مقایسه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه + راهکارهای توسعه پایدار

مقایسه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از مسائل مهم اقتصادی و اجتماعی است. این بررسی فقط تفاوتهای اقتصادی را شامل نمیشود و جنبههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورها را نیز در بر میگیرد. توسعه پدیدهای پیچیده است و با شاخصهای کمی مانند درآمد سرانه به سادگی قابل اندازهگیری نیست. بهبود اقتصادی و فناوری برای توسعه کافی نیست و تغییرات کیفی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی لازم است. شناسایی این تفاوتها کشورهای در حال توسعه را به سوی رشد و پیشرفت هدایت میکند. توسعه اقتصادی علاوه بر رشد، مسائل فقر، نابرابری و بیکاری را نیز پوشش میدهد.
تفاوتهای اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
کشورهای توسعه یافته به کشورهایی گفته میشوند که از نظر اقتصادی و صنعتی پیشرفت کردهاند. این کشورها دارای اقتصاد پیشرفته، زیرساختهای قوی و سطح بالای زندگی هستند. این جوامع گاهی کشورهای پیشرفته یا جهان اول نامیده میشوند. ملتهای توسعه یافته به لحاظ اقتصادی خودکفا محسوب میشوند. شاخص توسعه انسانی (HDI) در این کشورها در سطح بالایی قرار دارد. همچنین، تولید ناخالص داخلی (GDP) و درآمد سرانه در کشورهای توسعه یافته بالا است. به طور میانگین، GDP سرانه در کشورهای توسعهیافته حدود ۴۵,۰۰۰ دلار آمریکا در سال ۲۰۲۳ بوده که بیش از ۳ برابر میانگین جهانی (۱۳,۰۰۰ دلار) بوده است.
اقتصاد این نوع کشورها عمدتا پسا صنعتی است. بخش عمده درآمد از فعالیتهای خدماتی تامین میشود. میزان باسوادی بالا است. منابع به شکل موثر و کارآمد استفاده میشوند. امید به زندگی و استاندارد زندگی افراد بالا است. نرخ بیکاری پایین است و توزیع درآمد نسبتا عادلانه است. نرخ تولد و مرگ و میر نیز پایین است.
کشورهای در حال توسعه در مراحل اولیه پیشرفت صنعتی قرار دارند. شاخص توسعه انسانی (HDI) در این کشورها پایین است. این کشورها با چالشهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی زیادی روبرو هستند. درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی (GDP) پایین است. میانگین GDP سرانه در کشورهای کمتر توسعهیافته تنها ۱,۲۰۰ دلار در ۲۰۲۳ بوده که کمتر از ۳% GDP سرانه کشورهای توسعهیافته بوده است.
محیط زندگی سالم و ایمن در این کشورها محدود است. امکانات آموزشی، پزشکی و زیرساختها ناکافی هستند. نرخ بیسوادی و فقر بالا است و توزیع درآمد نابرابر است. این کشورها برای رشد صنعتی خود به کشورهای توسعه یافته وابسته هستند. اقتصاد آنها بیشتر به کشاورزی و صنایع اولیه وابسته است.
مقایسه شاخصهای کلیدی اقتصادی و اجتماعی
برای بررسی تفاوتهای ساختاری بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، در ادامه شاخصهای مقایسهای توسعه ژاپن، هند و نیجریه ارائه شده است که با دادههای معتبر بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان بهداشت جهانی، سه شاخص کلیدی اقتصادی و اجتماعی را در این کشورها نشان میدهد.
- GDP سرانه: تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر (دلار آمریکا، ۲۰۲۳).
- امید به زندگی: میانگین سالهای زندگی در بدو تولد (۲۰۲۳)، بازتابدهنده کیفیت خدمات بهداشتی و شرایط اجتماعی.
- ضریب جینی: معیاری از نابرابری درآمدی (۰ تا ۱۰۰، بالاترین نابرابری = ۱۰۰؛ دادههای آخرین سال موجود: ۲۰۱۸-۲۰۲۲).
جدول زیر تفاوتهای چشمگیری را نشان میدهد:
| کشور | GDP سرانه (دلار، ۲۰۲۳) | امید به زندگی (سال، ۲۰۲۳) | ضریب جینی (آخرین سال موجود) |
|---|---|---|---|
| ژاپن (توسعهیافته) | ۳۳,۷۶۷ | ۸۴.۰ | ۳۲.۹ (۲۰۱۸) |
| هند (در حال توسعه) | ۲,۴۸۱ | ۷۲.۰ | ۳۵.۷ (۲۰۱۱) |
| نیجریه (در حال توسعه) | ۱,۵۹۷ | ۵۴.۵ | ۳۵.۱ (۲۰۱۸) |
توضیحات جدول:
- GDP سرانه ژاپن بیش از ۱۳ برابر هند و ۲۱ برابر نیجریه است، نشاندهنده شکاف عظیم در سطح زندگی.
- امید به زندگی در ژاپن تقریبا ۱.۵ برابر نیجریه است، که به دسترسی به مراقبتهای بهداشتی پیشرفته مرتبط است.
