آموزش مالی و اقتصادی

پشتوانه پول بریکس چیست و چه مدل‌هایی برای آن پیشنهاد شده است؟

در حال حاضر پشتوانه پول بریکس صرفا به عنوان یک مفهوم نظری در حال بررسی است و هنوز هیچ مدل قطعی برای آن انتخاب یا اجرا نشده است. در واقع، «ارز بریکس» به عنوان یک پول فیزیکی یا دیجیتال در گردش، وجود خارجی ندارد. آنچه امروز تحت عنوان پروژه ارزی بریکس مطرح می‌شود، بیشتر یک چارچوب سیاسی و مجموعه‌ای از اقدامات عمل‌گرایانه برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا است. با این حال، گزینه‌های اصلی که برای پشتوانه این ارز فرضی مورد بحث قرار گرفته‌اند شامل طلا، سبدی از ارزهای ملی کشورهای عضو، و یک مدل ترکیبی از کالاها و ارزها است.

گزینه‌های پیشنهادی برای پشتوانه پول بریکس

این بخش به تحلیل دقیق مدل‌های مختلفی می‌پردازد که برای حمایت از یک واحد پولی مشترک میان کشورهای عضو بریکس پیشنهاد شده است. هر مدل دارای منطق، مزایا و چالش‌های منحصربه‌فرد خود است که نشان‌دهنده پیچیدگی این پروژه است.

قبل از بررسی این مدل‌ها، لازم به ذکر است که برخلاف گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای، «ارز بریکس» در حال حاضر یک دارایی قابل معامله یا یک پول در گردش نیست، بلکه در واقع یک پروژه سیاسی و یک هدف بلندمدت برای به چالش کشیدن نظم مالی جهانی تحت سلطه دلار است.

هدف اصلی این طرح، ایجاد یک معماری مالی چندقطبی است که در آن کشورهای عضو بتوانند حاکمیت پولی خود را تقویت کرده و از آسیب‌پذیری در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی غرب بکاهند. نمایش اسکناس نمادین ۱۰۰ بریکسی توسط ولادیمیر پوتین در اجلاس کازان صرفا یک حرکت سمبلیک برای نشان دادن اراده سیاسی بود (نه رونمایی از یک ارز عملیاتی). مقامات کشورهای عضو نیز همواره از این طرح به عنوان یک «ایده» یا «بحث فنی» یاد می‌کنند که هنوز مسیر طولانی تا اجرا در پیش دارد.

پیشنهاد مبتنی بر طلا

یکی از جدی‌ترین پیشنهادهای مورد بحث برای پشتوانه پول بریکس، استفاده از طلا است. این ایده که به طور ویژه از سوی روسیه حمایت می‌شود، به دنبال ایجاد یک ارز باثبات و مقاوم در برابر تحریم است که از سیاست‌های پولی تک‌تک کشورها مستقل باشد.

  • منطق و دلایل: انگیزه اصلی این پیشنهاد، مقابله با نظام پولی کنونی مبتنی بر ارزهای فیات (Fiat Currencies) و به طور خاص، واکنش به سلاح‌انگاری دلار آمریکا است. پس از توقیف دارایی‌های ارزی روسیه، این کشور به شدت به دنبال ایجاد سیستمی است که در برابر تحریم‌ها مصون باشد. طلا به عنوان یک دارایی فیزیکی، خنثی و جهانی، گزینه‌ای ایده‌آل برای این هدف به نظر می‌رسد. افزایش خرید طلا توسط بانک‌های مرکزی کشورهای بریکس در سال‌های اخیر نیز به عنوان شاهدی بر این استراتژی تلقی می‌شود.
  • سازوکار اجرایی: طرح پیشنهادی شامل ایجاد یک ارز دیجیتال یا استیبل‌کوین بر بستر فناوری بلاک‌چین است که هر واحد آن با مقدار معینی طلای فیزیکی پشتیبانی شود. استفاده از فناوری دفتر کل توزیع‌شده (DLT) در این مدل، می‌تواند شفافیت و امنیت معاملات را تضمین کند.
  • چالش‌ها: این مدل با موانع جدی روبرو است. مهم‌ترین چالش، محدود شدن شدید انعطاف‌پذیری سیاست‌های پولی است. در یک سیستم مبتنی بر طلا، توانایی بانک مرکزی برای مدیریت اقتصاد، به ویژه در دوران رکود، تقریبا از بین می‌رود. این یک عقب‌گرد بزرگ برای اقتصادهای نوظهور بریکس است که برای رشد به سیاست‌های پولی فعال نیاز دارند. علاوه بر این، کشورهای گروه هفت (G7) ذخایر طلای بسیار بیشتری نسبت به کل اعضای بریکس در اختیار دارند که این امر یک نقطه ضعف ساختاری ایجاد می‌کند.

