پیوت چیست و چه کاربردی در استراتژیهای معاملاتی دارد؟

پیوت در تحلیل تکنیکال ابزاری است که برای تشخیص روند کلی بازار، نقاط بازگشت قیمت و سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود. به بیان ساده، هر بار که نمودار قیمت تغییر مسیر بدهد و یک قله یا حفره شکل بگیرد، یک پیوت ایجاد میشود. این نقاط به معاملهگران کمک میکنند تا بدانند بازار در کجا احتمال تغییر جهت دارد و کجا میتوانند برای ورود یا خروج از معامله تصمیمگیری کنند.
پیوتها هسته اصلی تحلیل تکنیکال هستند و بدون شناسایی صحیح آنها، حتی پیشرفتهترین ابزارها مانند الیوت، فیبوناچی، چنگال اندروز یا میانگینهای متحرک نیز کارایی خود را از دست میدهند. معاملهگران روزانه در بازارهای سهام، فارکس و ارزهای دیجیتال از پیوتها برای یافتن بهترین نقاط ورود، تعیین حد ضرر و شناسایی اهداف قیمتی استفاده میکنند.
انواع پیوت در تحلیل تکنیکال
نقطه چرخش قیمت در تحلیل تکنیکال بر اساس ماهیت و شیوه محاسبه به دستههای مختلفی تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی آنها پرداخته شده است:
۱. پیوت قیمتی: پیوت قیمتی همان نقطهای است که قیمت پس از رسیدن به یک سقف یا کف، با قدرت در جهت مخالف حرکت میکند. در روش پرایس اکشن، یک پیوت معتبر زمانی شکل میگیرد که قیمت دستکم سه کندل در یک جهت حرکت کند، سپس یک کندل بازگشتی ایجاد شود و دوباره در جهت مخالف ادامه پیدا کند. این نوع پیوتها معمولا بهصورت بصری و بدون نیاز به ابزار خاصی قابل تشخیص هستند.
۲. پیوت محاسباتی: پیوت محاسباتی با استفاده از دادههای قیمتی روز قبل (سقف، کف و قیمت پایانی) و فرمولهای ریاضی محاسبه میشود. این نوع پیوت به معاملهگران کمک میکند تا سطوح حمایت و مقاومت آتی را پیشبینی کنند. مهمترین زیرمجموعههای پیوت محاسباتی عبارتند از:
- پیوت استاندارد (Standard Pivot Point): رایجترین نوع پیوت که میانگین قیمت سقف، کف و پایانی روز قبل است.
- پیوت وودی (Woodie’s Pivot): در این روش وزن بیشتری به قیمت پایانی داده میشود.
- پیوت کاماریلا (Camarilla Pivot): چهار سطح حمایت و مقاومت محاسبه میکند و برای معاملات کوتاهمدت بسیار کاربردی است.
- پیوت دیمارک (Demark Pivot): با توجه به رابطه بین قیمت آغازین و پایانی، سطوح متفاوتی برای حمایت و مقاومت ارائه میدهد.
- پیوت فیبوناچی (Fibonacci Pivot): محاسبه مشابه پیوت استاندارد دارد، اما ضرایب سطوح فیبوناچی برای تعیین حمایت و مقاومت اضافه میشوند.
مقاله پیشنهادی: آشنایی با دنباله فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
۳. پیوت ماژور: پیوت ماژور نقاط کلیدی بازگشتی هستند که معمولا تغییر روندهای بزرگ بازار را رقم میزنند. این نقاط برای ترسیم خطوط روند، کانالها و الگوهای کلاسیک بسیار اهمیت دارند. اگر در مکدی تغییر فاز رخ دهد یا قیمت حداقل ۳۸ درصد از حرکت قبلی اصلاح کند، میتوان پیوت را ماژور دانست.

۴. پیوت مینور: پیوت مینور به نوسانات جزئی و کوتاهمدت اشاره دارد و تاثیر زیادی بر روند کلی بازار ندارد. معاملهگران حرفهای معمولا این نقاط را نادیده میگیرند، زیرا بیشتر حاصل هیجانات کوتاهمدت بازار هستند.
فرمول محاسبه پیوت در تحلیل تکنیکال
محاسبه پیوت ساده است و با فرمول زیر انجام میشود:
P = (High + Low + Close) / 3
در این فرمول:
- High = بالاترین قیمت روز قبل
- Low = پایینترین قیمت روز قبل
- Close = قیمت پایانی روز قبل
- P (Pivot Point) = نقطه محوری یا پیوت اصلی

پس از بهدست آوردن نقطه پیوت، میتوان سطوح حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) را محاسبه کرد:
مقاومت اول (R1): این سطح اولین مانع بالارفتن قیمت است و با دو برابر پیوت منهای کمترین قیمت محاسبه میشود.
R1 = (2 × P) – Low
حمایت اول (S1): این سطح اولین محدودهای است که میتواند از ریزش بیشتر قیمت جلوگیری کند و با دو برابر پیوت منهای بیشترین قیمت به دست میآید.
