آموزش مالی و اقتصادی

قانون گرشام چیست؟ + تاثیرات آن بر جنبه‌های مختلف اقتصاد

گاهی در اقتصاد، هم‌زمان پول‌هایی با ارزش‌های متفاوت در گردش قرار می‌گیرند. رفتار افراد نسبت به این انواع پول همواره مبتنی بر ارزش ذاتی آن‌ها نیست و تصمیم درباره خرج یا نگهداری هر نوع پول، تاثیر قابل‌توجهی بر عملکرد بازارها و نظام اقتصادی دارد. این موضوع به شکل‌گیری قاعده‌ای مهم در حوزه اقتصاد منجر شده است. در این مقاله، قانون گرشام به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا فهم دقیق‌تری از این پدیده اقتصادی فراهم شود.

تعریف قانون گرشام (Gresham) 

قانون گرشام در اقتصاد به چگونگی تعامل انواع پول در سیستم‌های اقتصادی می‌پردازد. برای درک قانون گرشام به زبان ساده بهتر است موقعیتی تصور شود که دو نوع پول با ارزش ذاتی متفاوت اما ارزش اسمی یکسان در یک اقتصاد وجود دارند، در این هنگام معمولا مردم تمایل دارند پولی را که ارزش واقعی بیشتری دارد، نگه دارند و در مقابل پولی را که از نظر ارزش ذاتی ضعیف‌تر است، برای مبادلات روزمره مصرف کنند. نتیجه این رفتار تدریجی اما قابل پیش‌بینی، خروج پول خوب از چرخه اقتصادی و تداوم گردش پول بد در بازار است. به همین منظور طبق یک اصل مهم قانون گرشام پول بد، پول خوب را بیرون می‌کند.

پول خوب به ارزی گفته می‌شود که تفاوت میان ارزش اسمی و ارزش ذاتی آن ناچیز است و در بیشتر موارد، ارزش ذاتی آن بالاتر به نظر می‌رسد. این ویژگی باعث می‌شود افراد ترجیح دهند چنین پولی را ذخیره کنند یا از آن برای حفظ ارزش دارایی استفاده کنند. در مقیاس جهانی، ارزهایی که ثبات بیشتری دارند مانند دلار آمریکا یا یورو اغلب به عنوان نمونه‌هایی از پول خوب شناخته می‌شوند. در مقابل پول بد به ارزی اطلاق می‌شود که ارزش ذاتی آن به‌ طور محسوسی پایین‌تر از ارزش اسمی آن است. چنین پولی معمولا ابزار اصلی انجام معاملات روزمره می‌شود، زیرا افراد تمایلی به نگهداری آن ندارند. در بسیاری از موارد، ارز کشورهای کمتر توسعه‌یافته که خارج از مرزهای ملی کاربرد چندانی ندارد مصداقی از پول بد به شمار می‌روند.

تاریخچه قانون گرشام

ریشه مفهوم قانون گرشام (Gresham) به دوران پیش از سده شانزدهم برمی‌گردد. این ایده حتی در دوره یونان و روم باستان نیز شناخته شده بود. در آن زمان سکه‌هایی با خلوص بالای طلا و نقره در بازار در گردش بودند. اما در پی کمبود منابع، حکومت‌ها به ضرب سکه‌هایی با ترکیبات ارزان‌تر روی آورده بودند. افراد برای حفظ ارزش دارایی خود، سکه‌های باارزش را کنار می‌گذاشتند و برای معاملات، سکه‌های ارزان‌تر را به کار می‌بردند. در نتیجه، سکه‌های با خلوص بالا به تدریج از چرخه اقتصادی کنار رفتند و تنها سکه‌های کم‌ارزش‌تر در بازار باقی ماندند.

توماس گرشام، اقتصاددان و مشاور مالی ملکه الیزابت اول، در سده شانزدهم این قانون را به‌ طور مدون مطرح کرد. او بین سال‌های ۱۵۱۹ تا ۱۵۷۹ می‌زیست و درباره ارزش و ضرب سکه‌ها مطالبی نوشت. همچنین توماس گرشام بنیان‌گذار بورس سلطنتی لندن بود. در زمان سلطنت ملکه الیزابت اول، انگلستان با مشکل کاهش عیار سکه‌های طلا و نقره روبه‌رو بود. دولت، سکه‌های جدیدی از طلا ضرب می‌کرد و به بازار می‌آورد. در همین دوره، برخی بازرگانان با تراشیدن مقدار اندکی طلا از لبه سکه‌ها، سکه‌هایی جدید و ارزان‌تر تولید می‌کردند. ظاهر این سکه‌ها تفاوت آشکاری با سکه‌های اصلی نداشت. این کار سودآور بود و به‌تدریج میان مردم عادی نیز رواج پیدا کرد. آنها نیز سکه‌های اصلی را می‌تراشیدند و نمونه‌هایی کم‌ارزش‌تر تولید می‌کردند.

توماس گرشام این پدیده را از نزدیک مشاهده کرد و نسبت به آن هشدار داد. او اعلام کرد که این وضعیت به خروج طلا از خزانه ملی و کاهش ارزش پول کشور منجر خواهد شد. در همین بستر بود که گزاره‌ای را مطرح کرد که به قانون گرشام شهرت یافته است: «پول بد، پول خوب را از بازار بیرون می‌راند». هنری دانینگ مک‌لئود، اقتصاددان اسکاتلندی، در سده نوزدهم این قانون را به نام گرشام ثبت کرد. در سال‌های بعد نیز نمونه‌هایی از این قانون در عمل مشاهده شده است. برای نمونه، در دوره جنگ انقلابی آمریکا پول کاغذی کم‌ارزش‌تر باعث خروج سکه‌های طلا و نقره از گردش شد.

قانون گرشام در سیستم‌های پولی اکنون چگونه است؟

با اینکه قانون گرشام در گذشته بیشتر در زمینه سکه‌های فیزیکی مانند طلا و نقره کاربرد داشت، اما همچنان در ساختار پولی جهان مدرن نیز حضور پررنگ خود را حفظ کرده است. حتی با ظهور ارزهای بدون پشتوانه فیزیکی و ارزهای دیجیتال، گرایش مردم به حفظ ارزش دارایی‌هایشان باعث شده اصول این قانون همچنان برقرار باقی بماند. برای مثال از زمان پیدایش بیت‌کوین در سال ۲۰۰۹، ارزش این ارز دیجیتال به‌طور پیوسته افزایش یافته است. همین روند صعودی، همراه با ویژگی‌های ذاتی ارزهای دیجیتال، باعث شده که بیت‌کوین و نمونه‌های مشابه به‌عنوان «پول خوب» شناخته شوند.

پول قانونی، ارزی است که به‌ عنوان ابزار رسمی برای پرداخت بدهی‌ها و انجام تعهدات مالی پذیرفته می‌شود. این پول، چه به صورت اسکناس و چه به شکل سکه با پشتوانه‌ی اعتبار نهاد حاکم منتشر می‌شود و قانون، پذیرش آن را در مبادلات اقتصادی الزامی می‌داند. در این هنگام رفتار مردم بر اساس قانون Gresham خواهد بود به این صورت که پول کم‌ارزش‌تر در جریان می‌ماند و پول باارزش‌تر کنار گذاشته می‌شود. این واکنش به‌ویژه در شرایطی بسیار محسوس است که ارز ملی آن کشور در حال از دست دادن ارزش خود باشد. مردم در چنین مواقعی ترجیح می‌دهند دارایی‌هایی مانند طلا یا نقره را برای آینده نگه دارند و ارز رسمی را که روزبه‌روز در حال افت ارزش است صرف معاملات روزمره کنند.

اما در نقطه‌ی مقابل، اگر مردم بتوانند از پذیرش ارز بی‌ثبات سر باز بزنند یا اجرای قوانین پول قانونی دچار اختلال شود، جهت حرکت قانون گرشام وارونه می‌شود. در این حالت پول باارزش‌تر باقی می‌ماند و پول بدتر از صحنه حذف می‌شود. به همین منظور مردم در شرایط اقتصاد ابر تورمی دیگر میلی به نگهداری پول ملی ندارند. در چنین فضایی، واکنش منطقی تبدیل منابع مالی به دارایی‌های پایدارتر مانند طلا، دلار است. در ادامه دو نمونه از قانون گرشام وارونه بیان شده است:

  • در بحران تورمی زیمبابوه در سال ۲۰۰۸ بود. زمانی که دلار زیمبابوه ارزش خود را از دست داد، مردم استفاده از آن را کنار گذاشتند و دلار آمریکا را در تراکنش‌های روزمره جایگزین کردند. در نهایت، دولت چاره‌ای جز به رسمیت شناختن دلاری شدن اقتصاد نداشت.
  • سقوط پی‌درپی ارزش پول ملی کشور ونزوئلا باعث شد مردم به‌جای حفظ دارایی به شکل بولیوار به طلا و دلار پناه ببرند. معاملات با پول رسمی کشور کاهش یافت و دلار به‌تدریج جای خود را در چرخه اقتصادی باز کرد. در عمل، بولیوار از جریان مبادلات حذف شد.

البته در ایران نیز با کاهش مداوم ارزش ریال میل عمومی به نگهداری آن کاهش یافته و سرمایه‌ها بیشتر به سمت دارایی‌هایی مانند طلا و دلار سوق یافته‌اند. با اینکه کشور به نقطه‌ای نرسیده که واحد پول دیگری جای ریال را در معاملات روزمره بگیرد، اما نشانه‌های الگوی گرشام وارونه قابل مشاهده است.

تاثیر قانون گرشام در سیستم بانکی

سیستم‌های بانکی نیز تحت‌تاثیر قانون گرشام قرار گرفته‌اند. بانک بد، بانکی‌ است که ضوابط و مقررات ابلاغی مراجع نظارتی را رعایت نمی‌کند. در مقابل، بانک خوب به بانکی گفته می‌شود که به‌ صورت دقیق در چارچوب مقررات فعالیت دارد. بر اساس منطق قانون گرشام، زمانی که بانک‌های بد بدون پایبندی به قواعد، در فضای اقتصادی فعال می‌شوند، به‌تدریج بانک‌های خوب از میدان رقابت حذف خواهند شد.

تحقق این قانون در بازار پول کشور، به‌ویژه در بستر سرکوب مالی مشهود است. در شرایطی که نرخ سود بانکی به‌صورت دستوری و پایین‌تر از سطح تعادلی تعیین می‌شود، مازاد تقاضای پول ایجاد و بستر رانت و جیره‌بندی پول فراهم می‌شود. برخی بانک‌ها در چنین فضایی، بدون رعایت نرخ‌های مصوب، از وضعیت موجود سواستفاده می‌کنند. این رفتار، نمونه‌ای روشن از عملکرد بانک‌های بد است.

در دهه هشتاد، افزایش نرخ سود سپرده بانک‌های خصوصی در مقایسه با بانک‌های دولتی با هدف تقویت بخش خصوصی در بستر رقابت ناسالم با بانک‌های دولتی انجام شد. پس از یکسان‌سازی نرخ سود، برخی بانک‌ها با دور زدن ضوابط سهم بازار خود را افزایش دادند. این امر باعث حذف تدریجی بانک‌های خوب از بازار شد. در همین هنگام کشور با چالش‌هایی برای تامین مالی پروژه‌های ملی و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای مواجه شد. بانک‌های خوب، معمولا نقش بانک‌های توسعه‌ای را ایفا می‌کردند. لازم به ذکر است برخی بانک‌های بد که بخش بزرگی از بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی را شامل می‌شوند، برای جبران ناترازی خود به بانک مرکزی استقراض می‌کنند. سهم این بانک‌ها در رشد پایه پولی و نقدینگی کشور قابل توجه است.

قانون گرشام و تاثیر آن بر واردات کالا

قانون گرشام، علاوه بر نظام پولی و بانکی، در حوزه واردات کالا نیز قابل مشاهده است. در بسیاری از کشورهای صنعتی مانند ژاپن، آلمان، آمریکا و چین نظارت دقیقی بر ورود کالاهایی که مشابه تولید داخلی دارند، اعمال می‌شود. دلیل این رویکرد جلوگیری از ورود محصولاتی‌ است که با وجود کیفیت مشابه، با قیمت کمتر به بازار عرضه می‌شوند و مانند «پول بد» عمل می‌کنند. چنین کالاهایی همچون سکه‌های فرسوده در مثال قانون گرشام، موجب خروج کالاهای خوب از بازار می‌شوند. در چنین شرایطی، کالاهای داخلی به‌ تدریج از چرخه رقابت حذف می‌شوند. این روند، تولید ملی را کاهش داده و در بلندمدت نرخ بیکاری، سطح تولید و درآمد خانوارها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

قانون گرشام و وضعیت اقتصادی ایران

وضعیت اقتصادی ایران نمونه‌ای روشن از تاثیر قانون گرشام بر نظام اقتصادی است. چرا که سال‌ها است که ایران با تورم بالا مواجه بوده که منجر به کاهش ارزش ریال شده است. در چنین شرایطی، تمایل عمومی به نگهداری ارزهای باثبات‌تر مانند دلار افزایش یافته است. این رفتار عقلانی در جهت حفظ ارزش سرمایه خواهد بود. در این چارچوب، ریال به عنوان «پول بد» و ارزهای پایدارتر مانند دلار و طلا به عنوان «پول خوب» عمل می‌کنند. این پدیده باعث شده است که سرمایه‌ها به سوی طلا و دلار هدایت شوند تا در برابر کاهش ارزش پول ملی حفاظت شوند. هر چند وضعیت اقتصادی ناپایدار است و ارزش ریال به شدت کاهش یافته اما همانطور که پیش‌تر گفته شد استفاده گسترده از واحد پول دیگری جز ریال در معاملات روزمره مشاهده نمی‌شود.

در مجموع قانون گرشام صرفا محدود به سکه‌های طلا و نقره در گذشته نیست، بلکه در ساختارهای اقتصادی امروز از بازار ارز و طلا گرفته تا نظام بانکی و حتی سیاست‌گذاری‌های مالی مصادیق تازه‌ پیدا کرده است. تحلیل این قانون در بستر اقتصاد ایران نشان می‌دهد که در نبود سازوکارهای نظارتی موثر، سیاست‌های نادرست و رواج نهادهای ناکارا، نوع بد پول، بانک یا حتی سیاست اقتصادی می‌تواند نوع خوب را کنار بزند و از چرخه خارج کند.

5/5 - (1 رای)
نمایش بیشتر

سارا دهقانی

علاقه‌ام به نویسندگی و کلمات، همراه با آموزش‌های تخصصی در حوزه مدیریت و فناوری اطلاعات، من را به سمت نگارش در زمینه علم اقتصاد و بازار سرمایه پیش برده است. هدف من تولید محتوایی است که در عین اصولی و کاربردی بودن، ارزش افزوده‌ای به مخاطبان ارائه دهد و برای آنان درک بهتری از مفاهیم اقتصادی و سرمایه‌گذاری ایجاد کند.

مقاله‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا