تحلیل بین بازاری چیست و چه اهمیتی در سرمایهگذاری دارد؟

تحلیل بین بازاری (Intermarket Analysis) به بررسی و تحلیل روابط همزمان میان چند بازار مالی مختلف میپردازد. این نوع تحلیل بر این اصل استوار است که بازارهای مالی مستقل از هم عمل نمیکنند، بلکه میان آنها پیوندهای ساختاری، اقتصادی و رفتاری وجود دارد.
چرا تحلیل بین بازارها اهمیت دارد؟
بهعبارت ساده، وقتی در یک بازار اتفاقی میافتد، اثر آن دیر یا زود در بازارهای دیگر هم دیده میشود. تحلیلگر بین بازاری تلاش میکند این روابط را شناسایی کند تا:
- روندهای کلان اقتصادی را بهتر درک کند؛
- نشانههای اولیه تغییرات بازار را از یک بازار به بازار دیگر ردگیری کند؛
- از همبستگی یا واگرایی قیمتها برای پیشبینی نوسانات بهره ببرد؛
- و در نهایت، ریسک سبد سرمایهگذاری یا معاملات را کاهش دهد.
برای مثال، اگر قیمت نفت بهعنوان یک کامودیتی جهانی افزایش یابد، میتوان انتظار داشت نرخ تورم بالا برود. در پاسخ به این شرایط، بانکهای مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهند، که این خود روی بازار اوراق، ارز و سهام تاثیر میگذارد. تحلیل بین بازاری دقیقا در چنین موقعیتهایی میتواند به معاملهگر بگوید: «کدام بازار اول واکنش نشان میدهد؟ و کدام بازار بعدی در صف تغییر قرار دارد؟
در نگاه سنتی، سرمایهگذاران و معاملهگران هر بازار را بهصورت مجزا بررسی میکردند؛ گویی بازارها همچون جزایری جدا از هم هستند. اما این تصور اشتباه است. در دنیای بههمپیوسته امروز، بازارهای مالی مانند کامودیتیها، سهام، ارزها و اوراق قرضه بهصورت پیوسته و متقابل بر یکدیگر تاثیر میگذارند. دقیقا همینجاست که تحلیل بین بازارها به ابزاری حیاتی برای تحلیلگران تبدیل میشود. چهار بازار اصلی در این تحلیل عبارتاند از:
- بازار سهام (Stocks): مانند شاخص S&P500
- بازار کالاها یا کامودیتیها (Commodities): طلا، نفت، نقره
- بازار ارز (Currencies): مانند دلار آمریکا، یورو
- بازار اوراق بدهی (Bonds): اوراق خزانه، اوراق قرضه شرکتی
آموزش تحلیل بین بازاری؛ مفاهیم کلیدی همبستگی
در پاسخ به این سوال که تحلیل بین بازاری چیست؟، باید گفت که این روش تحلیلی، بیش از هر چیز بر مفهوم همبستگی (Correlation) تکیه دارد. در تحلیل بین بازارها، همبستگی به ما نشان میدهد که چگونه حرکت قیمت یک دارایی ممکن است با حرکت دارایی دیگر مرتبط باشد.
ضریب همبستگی عددی بین ۱+ و ۱− است که رابطه میان دو دارایی را کمّی میکند. بر اساس مقدار این ضریب، سه نوع همبستگی در آموزش تحلیل بین بازاری تعریف میشود:
- همبستگی مثبت: زمانیکه دو دارایی با یکدیگر در یک جهت حرکت میکنند. هرچه ضریب به 1+ نزدیکتر باشد، همبستگی قویتری برقرار است.
- همبستگی منفی: زمانیکه حرکت قیمتها در خلاف جهت هم باشد. ضریب نزدیک به 1- نشاندهنده ارتباط معکوس قوی است.
- همبستگی تصادفی: زمانیکه رابطه مشخصی میان حرکات دو دارایی وجود ندارد. ضریب نزدیک به صفر است و پیشبینی رفتار متقابل آنها بیفایده خواهد بود.
برای مثال، در برخی دورهها میان شاخص داوجونز و نفت خام، همبستگی مثبتی حدود 0.69 مشاهده شده است؛ این یعنی افزایش یا کاهش قیمت یکی، احتمالا با واکنشی مشابه در دیگری همراه خواهد بود. چنین اطلاعاتی در تحلیل بین بازاری به شما کمک میکند روندها را زودتر شناسایی کرده و ریسک تصمیمگیری را کاهش دهید.
همبستگی بین دو بازار چگونه محاسبه میشود؟
یکی از گامهای عملی در آموزش تحلیل بین بازاری، محاسبه دقیق همبستگی بین داراییها است. این کار بهصورت دستی از طریق فرمول ریاضی و با استفاده از میانگین قیمت، انحراف معیار و ضرب تفاضلها انجام میشود.
اما در فضای واقعی تحلیل، محاسبه دستی برای تعداد زیادی دارایی وقتگیر و مستعد خطا است. به همین دلیل، ابزارهایی مانند اندیکاتور Correlation Coefficient (CC) در پلتفرمهایی مانند TradingView بهکار گرفته میشوند. این اندیکاتورها با انتخاب دو دارایی و تعیین بازه زمانی، بهصورت خودکار نمودار همبستگی را نمایش میدهند.
چرخههای تورمی و نقش آنها در تحلیل بین بازاری
درک دقیق چرخههای اقتصادی، یکی از پیشنیازهای مهم در تحلیل بین بازاری است. زیرا بازارهای مالی نه بهصورت مستقل، بلکه در واکنش به یکدیگر و در بستر تحولات کلان اقتصادی حرکت میکنند. یکی از مهمترین این تحولات، چرخههای تورمی است که رفتار بازارها را شکل میدهد و مستقیما بر تحلیل بین بازارها تاثیر میگذارد.
در فاز افزایش تورم، بازار کامودیتیها نخستین واکنش را نشان میدهد. رشد قیمت کالاهایی مانند طلا و نفت، سیگنالی از آغاز فشار تورمی است. این رشد معمولا با تضعیف ارزهای فیات همراه میشود و یک همبستگی معکوس بین کامودیتیها و ارزها ایجاد میکند. در این مرحله، بانکهای مرکزی برای مهار تورم به افزایش نرخ بهره روی میآورند، که در نتیجهی آن قیمت اوراق قرضه کاهش مییابد.
مقایسه واکنش بازارها در چرخههای تورمی | ||||
فاز اقتصادی | کامودیتیها | ارزها | اوراق بدهی | بازار سهام |
افزایش تورم | رشد قیمت (مثلا طلا و نفت) | تضعیف ارزهای فیات در برابر کالاها | افت قیمت اوراق (به دلیل افزایش نرخ بهره) | رفتار متفاوت؛ برخی صنایع رشد میکنند |
کاهش تورم | افت قیمت کالاها | تقویت ارزهای فیات | افزایش قیمت اوراق (با کاهش نرخ بهره) | رشد تدریجی بازار سهام |
در همین حال، بازار سهام واکنشی پیچیده نشان میدهد؛ برخی صنایع از تورم سود میبرند و برخی دیگر متضرر میشوند. در تحلیل بین بازاری، این تغییرات به کمک شاخصهای همبستگی و چرخهای بررسی میشوند تا دید بهتری نسبت به آینده بازارها ارائه شود.
در مقابل، در فاز کاهش تورم، مسیر معکوس میشود. کاهش قیمت کامودیتیها نشاندهنده فروکشکردن تورم است. بانکهای مرکزی در این شرایط نرخ بهره را کاهش میدهند تا اقتصاد را تحریک کنند؛ نتیجه آن افزایش قیمت اوراق قرضه و تقویت ارزهای فیات است. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران مجدداً وارد بازار سهام میشوند و شاخصهای بورسی رشد میکنند.
تمام این تحولات در بستر تحلیل بین بازاری اهمیت پیدا میکنند، زیرا این نوع تحلیل دقیقا بر روابط همزمان بین بازارهای مختلف متمرکز است. درک اینکه هر بازار در هر مرحلهی چرخه چگونه واکنش نشان میدهد، به تحلیلگران کمک میکند تا:
- پیشبینی دقیقتری از روند قیمتها داشته باشند؛
- ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهند؛
- و پرتفوی متعادلی از داراییها را ایجاد کنند.
بنابراین، شناخت رفتار بازارها در چرخههای تورمی، یکی از پایههای اصلی در آموزش تحلیل بین بازاری و پاسخ به پرسش «تحلیل بین بازاری چیست؟» محسوب میشود.
