برابری فرصت‌ها را ارتقا دهد و از افرادی که قادر به تامین نیازهای اساسی نیستند حمایت کند. خدماتی مانند بهداشت و درمان، آموزش، مسکن، بیمه‌های بیکاری و بازنشستگی در این چارچوب نه به عنوان بخشش، بلکه به‌عنوان حق قانونی شهروندان ارائه می‌شود. فلسفه اصلی دولت رفاه بر توزیع عادلانه ثروت، حمایت اجتماعی و جبران نارسایی‌های بازار آزاد در پوشش ریسک‌های زندگی استوار است.

در این مقاله به بررسی دولت رفاه، تاریخچه، تغییرات، مدل‌ها و دیدگاه موافقان و مخالفان با این مفهوم پرداخته شده است.

تاریخچه پیدایش دولت رفاه

دولت‌های رفاه به شکل مدرن در قرن بیستم پدیدار شدند، هرچند اقداماتی برای تامین رفاه از قرن‌ها پیش وجود داشت. نخستین نمونه جدی از دولت رفاه در زمان بیسمارک، صدراعظم آلمان، شکل گرفت. او با ارائه بیمه‌های اجتماعی به کارگران، هم به رفاه آن‌ها توجه نشان داد و هم تلاش کرد از گرایش کارگران به سوسیال‌دموکرات‌ها جلوگیری کند. در این زمان، این مستمری‌ها جایگزین حقوق سیاسی شهروندان شد و به سرعت الگویی برای سایر کشورهای اروپایی شد.

رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ با پیامدهایی چون فقر، بیکاری و بیماری‌های گسترده، زمینه را برای شکل‌گیری دولت رفاه در معنای امروزی فراهم کرد. در این دوره، کشورهای اسکاندیناوی با تاکید بر توزیع برابر ثروت و اجرای برنامه‌های فراگیر مانند بیمه عمر و مزایای عمومی، پیشگام شدند. در آمریکا، سیاست‌های رفاهی با «نیو دیل» آغاز شد که بیشتر بر حمایت از تولیدکنندگان تمرکز داشت. در بریتانیا نیز پس از گزارش بیوریج در دهه ۱۹۴۰، دولت جایگزین نهادهای سنتی مانند کلیسا و اتحادیه‌های کارگری شد و به ارائه مستقیم خدمات رفاهی پرداخت.

تغییرات دولت رفاه

شکوفایی دولت رفاه تا دهه هفتاد ادامه داشت، اما با بروز بحران‌های اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری، رکود و فشارهای تورمی در آمریکا و اروپا، این نظام وارد دوره افول خود شد. در این شرایط، برنامه‌های رفاهی مورد انتقاد قرار گرفتند، دخالت دولت در اقتصاد کاهش یافت و خصوصی‌سازی و نقش‌آفرینی شرکت‌های چندملیتی جایگزین شدند. از دلایل اصلی این افول می‌توان به فقدان یک مبنای نظری روشن، غلبه نگرش نئولیبرالی، ماهیت توده‌وار و کنترلی دولت رفاه و بی‌توجهی آن به آزادی‌های فردی اشاره کرد.

در دهه‌های پایانی قرن بیستم، با سقوط کمونیسم و کاهش ترس از شورش‌های مردمی، بسیاری از کشورها به سیاست‌های نئولیبرالی و تعدیل ساختاری روی آوردند و این روند عملا پایان عصر دولت رفاه کلاسیک را رقم زد. پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۷ نیز سیاست‌های رفاهی بیش از پیش محدود شدند و قدرت‌گیری رهبران راست‌گرای افراطی در کشورهایی مانند آمریکا و بریتانیا، به عنوان ادامه همین تغییر رویکرد عمومی ارزیابی می‌شود.

دولت رفاه در جهان امروز

امروزه دولت‌های رفاه با اصلاحات متعددی نسبت به دوران پیدایش خود همراه شده‌اند. تمرکز بیشتر بر خصوصی‌سازی و کاهش دخالت دولت در بازارهایی که بخش خصوصی قادر و مایل به فعالیت است، از مهم‌ترین ویژگی‌های دولت رفاه در این عصر محسوب می‌شود. این اصل در قرن بیستم توسط بسیاری از دولت‌ها نادیده گرفته شد و ناکارایی‌های فراوانی به همراه داشت. بررسی‌ها نشان می‌دهد که دولت در کشورهای اروپای مرکزی و شمالی، بیش از سایر کشورهای غربی در اقتصاد نقش دارد و عمده این نقش‌آفرینی مربوط به سیاست‌های رفاهی آن‌ها است.

مدل‌های مختلف دولت رفاه

مدل‌های مختلف دولت رفاه را می‌توان بر اساس میزان مداخله دولت، گستره خدمات عمومی و نحوه تامین منابع مالی دسته‌بندی کرد. این مدل‌ها نشان می‌دهند که هر جامعه بسته به تاریخ سیاسی، ساختار اقتصادی و فرهنگ اجتماعی خود، شیوه متفاوتی برای ایجاد رفاه عمومی برگزیده است. سه الگوی اصلی که در ادبیات رفاه اجتماعی شناخته می‌شوند شامل مدل سوسیال دموکرات (نوردیک)، مدل دموکراسی مسیحی (محافظه‌کار) و مدل لیبرال هستند که در بخش زیر به هر یک پرداخته می‌شود.

مدل سوسیال دموکرات (نوردیک): این مدل بر اصل جهان‌شمولی استوار است و با هدف ارائه خدمات و مزایا به همه شهروندان، تاکید بر استقلال فردی و کاهش وابستگی افراد به خانواده فعالیت دارد. این الگو ترکیبی از سرمایه‌داری بازار آزاد با سیاست‌های رفاهی گسترده و چانه‌زنی جمعی در سطح ملی است و در کشورهای دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ و سوئد اجرا می‌شود. ویژگی‌های اصلی آن شامل ارائه خدمات عمومی رایگان مانند آموزش و بهداشت، نظام بازنشستگی عمومی، آزادی بالا در بازار تولید، سطح پایین فساد، نقش پررنگ اتحادیه‌های کارگری، هزینه‌های بالای عمومی و نرخ مالیات سنگین است. کشورهای نوردیک در عین حال در شاخص‌های شادی و تولید ناخالص داخلی سرانه جایگاه بالایی دارند.

مدل دموکراسی مسیحی (محافظه‌کار): در این مدل، تمرکز اصلی بر طرح‌های بیمه تامین اجتماعی است که بیشتر ماهیتی غیرمتمرکز دارند. کشورهایی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، اتریش و بلژیک این الگو را دنبال می‌کنند. ریشه‌های این مدل به برنامه‌های اوتو فون بیسمارک در آلمان بازمی‌گردد که با ایجاد بیمه بازنشستگی، خدمات پزشکی و بیمه حوادث، بنیان دولت رفاه اروپایی را شکل داد. هدف اصلی آن جلوگیری از ناامنی‌های اجتماعی، کنترل جنبش‌های کارگری و جلب حمایت طبقات پایین برای حفظ ثبات سیاسی بود.

مدل لیبرال: این الگو بر محوریت بازار و بخش خصوصی استوار است و دولت تنها در موارد ضروری برای تامین نیازهای اساسی مداخله می‌کند. کشورهایی مانند ایالات متحده، کانادا، سوئیس، استرالیا و ژاپن از این مدل پیروی می‌کنند. در این نظام، حمایت‌های رفاهی محدود است و بیشتر مسئولیت‌ها بر دوش بازار و افراد قرار دارد. ایالات متحده به‌ویژه با تاخیر نسبت به اروپا، یک دولت رفاه محدود را ایجاد کرد و حتی تا سال‌های اخیر فاقد یک برنامه ملی سلامت جامع بود. در این کشور هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی سهم بزرگی از اقتصاد را به خود اختصاص می‌دهند.