مدل سبد ارزی (R5)

یک پیشنهاد دیگر، استفاده از سبدی متشکل از ارزهای ملی اعضای اولیه است که به طور نمادین «R5» نامیده می‌شود (برگرفته از حرف اول نام ارزهای رئال برزیل، روبل روسیه، روپیه هند، رنمینبی چین و راند آفریقای جنوبی). این رویکرد به دنبال آن است که ارزش ارز مشترک، بازتاب‌دهنده وزن اقتصادی جمعی بلوک باشد.

  • منطق و دلایل: این مدل می‌تواند استفاده بین‌المللی از ارزهای ملی اعضا را ترویج دهد و به کاهش هزینه‌های تبدیل ارز در تجارت درون‌گروهی کمک کند. پشتوانه ارز بریکس در این مدل، قدرت اقتصادی و تجاری کل اعضا خواهد بود.
  • چالش‌ها: بزرگ‌ترین مانع در این مسیر، وزن نامتناسب اقتصاد چین است. چین به تنهایی بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی کل اعضای بریکس را تشکیل می‌دهد. در نتیجه، هر سبد ارزی به شدت تحت سلطه رنمینبی (یوان) خواهد بود. این موضوع نگرانی جدی سایر اعضا، به ویژه هند، را برانگیخته است که تمایلی ندارند وابستگی به دلار را با وابستگی به یوان جایگزین کنند. این مسئله نشان می‌دهد که بحث فنی در مورد پشتوانه ارز بریکس، در واقع نمایانگر یک کشمکش ژئوپلیتیک عمیق‌تر در این بلوک است.

مدل‌های ترکیبی برای پشتوانه پول بریکس

برای غلبه بر معایب دو مدل اصلی پیشنهادشده، طرح‌های ترکیبی مطرح شده‌اند. یک پیشنهاد، ایجاد واحدی است که ارزش آن ۴۰ درصد به طلا و ۶۰ درصد به سبدی از ارزهای ملی وابسته باشد. این مدل تلاش می‌کند تا ثبات طلا را با بازنمایی قدرت اقتصادی اعضا ترکیب کند. ایده دیگر، استفاده از سبدی گسترده‌تر از کالاهای اساسی (Commodities) شامل نفت، گاز و غلات است، زیرا اعضای بریکس از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان این کالاها هستند. این رویکرد یادآور طرح «بانکور» جان مینارد کینز برای یک ارز بین‌المللی است.

چرا بریکس به دنبال دلارزدایی است؟

انگیزه‌های پشت پروژه مالی بریکس عمیقا ریشه در تلاش برای تغییر توازن قدرت در اقتصاد جهانی دارد.

سپری در برابر تحریم‌ها

قدرتمندترین کاتالیزور برای این پروژه، استفاده ابزاری و فزاینده از دلار آمریکا به عنوان سلاح سیاست خارجی است. توقیف حدود ۳۰۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی روسیه توسط غرب پس از جنگ اوکراین، یک نقطه عطف بود. این اقدام به تمام جهان نشان داد که نگهداری دارایی‌های دلاری با ریسک‌های ژئوپلیتیک همراه است و بحث دلارزدایی را به یک اولویت امنیت ملی فوری برای کشورهایی همچون روسیه تبدیل کرد. در این راستا، ایجاد یک معماری مالی جایگزین، به یک ضرورت استراتژیک برای «ضدتحریم‌سازی» اقتصادهای اعضا تبدیل شد.

به چالش کشیدن «امتیاز گزاف» دلار

دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی، به ایالات متحده «امتیازی گزاف» (Exorbitant Privilege) بخشیده است که به این کشور اجازه می‌دهد با کسری بودجه عظیم زندگی کند و سیاست‌های داخلی خود را بر اقتصاد جهانی تحمیل کند. وابستگی به دلار، اقتصادهای نوظهور را در برابر سیاست‌های پولی آمریکا آسیب‌پذیرتر کرده است. به همین جهت، اعضای بریکس به دنبال ایجاد یک جهان چندقطبی متعادل‌تر و کسب استقلال اقتصادی هستند.

موانع ایجاد پول بریکس

با وجود انگیزه‌های قوی، موانع پیش روی ایجاد یک ارز واحد بسیار بزرگ و شاید غیرقابل‌عبور باشند.

واگرایی اقتصادی و نبود «منطقه بهینه پولی»

نظریه اقتصادی «منطقه بهینه پولی (ارزی)» (Optimal Currency Area – OCA) شرایطی مانند تحرک نیروی کار، انتقال مالی و همزمانی چرخه‌های تجاری را برای موفقیت یک اتحاد پولی ضروری می‌داند. بلوک بریکس تقریبا هیچ‌یک از این شرایط را ندارد. این گروه شامل صادرکنندگان بزرگ کالا (روسیه، عربستان سعودی) و واردکنندگان بزرگ کالا (چین، هند) است. این ناهمگونی شدید به این معناست که یک شوک اقتصادی (مانند تغییر قیمت نفت) برای برخی اعضا مفید و برای برخی دیگر مضر است و یک سیاست پولی واحد نمی‌تواند آن را مدیریت کند.

رقابت‌های سیاسی

موانع سیاسی حتی از موانع اقتصادی نیز بزرگ‌تر هستند. یک ارز مشترک نیازمند یک بانک مرکزی مشترک است. این به معنای واگذاری کنترل بر نرخ بهره و عرضه پول است؛ ابزارهایی که از پایه‌های حاکمیت ملی هستند. این امر برای قدرت‌های مستقلی مانند چین، هند و برزیل «غیرقابل‌تصور» توصیف شده است. رقابت استراتژیک عمیق بین چین و هند یک مانع اساسی دیگر است، زیرا هند هرگز حاکمیت پولی خود را به نهادی که تحت سلطه رقیب ژئوپلیتیک خود باشد، واگذار نخواهد کرد.

نتیجه‌گیری: به باور اکثر تحلیلگران اقتصادی، پروژه ارز بریکس در آینده نزدیک به جایگزینی کامل دلار منجر نخواهد شد، بلکه حرکت به سوی یک نظام ارزی چندقطبی را تسریع خواهد کرد. محتمل‌ترین نتیجه، افزایش چشمگیر استفاده از ارزهای ملی در تجارت دوجانبه و منطقه‌ای میان اعضای بریکس است. نقش دلار در حاشیه و به ویژه در تجارت کالا بین کشورهای غیرغربی تضعیف خواهد شد، اما سلطه آن بر بازارهای مالی جهانی به دلیل عمق، نقدینگی و اعتماد بی‌نظیر، برای آینده‌ای قابل‌پیش‌بینی پابرجا خواهد ماند. بزرگترین چالش پروژه و ایجاد مدلی برای پشتوانه پول بریکس، نه مخالفت غرب بلکه غلبه بر تضادهای عمیق اقتصادی و سیاسی در درون خود این بلوک متنوع است.

امتیاز خود را ثبت کنید
نمایش بیشتر

سهیل گرایلی

دنیای من با کلمات گره خورده است. خواندن، نوشتن و آموختن، تبدیل به سه رکن اساسی روزمرگی‌‌ام شده‌اند. علاقه‌مند به حوزه‌های متنوعی هستم، اما صنعت کریپتو و اقتصاد، جایگاه ویژه‌ای در میان آن‌ها دارند. تحلیل روندهای بازار، بررسی پروژه‌های نوظهور و کندوکاو در پیچیدگی‌های دنیای مالی، همواره برایم جذاب بوده است. بااین‌حال، معتقدم که زیبایی در تمام جنبه‌های زندگی نهفته است.

مقاله‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا