تحلیل تکنیکال چیست؟ توضیح کامل نمودارها و نرمافزارها
راههای مختلفی برای سرمایهگذاری در بازار مالی وجود دارد. سرمایهگذاری در بورس یکی از پربازدهترین روشهای سرمایهگذاری است که این روزها افراد بسیاری به آن علاقهمند هستند. بررسیها نشان میدهد سرمایهگذاری در بورس، در بازههای زمانی بلندمدت بازده بالایی داشته است؛ اما با عملکرد خوب در میانمدت و کوتاهمدت نیز میتوان به سودهای خوبی دست یافت. بنابراین انتخاب سهم در بازههای زمانی مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای برسی بازار سرمایه و انتخاب سهم مناسب روشهای مختلفی وجود دارد که از معروفترین آنها میتوان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد. در این مقاله به آموزش تحلیل تکنیکال بورس ایران پرداخته شده است.
تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران با کمک روند قیمتی یک سهم در گذشته، قیمت آن را در آینده پیشبینی میکنند. بنابراین در تحلیل تکنیکال روند قیمتی، تاریخچه قیمتی و حجم معاملات اهمیت بسیاری دارند. اما در تحلیل بنیادی، تحلیلگران با استفاده از دادهها و اطلاعات شرکتها در دورههای زمانی مختلف، ارزش ذاتی سهام شرکتها را محاسبه و با قیمت روز (بازاری) آن مقایسه میکنند. علیرغم اینکه عمده فعالان بازار سرمایه از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، اما بعضی از افراد تحلیل بنیادی را ارجح میدانند. برخی دیگر نیز برای تصمیمگیری بهتر در معاملات خود از هر دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهره میبرند. البته میتوان گفت این کار برای افراد عادی به علت محدودیت در زمان تقریبا غیرممکن است.
از دیگر تفاوتهای این ۲ تحلیل میتوان به افق زمانی آن اشاره کرد. عموما دیدگاه تحلیل تکنیکال کوتاه مدت است و در بلندمدت کاربرد ندارد اما در تحلیل بنیادی با دیدگاه میان مدت و بلند مدت به تحلیل یک سهم و محاسبه ارزش ذاتی آن پرداخته میشود.
شما میتوانید علاوه بر یادگیری تحلیل تکنیکال با مطالعه مقاله تحلیل بنیادی، با این تحلیل نیز آشنا شوید.
تحلیل تکنیکال چیست؟ (Technical Analysis)
تحلیل تکنیکال روشی است که در آن تحلیلگران یا اصطلاحا چارتیستها با بررسی روند قیمت یک سهم در گذشته، رفتار و قیمت آن در آینده را پیشبینی میکنند. از تحلیل تکنیکال میتوان در تمامی بازارهای مالی استفاده کرد. این تحلیل بر اساس قیمت و حجم معاملات (عرضه و تقاضا) در طول زمان انجام میشود و ابزارهای متفاوتی دارد.
نقاط ضعف و قوت تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال علیرغم محبوبیت در میان تحلیلگران، مزایا و معایب متعددی دارد. از جمله مزایای این روش تحلیلی میتوان به سرعت تحلیل بالا، شناسایی نقاط ورود و خروج، کاربرد گسترده برای کلیه بازارهای مالی، قابل فهم بودن برای عمده افراد و… اشاره کرد. علاوه بر مزایای ذکر شده، این روش تحلیل معایبی نیز دارد که میتوان به نادیده گرفتن عوامل اثرگذار بر بازار، بیاهمیتی و عدم محاسبه ارزش ذاتی سهام، تعدد بیش از اندازه در ابزارها و روشها و عدم بهروزرسانی این ابزارها، کاربردی نبودن برای سهام تازهوارد و… اشاره کرد.
سه اصل مهم در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر سه اصل مهم بنا شده است که عبارتاند از:
1. همهچیز در قیمت لحاظ شده است: طبق این اصل تاثیرات مسائلی مانند اخبار سیاسی و اقتصادی، صنعت، عوامل داخلی شرکت و… همگی در قیمت نهفته است؛ پس برای تحلیل یک سهم، تنها بررسی قیمت آن کافی است.