مخالفت‌ها و موافقت‌ها با دولت رفاه

در این بخش به نظر مخالفان و موافقان با دولت رفاه پرداخته شده است که این گروه‌ها شامل مخالفان مکتب اتریشی، گروه نهادگرایان، مخالفان دولت رفاه در کشورهای اسکاندیناوی و موافقان با این دولت هستند.

مخالفان مکتب اتریشی: این گروه دخالت دولت در اقتصاد و جامعه را رد کرده و دولت را به عنوان شر مطلق می‌داند. به باور آن‌ها، حضور دولت تنها در موارد بسیار محدود مجاز است و دولت‌های رفاه، سطحی از سیاست‌های سوسیالیستی محسوب می‌شوند. این افراد معتقدند دولت‌ها اساسا حق مداخله در مسائل اقتصادی و اجتماعی را ندارند و باید به آزادی‌های فردی احترام بگذارند. مالیات‌های گسترده و هزینه‌‌های دولت رفاه بدون رضایت صاحبان منابع، نقض حقوق مالکیت و آزادی‌های فردی است. از نظر این طیف، دولت ناکارآمدتر از افراد عمل می‌کند و سیاست‌های رفاهی انگیزه‌های فعالیت‌های مولد را کاهش داده و گرایش به دریافت رانت‌های رفاهی را افزایش می‌دهد. منتقدان این مکتب، دولت رفاه را «دولت پرستار بچه» می‌نامند که با بزرگسالان مانند کودکان رفتار می‌کند و معتقدند دخالت گسترده دولت در زندگی شهروندان نتایج منفی برای جوامع مدرن به دنبال دارد.

گروه نهادگرایان: این گروه دخالت دولت در اقتصاد را به طور کلی رد نمی‌کند و دولت را شر مطلق نمی‌داند، بلکه دغدغه اصلی آن‌ها نحوه و چرایی این دخالت‌ها است. به باور آن‌ها، دولت‌هایی می‌توانند سیاست‌های رفاهی موثر و مطلوب جامعه را پیاده کنند که ابتدا در یک ساختار دموکراتیک و رقابتی روی کار آمده باشند و سپس در زمینه‌هایی که بخش خصوصی توانایی و تمایل دارد، ورود نکنند. همچنین این گروه باور دارد که دخالت دولت در موارد شکست بازار نیز باید با سیاست‌های تنظیم‌گرانه و اصلاحی باشد.

مخالفان دولت رفاه در کشورهای اسکاندیناوی: سوئد به عنوان نمونه موفق دولت رفاه شناخته شده است، اما منتقدان معتقدند اگر این کشور مدل آزاد را انتخاب می‌کرد، وضعیت بهتری داشت. جامعه سوئد حتی پیش از گسترش دولت رفاه هم برابری‌طلب بود و مشکلات اجتماعی کمی داشت. در دهه‌های اولیه، مهاجران به خوبی جذب جامعه می‌شدند، اما در دوران بلوغ دولت رفاه، نرخ اشتغال مهاجران غیر غربی کاهش یافته و وابستگی آن‌ها به برنامه‌های رفاهی افزایش یافته است. مالیات‌های بالا، کنترل بازار کار و حداقل دستمزدهای تحمیلی توسط اتحادیه‌های کارگری مانع ورود مهاجران به بازار کار شده است و اصلاحات پیشنهادی برای کاهش بیکاری با مقاومت نخبگان و اتحادیه‌ها مواجه شده است. این مشکل در سراسر اروپا نیز مشاهده می‌شود و سیاست‌های بیمه تامین اجتماعی، وابستگی افراد به برنامه‌های رفاهی را تشدید کرده است.