- ضریب جینی در هر سه کشور نسبتا مشابه است، اما نابرابری در کشورهای در حال توسعه اثرات مخربتری بر فقر دارد.
همانطور که جدول نشان میدهد، توسعه پایدار نیازمند سرمایهگذاری همزمان در اقتصاد، بهداشت و کاهش نابرابری است. ژاپن با سیاستهای رفاهی توانسته تعادلی بین رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی برقرار کند، در حالی که هند و نیجریه نیازمند اصلاحات ساختاری عمیقتری هستند.
زیرساخت در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
کشورهای توسعهیافته معمولا زیرساختها و فناوریهای گستردهتری دارند. شبکههای حمل و نقل پیشرفته، سیستمهای آموزشی و بهداشتی گسترده و دسترسی نسبتا آسان به خدمات پزشکی و درمانی از ویژگیهای بارز این کشورها است. برای مثال دسترسی به آب آشامیدنی ایمن در کشورهای توسعهیافته به ۹۹% میرسد، در حالی که در کشورهای در حال توسعه تنها ۷۱% است. با این حال، برخی شاخصها مانند دسترسی به پزشک یا کیفیت خدمات درمانی در بعضی مناطق میتواند محدود باشد و همیشه یکسان نیست.
در کشورهای در حال توسعه، زیرساختها اغلب با محدودیتهایی روبرو هستند. دسترسی به خدمات آموزشی، حمل و نقل و پزشکی میتواند ناپایدار باشد و مشکلاتی مانند کمبود برق یا محدودیت در دسترسی به آب آشامیدنی سالم مشاهده میشود. با این حال، در برخی شاخصها و مناطق، دسترسی به خدمات درمانی یا آموزشی ممکن است نسبت به برخی کشورهای توسعهیافته بهتر باشد.
تفاوت آموزش و سواد در کشورهای درحال توسعه و توسعهیافته
آموزش و سواد یکی دیگر از شاخصهای مهم مقایسه است. نرخ باسوادی در کشورهای توسعه یافته بسیار بالا است و میزان بیسوادی در بزرگسالان تقریبا صفر است. نرخ باسوادی در کشورهای توسعهیافته به ۹۹.۲% میرسد. تسهیلات آموزشی مانند سرانه مصرف آموزش و نسبت معلم به دانشآموز در این کشورها بالا است. آموزش به صورت کاربردی و همراه با آزمایش انجام میشود و به ایجاد نوآوریهای تکنولوژیکی کمک میکند. علاوه بر سواد خواندن و نوشتن، افراد معمولا دارای مهارت شغلی مرتبط هستند. درصد جمعیت اهل مطالعه در کشورهای توسعه یافته نیز بالا است.
نرخ بیسوادی در کشورهای در حال توسعه بسیار زیاد است. در این کشورها، نرخ بیسوادی بزرگسالان حدود ۲۵% است، که عمدتا به دلیل کمبود امکانات آموزشی است. این کشورها با فقر و کمبود امکانات آموزشی مواجهاند. آموزش در این کشورها بیشتر بر توانایی خواندن و نوشتن تمرکز دارد. دسترسی به خدمات آموزشی با کیفیت محدود است. گسترش امکانات آموزشی و دسترسی آسان برای همه افراد از شاخصهای مورد تاکید سازمان ملل متحد محسوب میشود.
سلامت و ساختار جمعیتی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
سطح زندگی افراد در کشورهای توسعه یافته بسیار بالا است. مردم از رفاه عمومی و شرایط زندگی مناسب برخوردارند. امکانات بهداشت و مراقبتهای پزشکی در این کشورها عالی است. میزان امید به زندگی در این جوامع بالا است. سیستمهای حمایتی قوی مانند کمکهای اجتماعی و بیمه بیکاری وجود دارد. کشورهای توسعه یافته محیطی سالم و ایمن برای شهروندان فراهم میکنند.
در مقابل، سطح زندگی در کشورهای در حال توسعه متوسط یا پایین است. این کشورها محیطی ایمن و سالم ندارند. دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی با کیفیت محدود است. سیستمهای حمایتی اجتماعی ضعیف و ناکارآمد هستند. مردم با مشکلاتی مانند بیماریهای واگیر و سوءتغذیه روبرو هستند. سوءتغذیه در نوزادان و مادران شیرخوار در این کشورها نیز شایع است.
نرخ مرگ و میر نوزادان و میزان کلی مرگ و میر در کشورهای توسعه یافته پایین است. نرخ مرگومیر نوزادان در کشورهای توسعهیافته حدود ۴ در هر ۱۰۰۰ تولد است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه ۱۷ برابر بیشتر (حدود ۶۸ در ۱۰۰۰) است. نرخ رشد جمعیت در کشورهای توسعه یافته بسیار پایین است که عمدتا ناشی از کاهش نرخ زاد و ولد است و در مواردی تقریبا صفر است. میانگین نرخ رشد جمعیت در کشورهای توسعهیافته حدود ۰.۵% گزارش شده است.