2. قیمتها در یک روند مشخص حرکت میکنند: تحلیلگران تکنیکال بر اساس این اصل معتقدند اگر قیمت در روندی قرار دارد، در آینده نیز همان روند را طی خواهد کرد؛ مگر اینکه اتفاقی غیرمعمول رخ دهد و روند تغییر کند.
3. تاریخ تکرار میشود: این اصل بیان میکند که در طول تاریخ افراد نسبت به اتفاقات واکنش مشابهی نشان میدهند؛ بنابراین روندها و اتفاقات در خصوص نزول و صعود سهام پیوسته تکرار میشوند.
نرمافزارهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر اساس محاسبات ریاضی پیچیده و رسم نمودارهای مختلف انجام میشود، اما انجام این محاسبات و رسم نمودارها برای افراد عادی امکانپذیر نیست. نرمافزارهای بسیاری این کار را انجام داده و ابزارهای موردنیاز برای استفاده از تحلیل تکنیکال را در اختیار افراد قرار میدهند. این نرمافزارها امکان دسترسی به تاریخچه قیمتی سهمهای مختلف را در بازههای زمانی متفاوت به کاربران میدهند. کاربران میتوانند با استفاده از ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال، آینده بازار را با توجه به روندی که در گذشته داشته پیشبینی و طبق آن معامله کنند؛ در ادامه این مقاله به ابزارهای تحلیل تکنیکال بیشتر پرداخته شده است. از مهمترین نرمافزارهای تحلیل تکنیکال میتوان به متاتریدر (Meta Trader) یا مفیدتریدر، داینامیکتریدر (Dynamic Trader) و آمیبروکر (Amibroker) اشاره کرد.
نقش قیمت، حجم و زمان در تحلیل تکنیکال چیست؟
مهمترین سوالی که هر معاملهگر و سرمایهگذار باید از خود بپرسد، این است که یک سهم را در چه قیمتی، با چه حجمی و در چه زمانی بخرد یا بفروشد تا سود بیشتری کسب کند. همانطور که گفته شد به اعتقاد تحلیلگران تکنیکال، کلیه عوامل موثر بر بازارها در قیمت سهم یا دارایی متبلور میشود.
یکی از پارامترهای مهم در تحلیل تکنیکال، حجم معاملات است. علیرغم تعدد در ابزارهای تحلیل تکنیکال، تشخیص و پیشبینیها با تغییرات حجم معاملات معنا پیدا میکند. گاهی حجم معاملات در مقایسه با میانگین حجم معاملات روزانه یک سهم، اختلاف چشمگیری دارد. این اتفاق میتواند نشانهای از تغییر در روند قیمت سهم باشد؛ بهعنوان مثال اگر حجم معاملات در روند نزولی یک سهم بهطور ناگهانی افزایش پیدا کند، این امر احتمالا نشان از ورود خریداران جدید و افزایش تقاضا برای سهم دارد. این امر در روند صعودی سهم نیز برقرار است.
انواع نمودارهای قیمت در تحلیل تکنیکال
نمودارهای تحلیل تکنیکال اطلاعات قیمتی سهام و میزان حجم معاملات را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهند که میتوان آن را در تایم فریمهای (بازههای زمانی مختلف) مختلف مشاهده کرد. در نرمافزارهای تحلیل تکنیکال انواع مختلفی از نمودارها وجود دارد که افراد باتوجه به اطلاعات مورد نیاز خود و میزان مهارتشان از نمودار مناسب استفاده میکنند. تمامی انواع این نمودارها دو محور عمودی و افقی دارند. محور عمودی قیمت سهام یا دارایی و محور افقی بازه زمانی منتخب را نشان میدهد. در ادامه به سه نمونه از مهمترین نمودارهای تحلیل تکنیکال اشاره شده است.
نمودار خطی (Line Chart)
نمودار خطی سادهترین و قابل فهمترین نوع نمودار در تحلیل تکنیکال است که بر اساس قیمت پایانی سهام در دورههای زمانی مختلف رسم میشود. در واقع با اتصال نقاط پایانی قیمتها در روزهای مختلف، حرکت قیمتی سهام مشخص میشود. در تصویر زیر نمونهای از این نمودار نشان داده شده است.
نمودار میلهای (Bar Chart)
نمودار میلهای نسبت به نمودار خطی کاملتر است و اطلاعات بیشتری را در اختیار افراد قرار میدهد. این نمودار از مجموعه میلههایی تشکیل شده است که اطلاعات قیمتی سهم را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهند. این اطلاعات شامل قیمت آغازین و پایانی سهم و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت است. هر قسمت از این نمودار بهصورت یک میله مشخص شده که بالاترین نقطه میله بیشترین قیمت و پایینترین نقطه، کمترین قیمت را نشان میدهد. این میله دارای دو خط در بالا و پایین است که نمایانگر قیمت باز شدن و بسته شدن سهم است. اگر قیمت پایانی سهم از قیمت ابتدایی آن بیشتر باشد نمودار سبز و در صورتی که کمتر باشد قرمز است.
در نمودارهای میلهای، تحلیلگران بر اساس مجموعهای از میلهها در بازههای زمانی مختلف تفاسیر مختلفی دارند. برای مثال کوتاه بودن فاصله میان بیشترین قیمت و کمترین قیمت، از کم بودن نوسانات قیمتی حکایت دارد. در تصویر زیر یک نمونه نمودار میلهای آورده شده است.
نمودار کندل استیک یا شمعی (Candlestick)
نمودار کندل استیک یا همان نمودار شمعی که مبدا آن کشور ژاپن است، تمامی اطلاعات نمودار میلهای را نشان میدهد و بسیار پرطرفدار است. در واقع تفاوت این نمودار با نمودار میلهای در نحوه نمایش آن است. این نمودار دارای یک تنه است که ابتدا و انتهای آن قیمت باز شدن و بسته شدن سهم را نشان میدهد. خطوط بالا و پایین بدنه (که به آن سایه نیز گفته میشود) نیز بیشترین و کمترین قیمت را نشان میدهند. بدنه نمودار کندل استیک ممکن است به صورت تو پر یا تو خالی باشد. در صورتی که بدنه کندل توخالی باشد یعنی قیمت بسته شدن سهم بیشتر از قیمت باز شدن آن است و در صورتی که تو پر باشد یعنی قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن سهم و نشانه فشار فروش است.
ساختار بصری این نمودار ساده و قابل فهم است، بنابراین در شرایطی که فشار خرید و یا فروش وجود دارد، بازه مثبت یا منفی معاملات به راحتی تشخیص داده میشود. در ذیل یک نمونه نمودار شمعی آورده شده است.
آموزش کامل مفاهیم و اصطلاحات تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال برخی مفاهیم و اصطلاحات وجود دارد که میان تحلیلگران رایج است. در ادامه مفاهیمی چون حجم معاملات، خطوط حمایت و مقاوت، کف و سقف قیمت، روند و الگوهای قیمتی توضیح داده شده است.
انواع قیمت در تحلیل تکنیکال
- قیمت باز شدن (Open): اولین قیمت بازگشایی روزانه یک دارایی مانند سهام را قیمت باز شدن میگویند.
- قیمت بسته شدن (Closed): به آخرین قیمت معاملات دارایی (سهام) در یک روز معاملاتی قیمت بسته شدن میگویند.
- بالاترین قیمت (High): بیشترین قیمت معاملات در یک روز معاملاتی، بالاترین قیمت است.
- پایینترین قیمت (Low): به کمترین قیمت معاملات در یک روز معاملاتی، پایینترین قیمت گفته میشود.
حجم معاملات
به تعداد معاملاتی که در یک بازه زمانی مشخص انجام میشود، حجم معاملات گفته میشود. در بازار سهام، تعداد سهامی که میان معاملهگران جابهجا میشود، حجم معاملات است. حجم معاملات در تحلیل تکنیکال نقش اساسی دارد. هنگام رشد قیمتها، حجم معاملات افزایش مییابد. در نمودارها در قسمت پایین و درست بر روی محور افقی، حجم معاملات مشخص شده است. در ذیل حجم معاملات در یک نمودار شمعی مشخص شده است.