موافقان دولت رفاه: این گروه که بیشتر به طیف‌های چپ اقتصادی نزدیک‌اند، مداخله گسترده دولت در اقتصاد را ضروری می‌دانند و دولت رفاه را پلی به سوی حکومت‌های سوسیالیستی و کمونیستی تلقی می‌کنند. به باور آن‌ها، فرصت‌های اقتصادی به طور برابر توزیع نمی‌شود و یک نظام بازتوزیع منافع می‌تواند این ناکارایی را جبران کند. حق مالکیت و آزادی‌های فردی ناشی از یک پیمان اجتماعی است و برای حفظ آن، باید دولت از طریق توزیع منافع میان اقشار محروم، پتانسیل بروز خشونت را کنترل کند. همچنین، دسترسی همگانی به حداقل‌های لازم برای زیستن، رشد و پیشرفت ضروری است و دولت رفاه نمونه‌ای اولیه و ناقص از یک مدل ایده‌آل سوسیالیستی و در نهایت کمونیستی محسوب می‌شود. آن‌ها به سیاست‌های محافظه‌کارانه دولت‌های رفاه نیز نقد دارند.

دولت رفاه در جمهوری اسلامی ایران

دولت رفاه در جمهوری اسلامی ایران بیشتر با دیدگاه موافقان دولت رفاه همسو است، زیرا قانون اساسی تاکید زیادی بر تامین نیازهای اساسی مردم، آموزش و پرورش رایگان، و فراهم‌سازی حمایت‌های اجتماعی همگانی دارد. این رویکرد نشان‌دهنده مداخله گسترده دولت در اقتصاد و اجتماع برای کاهش نابرابری‌ها، تضمین حداقل‌های لازم برای زیستن و رشد شهروندان است.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول مختلفی به مبانی دولت رفاه اشاره دارند. در بند یک اصل ۴۳، تامین نیازهای اساسی مردم همچون مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده از اهداف اصلی نظام اقتصادی برشمرده شده است و اصل سی و یکم نیز بر همین موضوع تاکید می‌کند. همچنین در بند دوم اصل سوم و اصل سی‌ام، آموزش و پرورش رایگان در همه سطوح و فراهم‌سازی شرایط برای گسترش آموزش عالی به عنوان یکی از وظایف دولت ذکر شده است. افزون بر این، اصل بیست و نهم برخورداری همگانی از تامین اجتماعی در زمینه‌هایی مانند بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی‌سرپرستی، حوادث، خدمات درمانی و مراقبت‌های پزشکی را حق عمومی می‌داند و دولت را مکلف می‌سازد که از طریق منابع عمومی و مشارکت‌های مردمی این خدمات و حمایت‌ها را برای تمام افراد جامعه فراهم کند.

جمع‌بندی

دولت رفاه، نظامی از حکمرانی است که در آن دولت مسئول تامین رفاه عمومی و امنیت اقتصادی شهروندان است و حداقل استانداردهای زندگی و فرصت‌های برابر را برای همه فراهم می‌کند. این سیستم با ارائه خدماتی مانند بهداشت، آموزش، مسکن و بیمه‌های اجتماعی، نارسایی‌های بازار آزاد را جبران می‌کند و به عدالت اجتماعی می‌پردازد. تاریخچه دولت رفاه نشان می‌دهد که این نظام از زمان بیسمارک در اروپا شکل گرفت و با بحران‌های اقتصادی و تحولات سیاسی، رشد و افول‌های متعددی تجربه کرده است. مدل‌های مختلف رفاه شامل نوردیک، محافظه‌کار و لیبرال هستند که بسته به سطح مداخله دولت و گستره خدمات ارائه شده متفاوت‌اند. امروزه دولت‌های رفاه با اصلاحات مدرن همراه شده‌اند و حتی با محدودیت‌ها و چالش‌های اقتصادی، همچنان نقش مهمی در تضمین رفاه شهروندان ایفا می‌کنند.

امتیاز خود را ثبت کنید
نمایش بیشتر

زهرا رشنو

نویسندگی برای من ابزار قدرتمندی برای انتقال ایده‌ها و خلق محتوای تأثیرگذار است. من در تلاش هستم که با ترکیب خلاقیت و سادگی، مفاهیم را به شکلی روان و کاربردی به مخاطبان ارائه دهم و از این طریق به آن‌ها کمک کنم.

مقاله‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا