ناترازی گاز؛ بحران ساختاری یا پیامد سیاستهای ناکارآمد؟

ناترازی گاز به وضعیتی اشاره دارد که در آن تقاضای مصرف گاز، بهویژه در فصلهای پربار مانند زمستان، از ظرفیت عرضه و تولید کشور فراتر میرود. این واژه در نگاه نخست به معنای کمبود موقت تلقی میشود، اما کارشناسان انرژی تاکید میکنند که آنچه ایران با آن مواجه است، نه یک ناترازی گذرا، بلکه یک عدم تعادل ساختاری و مزمن در سامانه تولید، توزیع و مصرف انرژی است.
این عدم تعادل از دهه ۱۳۷۰ تاکنون به دلیل سیاستگذاری جزیرهای، بهرهوری پایین، سرمایهگذاری ناکافی در زیرساختها، راندمان پایین نیروگاهها، اتلاف در شبکه انتقال و قیمتگذاری غیرواقعی انرژی شکل گرفته و تداوم یافته است. بنابراین، اصطلاح «ناترازی گاز» پوششی است بر یک بحران عمیقتر که ریشه در مدیریت عرضهمحور، ناکارآمدی ساختاری و نبود راهبرد جامع انرژی دارد.
چرا با وجود تولید بالای گاز، کشور دچار ناترازی است؟
با شروع فصل سرما، واژه پرتکرار «ناترازی گاز» در ادبیات رسانهای و سیاستگذاری ایران ظاهر میشود. پرسشی که ذهن بسیاری را درگیر کرده این است که کشوری با سومین جایگاه تولید گاز طبیعی در جهان، چگونه هر زمستان با هشدار کمبود، قطعی گاز صنایع، و نگرانی برای تامین انرژی خانگی روبهرو میشود؟ در معنای عمومی، ناترازی گاز یعنی «برتری مصرف نسبت به تولید یا عرضه» در یک بازه زمانی است. اما برخی کارشناسان معتقدند استفاده از واژه ناترازی نوعی «کژفهمی مفهومی» است.
طبق آمار شرکت بریتیش پترولیوم (BP Statistical Review of World Energy 2023)، ایران در سال ۲۰۲۳ بیش از ۲۹۲ میلیارد مترمکعب گاز تولید کرده و پس از آمریکا و روسیه، در رتبه سوم جهان قرار گرفته است. این در حالی است که بهرغم این تولید بالا، کشور با میزان ناترازی گاز حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب در روز در زمستان مواجه است. علت چیست؟
واقعیت این است که ایران حدود ۶ درصد گاز جهان را مصرف میکند، در حالی که تنها ۱ درصد جمعیت دنیا را دارد. شدت مصرف انرژی در ایران یکی از بالاترین نرخهای جهان است و وابستگی ساختاری کشور به گاز طبیعی بسیار بالا است. بیش از ۷۰ درصد انرژی مصرفی کشور از گاز تامین میشود. در نیروگاهها نیز حدود ۸۰ درصد برق از گاز تولید میشود.
اما دلیل دیگر، ساختار فرسوده و ناکارآمد پالایش، توزیع، و مصرف است. از تلفات ۷ تا ۸ درصدی در شبکه انتقال گاز گرفته تا بازده پایین نیروگاههای حرارتی (حدود ۳۶ درصد) و موتورخانههای غیراستاندارد در ساختمانها؛ همه اینها به اتلاف منابع میانجامد. نتیجه آن است که حتی در تابستان نیز بحران سوخت وجود دارد.
نقش مصرف خانگی و صنایع در ناترازی گازی
برخلاف برخی اظهارنظرها، میزان مصرف بالای انرژی در ایران ناشی از سیاستهای ناکارآمد و ساختارهای معیوب است. مصرفکننده نهایی بر پایه قیمتهای غیرواقعی، دسترسی محدود به تکنولوژیهای کممصرف، نبود زیرساخت حملونقل عمومی و ضعف قانونگذاری، انتخابی غیر از مصرف بالا ندارد. وقتی مصرفکننده با یارانه پنهان انرژی و کالای پرمصرف ارزان مواجه است، منطق اقتصادی او را به همین سمت سوق میدهد.
نیروگاههای برق دومین مصرفکننده بزرگ گاز کشور هستند. به دلیل تصمیمات گذشته، تمرکز ساخت نیروگاهها بر مدلهای گازی بوده که هزینه پایین ساخت داشتهاند. اما این تمرکز شدید باعث شده سبد انرژی کشور از تنوع تهی شود. کاهش عرضه گاز به نیروگاهها، مستقیما تولید برق را مختل میکند.
در صنایع نیز، شرکتهای فولادی و پتروشیمی که از یارانه انرژی بهرهمند شدهاند، با مصرف بالا و بازده پایین، سودآور به نظر میرسند؛ اما در واقعیت، بدون انرژی ارزان و نرخ ارز بالا، در بازارهای جهانی توان رقابت ندارند. سود آنها به جای بهرهوری، ناشی از رانت انرژی است.
راه حل ناترازی گاز چیست؟
راهحل ناترازی گاز در ایران نیازمند یک بازنگری بنیادین در حکمرانی انرژی و اجرای مجموعهای هماهنگ از سیاستهای ساختاری است که در پنج محور زیر قابل جمعبندی است:
۱ . اصلاح ساختار سیاستگذاری انرژی: برای حل بحران ناترازی، کشور باید از نگاه جزیرهای عبور کرده و سیاست جامع انرژی مبتنی بر تحلیل سیستمی و رویکرد بلندمدت را تدوین و اجرایی کند.
۲ . تنوعبخشی به سبد انرژی: کاهش وابستگی شدید به گاز طبیعی از طریق سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه نیروگاههای CHP (تولید همزمان برق و حرارت) و ترویج منابع پاک ضروری است.
۳ .افزایش بهرهوری و کاهش اتلاف انرژی: ارتقای فناوری در پالایشگاهها، بهینهسازی راندمان نیروگاهها، و کاهش تلفات در شبکههای انتقال و توزیع باید در اولویت قرار گیرد.
۴ . اصلاح نظام قیمتگذاری انرژی: باید با رویکردی تدریجی به سمت واقعیسازی قیمت انرژی حرکت کرد تا ضمن حذف یارانههای پنهان و رانتهای صنعتی، امکان حمایت هدفمند از اقشار آسیبپذیر فراهم شود.
۵ . تقویت مصرف فناورانه و بهینه در بخش خانگی و تجاری: توسعه حملونقل عمومی، تولید داخلی تجهیزات کممصرف و تسهیل دسترسی خانوارها به فناوریهای کارآمد، از ارکان اساسی مدیریت تقاضا و کاهش مصرف انرژی در سطح ملی است.
جمعبندی
ناترازی گاز در ایران یکی از انواع ناترازی در کشور است و برخلاف آنچه در نگاه اول بهنظر میرسد، فقط یک مشکل فصلی نیست؛ بلکه نشانهای از ناهماهنگیها، ناکارآمدیها و سیاستهای ناپایدار در حکمرانی انرژی است. اگر این وضعیت به همین شکل ادامه یابد، هم اقتصاد ملی آسیب میبیند و هم مردم در معرض قطعیهای بیشتر، آلودگی بیشتر و نابرابری بیشتر قرار میگیرند. اما در دل همین بحران، فرصتی برای اصلاح ساختارها، استفاده از منابع تجدیدپذیر، تقویت حکمرانی و بازتعریف سیاست انرژی کشور نهفته است. شرط آن است که سیاستگذاران اینبار با رویکرد بلندمدت، علمی و مشارکتی وارد عمل شوند.