مراحل چرخه بازار از نگاه جان مورفی
در آموزش تحلیل بین بازاری، شناخت چرخههای بازار یکی از اصول بنیادین است. جان مورفی، نویسنده کتاب مرجعTrading with Intermarket Analysis، یکی از پیشگامان توسعه نظریه تحلیل بین بازارها بهشمار میرود. او بازارهای مالی را نه بهصورت ایستا، بلکه در قالب یک چرخه پویا با چهار مرحله کلیدی معرفی میکند:
- افزایش تورم (Inflation)
- کاهش تورم (Deflation)
- بهبود یا بازسازی اقتصادی (Recovery)
- رشد پایدار (Growth)
مورفی معتقد است در هر یک از این مراحل، بازارهای مختلف واکنشهای خاص خود را دارند و این واکنشها با یکدیگر در تعامل هستند. برای مثال، در دوره افزایش تورم، نخستین نشانهها در بازار کامودیتیها ظاهر میشود؛ قیمت طلا و نفت افزایش مییابد و همین موضوع، سیگنالی برای اقدام بانکهای مرکزی به افزایش نرخ بهره است.
مرحله | نشانهها و رفتار بازارها |
افزایش تورم | رشد کامودیتیها، تضعیف ارز، افزایش نرخ بهره، افت اوراق، واکنش پیچیده سهام |
کاهش تورم | افت کامودیتیها، تقویت ارز، کاهش نرخ بهره، رشد قیمت اوراق، بازگشت سرمایه به سهام |
بهبود اقتصادی | رشد متعادل در اکثر بازارها، کاهش بیکاری، افزایش سرمایهگذاری |
رشد پایدار | ثبات اقتصادی، رشد همزمان شاخصها، افزایش اطمینان سرمایهگذاران |
این تصمیم بر نرخهای بهره اثر میگذارد و در ادامه، قیمت اوراق قرضه کاهش مییابد. همچنین، ارزش ارزهای فیات دچار نوسان میشود؛ چراکه افزایش نرخ بهره میتواند سرمایه را بهسمت آن کشور جذب یا از آن خارج کند. این زنجیره از واکنشها، دقیقا همان برهمکنش علت معلولی بین بازارها در بستری کلان و پویای اقتصادی است که در تحلیل بین بازاری بررسی میشود.
در مراحل بعدی، مانند کاهش تورم یا بازسازی اقتصاد، این روابط باز هم تغییر میکنند. داراییهایی که در یک مرحله ضعیف عمل کردهاند، ممکن است در مرحله دیگر رشد کنند. بنابراین، درک دقیق این چرخهها و نحوه عملکرد داراییها در آنها، برای هر تحلیلگر بازار مالی، ابزاری قدرتمند برای پیشبینی روندها و مدیریت ریسک بهحساب میآید.
جمعبندی
تحلیل بین بازاری یکی از قدرتمندترین روشها برای درک رابطه پیچیده بازارهای جهانی است. اگر فقط به یک نمودار یا دارایی توجه کنید، تصویر ناقصی از اقتصاد خواهید داشت. اما با تحلیل بین بازارها، چشماندازی کلنگر از رفتار بازارها و سرمایهگذاران به دست میآورید. این رویکرد نهتنها باعث کاهش ریسک تصمیمگیری میشود، بلکه زمینهساز معاملات دقیقتر و موفقتر است. در بازارهایی مانند فارکس که نوسانات شدید و عوامل اقتصادی متعدد نقشآفرین هستند، استفاده از آموزش تحلیل بین بازاری برای تحلیلگران حرفهای، نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت است. اگر در مسیر حرفهای شدن در بازارهای مالی هستید، اکنون زمان آن است که ابزار تحلیل بین بازارها را جدی بگیرید.
سوالات متداول
تحلیل بین بازاری (Intermarket Analysis) بررسی رابطه و تاثیر متقابل میان بازارهای مختلف مانند سهام، اوراق، ارز و کالا است. این تحلیل به درک بهتر روندهای کلان اقتصادی و کاهش ریسک سرمایهگذاری کمک میکند.
خیر. تحلیل بین بازاری ابزار سیگنالدهی مستقیم نیست، بلکه درک عمیقتری از فضای کلان اقتصادی میدهد که در تصمیمگیری دقیقتر برای ورود یا خروج از معاملات موثر است.
چهار بازار اصلی شامل بازار سهام، بازار اوراق بدهی، بازار ارز و بازار کامودیتیها میشود. این بازارها معمولا نماینده اقتصادهای کلان و سیاستهای پولی هستند.