S1 = (2 × P) – High
مقاومت دوم (R2): این سطح نشاندهنده مقاومت قویتر در بالای نمودار است و بر اساس اختلاف سقف و کف روز قبل به دست میآید.
R2 = P + (High – Low)
حمایت دوم (S2): این سطح حمایت پایینتر است که فاصله آن از پیوت برابر با اختلاف سقف و کف روز قبل خواهد بود.
S2 = P – (High – Low)
مقاومت سوم (R3): این سطح بالاترین مقاومت احتمالی است و در صورتی اهمیت پیدا میکند که بازار روند صعودی بسیار پرقدرتی داشته باشد.
R3 = High + 2(P – Low)
حمایت سوم (S3): این سطح عمیقترین حمایت به شمار میرود و در شرایط ریزش شدید بازار میتواند نقش مهمی ایفا کند.
S3 = Low – 2(High – P)
به این ترتیب، معاملهگران با استفاده از یک فرمول ساده میتوانند سطوح کلیدی حمایت و مقاومت را برای روز بعد به دست آورند و استراتژی معاملاتی خود را بر اساس آن تنظیم کنند. پیوت پوینتها بر اساس سه دادهی اصلی روز قبل محاسبه میشوند: سقف، کف و قیمت بستهشدن. این سطوح معمولا بهعنوان اولین نواحی حمایت و مقاومت عمل میکنند و بیشتر تغییرات قیمتی در همین محدودهها رخ میدهد.
مدل Camarilla Pivot با استفاده از یک ضریب خاص، ۹ سطح متفاوت ارائه میدهد و به دلیل نزدیکی بیشتر به پرایساکشن، برای پیشبینی بازگشت قیمت به میانگین یا همان قیمت بستهشدن روز گذشته بسیار کاربردی است. این فرمولها در اغلب پلتفرمهای معاملاتی مانند تریدینگ ویو و ایزی تریدر بهصورت خودکار اعمال میشوند و نیازی به محاسبه دستی نیست.
استراتژیهای معامله با پیوت
پیوتها تنها ابزار شناسایی روند نیستند، بلکه میتوانند مبنای طراحی استراتژیهای معاملاتی متنوع نیز قرار گیرند. سه استراتژی رایج که معاملهگران با استفاده از نقطه چرخش قیمت بهکار میگیرند عبارتند از:

استراتژی جهش (Bounce): در این روش، معاملهگر انتظار دارد که قیمت پس از برخورد به سطح پیوت یا خطوط حمایت و مقاومت واکنش نشان دهد و به سمت مخالف حرکت کند. بهعنوان مثال، اگر قیمت به سطح حمایتی برسد و نشانههای بازگشت صعودی ظاهر شود، معاملهگر وارد موقعیت خرید میشود و حد ضرر را کمی پایینتر از سطح حمایت قرار میدهد. این استراتژی برای بازارهای نوسانی که شکستهای قوی کمتری دارند، کاربرد بالایی دارد.
استراتژی شکست (Breakout): ایده اصلی در این روش، ورود به معامله پس از عبور قدرتمند قیمت از یک سطح مهم پیوت یا خطوط حمایت و مقاومت است. وقتی قیمت خط پیوت را به سمت بالا بشکند، سیگنالی برای خرید صادر میشود و در صورت شکست سطح به سمت پایین، موقعیت فروش مدنظر قرار میگیرد. این استراتژی بیشتر در زمانهایی استفاده میشود که بازار با حجم بالا و مومنتوم قوی در حال حرکت است.
استراتژی رنج (Range Trading): در بازاری که قیمت میان سطوح حمایت و مقاومت نوسان میکند، معاملهگر میتواند با استفاده از پیوت، معاملات محدودهای انجام دهد. در این حالت، خرید در نزدیکی حمایت و فروش در نزدیکی مقاومت صورت میگیرد. هدف این استراتژی کسب سودهای کوچک اما مکرر از نوسانات کوتاهمدت بازار است و برای زمانهایی مناسب است که بازار روند مشخصی ندارد.
مزایا پیوت در تحلیل تکنیکال
مزایای استفاده از نقطه چرخش قیمت در تحلیل تکنیکال باعث شده این ابزار به یکی از محبوبترین شاخصها نزد معاملهگران تبدیل شود. در ادامه مهمترین مزایا بررسی شده است:
سادگی محاسبه: فرمول محاسبه پیوت بسیار ساده است و تنها به دادههای روز قبل (سقف، کف و قیمت پایانی) نیاز دارد. علاوه بر این، تقریبا در تمام نرمافزارهای تحلیلی و پلتفرمهای معاملاتی بهصورت خودکار در دسترس قرار دارد.
شناسایی سریع روند صعودی یا نزولی: با یک نگاه به موقعیت قیمت نسبت به نقطه پیوت میتوان صعودی یا نزولی بودن روند بازار را تشخیص داد. همین ویژگی، پیوت را به ابزاری مناسب برای تصمیمگیری سریع در معاملات روزانه تبدیل میکند.
پیشرو بودن نسبت به بسیاری از اندیکاتورها: برخلاف اندیکاتورهای تاخیری که پس از وقوع تغییرات بازار واکنش نشان میدهند، پیوت در دسته اندیکاتورهای پیشرو قرار میگیرد. این ویژگی کمک میکند معاملهگر چشمانداز آینده قیمت را پیشبینی کند.
معایب پیوت در تحلیل تکنیکال
معایب پیوت در تحلیل تکنیکال نیز همانند هر ابزار دیگر وجود دارد و باید برای تصمیمگیری دقیق در نظر گرفته شود:
فرمول ساده و سیگنال کاذب: محاسبه پیوت بسیار ساده است و همین موضوع میتواند در برخی مواقع سیگنالهای اشتباه ایجاد کند. این ضعف بیشتر در بازارهای کمعمق نمایان میشود.
بیاعتباری در نوسانات شدید: وقتی بازار با اخبار مهم یا نوسانات سنگین مواجه میشود، خطوط پیوت بهسرعت کارایی خود را از دست میدهند. در این شرایط واکنش قیمت چندان قابل پیشبینی نیست.
عدم تضمین واکنش قیمت: هیچ قطعیتی وجود ندارد که قیمت به همه خطوط پیوت واکنش نشان دهد. گاهی بازار بدون توجه به این سطوح حرکت میکند و تحلیلگر را دچار خطا میسازد.
نیاز به ابزار مکمل: پیوت بهتنهایی کافی نیست و باید در کنار ابزارهایی مانند میانگین متحرک، مکدی یا فیبوناچی استفاده شود. این ترکیب دقت تحلیل و اطمینان معاملات را افزایش میدهد.
نکات کاربردی استفاده از پیوت در تحلیل تکنیکال
پیوتها مبنای بسیاری از مفاهیم تحلیل تکنیکال است که بدون تشخیص درست پیوت ماژور، رسم صحیح خطوط روند و الگوهای نموداری امکانپذیر نخواهد بود. در ادامه مهمترین نکات در شناسایی پیوت بررسی شده است:
– نقش پیوت در حمایت و مقاومت: قلهها بهعنوان مقاومت و حفرهها بهعنوان حمایت عمل میکنند و قیمت معمولا به آنها واکنش نشان میدهد. هر سطح پس از شکستهشدن تغییر ماهیت میدهد؛ حمایت به مقاومت و مقاومت به حمایت تبدیل میشود.
– مبنای خطوط روند: برای رسم خطوط روند معتبر، ابتدا باید پیوتهای ماژور شناسایی شوند. بدون پیوتهای دقیق، خط روند رسمشده اعتبار لازم را نخواهد داشت.
– تشکیل کانالهای قیمتی: پیوتها نقاط اصلی برای ترسیم کانالهای صعودی یا نزولی هستند. هر کانال زمانی قابل اعتماد است که از پیوتهای معتبر ساخته شود.
– الگوهای کلاسیک: الگوهایی مانند مثلث، پرچم و مستطیل بر اساس اتصال پیوتها شکل میگیرند. تشخیص صحیح پیوتها، شرط اصلی اعتبار این الگوها است.
– کاربرد در فیبوناچی: برای استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی یا گسترشی، انتخاب پیوتهای درست بهعنوان مبدا و مقصد الزامی است؛ در غیر این صورت نتایج گمراهکننده خواهد بود.
– تشخیص واگراییها: در اندیکاتورهایی مانند RSI و MACD، مقایسه پیوتهای قیمت با پیوتهای اندیکاتور مبنای شناسایی واگرایی است. بنابراین پیوتها ابزار کلیدی برای پیشبینی تغییر روند محسوب میشوند.
جمعبندی
پیوت در تحلیل تکنیکال یکی از مهمترین ابزارهای معاملهگران برای شناسایی روند، سطوح حمایت و مقاومت و نقاط ورود و خروج است. پیوتها به دو دسته کلی قیمتی و محاسباتی تقسیم میشوند و در قالب ماژور و مینور طبقهبندی میشوند. فرمول ساده نقطه چرخش قیمت باعث شده این ابزار در همه بازارهای مالی از سهام تا فارکس و ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار گیرد. هرچند استفاده از پیوت بهتنهایی کافی نیست، اما ترکیب آن با ابزارهایی مانند مکدی، RSI، میانگینهای متحرک و فیبوناچی میتواند استراتژیهای معاملاتی قدرتمندی ایجاد کند.
سوالات متداول
پیوت نقطهای در نمودار است که قیمت پس از رسیدن به یک سقف یا کف تغییر مسیر میدهد و در تحلیل تکنیکال برای تشخیص روند و سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود.
پیوت ماژور تغییر روندهای بزرگ بازار را نشان میدهد، اما پیوت مینور تنها نوسانات جزئی و کوتاهمدت را مشخص میکند.
بله، نقطه چرخش قیمت یکی از پرکاربردترین ابزارها در بازارهای نوسانی مانند فارکس و کریپتو است و برای معاملات میانروزی بسیار استفاده میشود.
خیر، بهتر است پیوت همراه با اندیکاتورهای دیگر و استراتژیهای مکمل استفاده شود تا ریسک معاملات کاهش یابد.