خطوط حمایت و مقاومت و سقف و کف سهم
خط حمایت و مقاومت و نقاط سقف و کف از مهمترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال هستند. در نمودارهای تحلیل تکنیکال به بالاترین و پایینترین قیمت در بازههای زمانی مشخص، بهترتیب نقاط سقف و کف میگویند.
خط حمایت و مقاومت به خطی گفته میشود که از اتصال تعدادی نقاط سقف و کف به یکدیگر به وجود میآید. در هر نمودار در بازههای زمانی مختلف میتوان تعداد زیادی خطوط حمایت و مقاومت رسم کرد. خطی که بیشترین اشتراک را با نقاط سقف و کف نمودار داشته باشد، از اعتبار بیشتری برخوردار است. معمولا قیمت سهام در نزدیکی خط حمایت و مقاومت نوسان دارد. این خط در روند صعودی نمودار اجازه نمیدهد قیمت بالاتر رود و در برابر افزایش ناگهانی قیمت مقاومت میکند. همچنین در روند نزولی نیز اجازه پایین آمدن قیمت را نمیدهد و بهعبارتی از قیمت در برابر کاهش ناگهانی آن، حمایت میکند. پس تحلیلگران توقع دارند نمودار در برخورد با این نقاط جهت خود را تغییر دهد. عبور نمودار از خطوط حمایت و مقاومت در نقاط سقف و کف، میتواند نشانگر تغییر روند قیمت باشد.
روند و انواع آن
هدف از استفاده از ابزارها و الگوها در تحلیل تکنیکال تشخیص روند قیمتی یک دارایی همچون سهام است. قیمتها همیشه در یک خط ثابت حرکت نمیکنند. حرکت قیمتی عمدتا به صورت امواجی در نظر گرفته میشود که هر نوسان مثبت یا منفی یک موج قیمتی است. برآیند این امواج روند را مشخص میکنند. به بیان دیگر حرکت قیمتی یا نوسانات قیمتی یک دارایی بین دو خط حمایت و مقاومت در بازه زمانی مشخص، روند نام دارد.
جهتهای روند
روندها دارای سه جهت صعودی، نزولی و خنثی هستند.
هرگاه در یک بازه زمانی نقاط قیمتی جدید بالاتر از نقاط قبلی قرار گیرد، اصطلاحا قله جدید بلندتر از قله قبلی باشد و این امر در یک بازه زمانی تداوم یابد، روند صعودی است. در مقابل اگر نقاط قیمتی جدی کمتر از نقاط قبلی باشد، یا درههای جدید پایینتر از درههای قبلی باشد، روند نزولی است.
در یک روند صعودی یا نزولی نوسانات مثبت و منفی کوتاه و بلند بسیاری وجود دارد و برآیند این نوسانات روند را مشخص میکند. اما در روند خنثی قیمتها در یک محدود مشخص نوسان دارند و چندان تغییری نمیکنند.
روندها از جهت مدت زمان به سه دسته روند بزرگ، متوسط و کوتاه تقسیم میشود. روندهای بیشتر از یک سال عمدتا روند بزرگ نامیده میشود که روند بزرگ مجموعهای از روندهای متوسط و کوتاه است. روند کوتاه عمدتا کمتر از سه هفته طول خواهد کشید. در واقع هر روند بخشی از روند بعدی است.
الگوهای نمودار
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ همواره تکرار میشود. به همین منظور برخی الگوهای پرتکرار هستند که تحلیلگران معتقدند که پس از شکلگیری این الگوها اتفاق مشابهی در بازار رخ میدهد و قیمت میتواند از خطوط مقاومت و حمایت عبور کند. الگوها به دو دسته الگوها برگشتی یا الگوهای ادامهدهنده تقسیم میشوند.
انواع الگوهای برگشتی
در الگوهای برگشتی روند تغییر خواهد کرد. در این نوع از الگوها، الگوی سروشانه از اهمیت بالایی برخوردار است. انواع الگوهای برگشتی به شرح ذیل است:
- الگوی سروشانه
- الگوی کف و سقف سهقلو
- الگوی کف و سقف دوقلو
- نعلبکیها و اسپایکها
انواع الگوهای ادامهدهنده
در الگوهای ادامهدهنده، روند مدتی بدون تغییر میماند و پس از آن مسیر قبلی خود را ادامه میدهد. انواع الگوهای ادامهدهنده به شرح ذیل است:
- الگوی پرچم
- الگوی متقارن
- الگوی مثلث
- الگوی مستطیل
سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال
همانطور که گفته شد، بر اساس همان اصل تکرار مجدد تاریخ، اگر در گذر زمان اتفاقی بهکرات دیده شود، احتمالش بسیار زیاد است که در آینده نیز رخ دهد. تحلیلگران از این اصل استفاده کرده و روندها و الگوهای پرتکرار را در بازار سرمایه پیدا کردهاند. در تحلیل تکنیکال هرگاه اتفاقی مشابه این الگوها رخ دهد، میتوان آینده بازار را طبق رفتار آن در گذشته پیشبینی کرد. روشهای پیشبینی این رفتارها مبتنی بر استفاده از ابزار تحلیل تکنیکال مانند روندها، اندیکاتورها، نوسانگرها (اسیلاتورها) و… هستند که در ادامه به تشریح این ابزارها پرداخته شده است.
میانگین متحرک (Moving Average)
به میانگین قیمت برحسب زمان، میانگین متحرک میگویند. میانگین متحرک بهصورت یک نمودار نمایش داده میشود. سه نوع میانگین متحرک وجود دارد. میانگین متحرک ساده همانطور که از اسمش پیداست، میانگین ساده قیمت در واحد زمان را محاسبه میکند. میانگین متحرک نمایی یکی دیگر از میانگین متحرکها است که در محاسبه میانگین به قیمتهای انتهایی وزن بیشتری میدهد. همانطور که گفته شد، به دلیل تاثیر حجم در تحلیل، میانگین متحرک حجمی نیز نوع دیگری از میانگین متحرک است.
نوسانگرها یا اسیلاتورها
نوسانگرها یا اسیلاتورها توابع ریاضی هستند که بهصورت نمودار یا عدد نمایش داده میشوند. در محاسبات اسیلاتورها حجم معاملات نیز نهفته است. تحلیل اسیلاتورها کمک میکند تا پیشبینی که در خصوص تغییر روند قیمت در نقطهای انجام میگیرد، تائید یا رد شود. نوسانگرهای RSI، MACD و MFI از پرکاربردترین نوسانگرها هستند.
اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI (Relative strength index) یکی از اسیلاتورهایی است که بر اساس روابط ریاضی پیچیدهای محاسبه میشود. RSI اشباع خرید و فروش در بازار سهام را نشان میدهد. اعداد اندیکاتور RSI بین 0 تا 100 نوسان میکنند؛ در صورتی که این عدد بیشتر از 70 باشد اشباع خرید و اگر کمتر از 30 باشد اشباع فروش را نشان میدهد. در این نقاط افراد میتوانند باتوجه به استراتژی معاملاتی خود به خرید و فروش سهم اقدام کنند.
اندیکاتور MACD
اندیکاتور MACD (Moving Average Convergence Divergence) به معنای همگرایی و واگرایی میانگین متحرک است. این اندیکاتور شامل دو خط میانگین متحرک سیگنال و مکدی (MACD) است. همانطور که از نام آن پیداست نوع تلاقی این دو خط (همگرایی و واگرایی) سیگنال خرید و فروش میدهد. این اندیکاتور در عین ساده بودن به تنهایی کاربرد ندارد و اصولا در کنار دیگر روشهای تحلیل مورد استفاده قرار میگیرد.
اندیکاتور MFI
اندیکاتور MFI (Money Flow Index) یکی از نوسانگرهایی است که جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار را نشان میدهد. این اندیکاتور مشابه اندیکاتور RSI است با این تفاوت که حجم معاملات نیز در محاسبات آن لحاظ میشود.
شما میتوانید در محصول سهامداران به لیست تمامی سهامداران پربازده و درصد بازدهی هر یک دسترسی داشته و تحرکات آنها در بازار سرمایه را شناسایی کنید.
فیبوناچی
هر زمان قیمتها در یک روند حرکت کند، احتمالا در یک بازه زمانی اندکی از سطوح خود عقبنشینی کرده یا اصطلاحا اصلاح شود. بسیاری معتقدند در این حالت قیمتها بر اساس نسبت فیبوناچی اصلاح خواهند شد. فیبوناچی اصلاحی بر اساس یک سری اعداد کلیدی صورت میگیرد. این اعداد کلیدی بر اساس دنباله اعداد فیبوناچی است که طبق آن هر عدد از مجموع دو عدد قبلی خود به دست میآید و شروع اعداد با 0 و یک است. این دنباله پایه و اساس نسبتهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال است. در فیبوناچی سه عدد 61/8 درصد (تقسیم یک عدد در دنباله فیبوناچی بر عدد بعد از خود)، 38/2 درصد (تقسیم یک عدد در دنباله فیبوناچی بر دومین عدد بعد از خود) و 23/6 درصد (تقسیم یک عدد در دنباله فیبوناچی بر سومین عدد بعد از خود) سه عدد کلیدی در فیبوناچی هستند. براساس این اعداد کلیدی که از دنباله فیبوناچی به دست میآید، یکسری نقاط حمایت و مقاومت ترسیم میشود.
آیا باید از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟
پس از بررسی صفر تا صد تحلیل تکنیکال، به مزایا و معایب آن اشاره شده است. یادگیری آسان، شهودیبودن و سرعت فرآیند تحلیل تکنیکال از مهمترین دلایل محبوبیت این تحلیل است. از طرفی تحلیلگر میتواند بهراحتی روند نمودار را حس کند و این موضوع اطمینان خاطر بیشتری برای تصمیمگیری به شخص میدهد. اما باید دانست که تحلیل تکنیکال، تحلیلی منسوخ شده است. جهان پیرامون ما و مسائلی مانند علم، تکنولوژی، اقتصاد و… دائما در حال تغییر و پیشرفت هستند. باوجود این تغییرات، ابزار و الگوهای تحلیل تکنیکال از سال 1970 میلادی تاکنون بهروز نشده و همین موضوع باعث شده است که امروزه، کمتر کسی در دنیا از این تحلیل استفاده کند و روشهای جدید و مدرن جایگزین آن شدهاند. جزئیات این موضوع در مقاله معایب تحلیل تکنیکال چیست، بیشتر بررسی شده است.
همانطور که گفته شد در تحلیل تکنیکال به کمک روند قیمت یک سهم در گذشته، قیمت آن در آینده را پیشبینی میکنند. بنابراین تحلیل تکنیکال بر اساس روند تاریخچهای قیمت سهام است. اما در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یک سهم محاسبه و با قیمت روز آن مقایسه میشود. عمده فعالان بازار سرمایه از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. برخی دیگر نیز برای تصمیمگیری بهتر در معاملات خود از هر دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهره میبرند. البته میتوان گفت این کار برای افراد عادی به علت محدودیت در زمان تقریبا غیرممکن است.
از دیگر تفاوتهای این 2 تحلیل میتوان به افق زمانی آن اشاره کرد. عموما دیدگاه تحلیل تکنیکال کوتاه مدت است و در بلند مدت کاربرد ندارد اما در تحلیل بنیادی با دیدگاه میان مدت و بلند مدت به تحلیل یک سهم و محاسبه ارزش ذاتی آن پرداخته میشود.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل بازار سرمایه است که با استفاده از روند قیمتی یک سهم در گذشته، قیمت آن در آینده را پیشبینی میکند.
با یادگیری نمودارها، روندها و الگوهای پرتکرار میتوان تحلیل تکنیکال سهام بازار سرمایه را انجام داد.
روندها، میانگین متحرک، نوسانگرها، اسیلاتورها و اندیکاتورها از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند.
با درود بی نظیر بود پس یک تحلیل گر بنیادی برچه اساسی تصمیم به خروج می کند
سلام، ممنون
در تحلیل بنیادی همواره میتوان بر اساس میزان پی بر ای سهمهای مورد نظر را انتخاب کرد. پس از افزایش قیمت سهمهای انتخاب شده، میتوان تمامی سهمها را مجدد بر اساس نسبت پی بر ای بازنگری و سهمهایی با پی بر ای کمتر را جایگزین کرد.