کشورهای در حال توسعه با نرخ بالای رشد جمعیت مواجهاند که عمدتا به دلیل زاد و ولد بالاتر است. این کشورها سطح بالایی از بیکاری و فقر دارند و افراد بیکار معمولا از حمایتهای اجتماعی کافی برخوردار نیستند. در کشورهای توسعهیافته، نرخ رشد جمعیت متفاوت است. برای مثال، آلمان ۰.۲٪، ژاپن ۰.۵٪، کانادا ۱٪ و استرالیا ۱.۲٪ (به دلیل سیاستهای مهاجرپذیری) گزارش شده است. جمعیت بیکار در این کشورها معمولا تحت پوشش سیستمهای تامین اجتماعی قرار دارند، اگرچه میزان حمایت و شرایط ممکن است بین کشورها متفاوت باشد.
حاکمیت، فرهنگ و سیاست در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
تفاوتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این دو گروه از کشورها به وضوح قابل مشاهده است. تغییرات اساسی در ساختارهای سیاسی و فرهنگی باید برای توسعه ایجاد شود. کشورهای توسعه یافته از حاکمیت قانون نیرومند برخوردارند. سیستمهای دموکراتیک در این جوامع قوی هستند و معمولا ثبات سیاسی دارند.
در کشورهای توسعهیافته، ارزشهای فردی و حقوق بشر اغلب مورد توجه قرار میگیرند و تنوع فرهنگی به رسمیت شناخته میشود. شهروندان معمولا توانایی بیان اعتراضات خود را دارند. نظام تامین اجتماعی نقش مهمی ایفا میکند. در بسیاری از این کشورها، دولت به صورت مستقیم وارد بازار نمیشود و نظارت عمدتا محدود به چارچوب قوانین است؛ با این حال، سهم دولت از اقتصاد میتواند قابل توجه باشد؛ برای مثال، در دانمارک تقریبا ۵۰٪ از GDP تحت پوشش فعالیتهای دولتی قرار دارد.
کشورهای در حال توسعه با چالشهای سیاسی و اجتماعی متعددی روبرو هستند. حکومتهای اقتدارگرا و ناپایدار در بسیاری از این کشورها رایج است. نهادهای سیاسی و اجتماعی توسعه نیافته باقی ماندهاند. انتقال قدرت و مشروعیت سیاسی با مشکلاتی همراه است و تعریف منافع ملی اغلب نوسان دارد.
این کشورها با نابرابریهای جنسیتی و محدودیت حقوق بشر مواجهاند. فساد گسترده یکی از مشکلات رایج است و ایجاد حاکمیت قانون برای توسعه اقتصادی ضرورت دارد. دولتها غالبا بیکفایت عمل میکنند و سیستمهای حمایتی اجتماعی ضعیف است. کشورهای در حال توسعه برای پیشرفت خود به سرمایهگذاری خارجی نیازمندند.
توسعه و راهکارهای دستیابی به توسعه پایدار
در اقتصاد، رشد و توسعه دو مفهوم متفاوتاند. رشد اقتصادی بیشتر جنبه کمی دارد و به افزایش تولید کالا و خدمات در یک دوره مشخص اشاره میکند. شاخصهایی مانند تولید ناخالص ملی سرانه برای اندازهگیری رشد به کار میروند. اما توسعه اقتصادی مفهومی گستردهتر است که علاوه بر رشد، ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را نیز در بر میگیرد. توسعه تنها افزایش تولید نیست، بلکه مستلزم کاهش فقر، نابرابری و بیکاری و ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای نهادی و حکمرانی است.
کشورهای در حال توسعه معمولا با مشکلاتی مانند نهادهای ناکارآمد، فقر مزمن، نابرابری درآمد و تمرکز فقر در مناطق روستایی مواجهاند. برای دستیابی به توسعه پایدار، این کشورها باید اصلاحات ساختاری انجام دهند، با فساد مبارزه و از صنایع داخلی حمایت کنند و بر آموزش و ارتقای دانش مردم تمرکز داشته باشند. توسعه همانند پازلی است که تنها با رشد اقتصادی کامل نمیشود؛ بلکه زمانی محقق میشود که سلامت، عدالت، آموزش و سیاست در کنار یکدیگر تقویت شوند و رفاه عمومی حاصل شود.
جمعبندی
کشورهای توسعهیافته دارای اقتصاد پیشرفته، زیرساختهای گسترده و سطح زندگی نسبتا بالا هستند. بخش خدمات نقش اصلی در تولید درآمد دارد و توزیع درآمد در بسیاری از این کشورها نسبتا متوازن است. نرخ بیکاری معمولا پایین است و سیستمهای دموکراتیک و حاکمیت قانون به شکل قابل توجهی عمل میکنند. در مقابل، کشورهای در حال توسعه با چالشهای ساختاری و اقتصادی روبرو هستند. شاخص توسعه انسانی در آنها پایینتر است و اقتصاد این کشورها بیشتر به کشاورزی و صنایع اولیه وابسته است. در این کشورها فقر، بیسوادی و نابرابری گسترده مشاهده میشود. دستیابی به توسعه پایدار در این کشورها نیازمند افزایش کیفیت تولیدات داخلی و صادرات، کاهش فساد، تقویت حاکمیت قانون و ارتقای سطح دانش و تحصیلات جامعه است.



