دانش مالی رفتاری (Behavioral Finance) چیست؟
علم اقتصاد شاخههای متعددی دارد که دانش مالی رفتاری یکی از زیرشاخههای آن است. این شاخه نشان میدهد که مدلهای اقتصادی چه زمانی درست عمل میکنند و چه زمانی خطا دارد. برای فهم این موضوع رفتار اقتصادی افراد جامعه مورد بررسی قرار میگیرد. در این مقاله با جزییات بیشتر تعریف اقتصاد مالی رفتاری و رایجترین سوگیریهای رفتاری آورده شده است.
تعریف دانش مالی رفتاری
دانش اقتصاد که توام با مدلهای ریاضی و نظریههای متعددی است، به تنهایی نمیتواند به تکامل و تعالی برسد، مگر آنکه رفتارشناسی اقتصادی تک تک افراد جامعه در آن دخیل باشد. به بیان سادهتر افراد عمدتا در تصمیمگیریهای خود به ویژه در زمینه مالی و اقتصادی، منطقی و بر اساس چارچوب و قواعد عقلایی رفتار نمیکنند و دانش مالی رفتاری بر شناخت این تصمیمات غیرعقلایی کمک میکند چرا که تصمیمهای فردی افراد در زمینههای اقتصادی ممکن است منجر به جهتگیری روند در بازارها و در سطوح کلان اقتصادها شود.
برای مثال در سرمایهگذاری سهام، افرادی سهام خود را میفروشند، چرا که معتقدند که قیمتها به حداکثر خود رسیده است، در مقابل افرادی در نقش خریدار ظاهر میشوند. این افراد نیز معتقدند که قیمتها امکان رشد بیشتر دارند. هر دو نیز برای تصمیم خود دلایلی دارند. این دو نگاه متفاوت نشان میدهد که تصمیمات مالی افراد با یکدیگر متفاوت است و برآیند تفکرات فردی میتواند جهتگیریهای متفاوتی داشته باشد. در مثالی دیگر باید گفت در شرایطی که تمامی ادله و عوامل اقتصادی در راستای رشد یک بازار است، گاه رشد آن بازار با شکست مواجه میشود، علت هم ترس سرمایهگذاران است که به دلایل اقتصادی یا غیراقتصادی ایجاد شده است. بنابراین ترکیب روانشناسی اقتصادی در کنار سایر فاکتورها تصویر بهتری از عملکرد آتی یک بازار به همراه دارد.
تاریخچه دانش مالی رفتاری
در گذشته اقتصاددانانی که طرفدار نظریههای مالی و اقتصادی به روش سنتی بودند، این نظریهها را از روانشناسی تفکیک میکردند. آنان معتقد بودند که رفتار بازارها و سرمایهگذاران بر پایه اصول و قواعد منطقی است و سرمایهگذاران خودکنترلی کامل دارند. این در حالی است که اقتصاددانان بسیاری پس از آن این باور را نقض و معتقد بودند که تفکیک رفتارشناسی از آنچه اقتصاددانان سنتی برآن باور بودند، امری اجتنابناپذیر است. آنان معتقد بودند که به سرمایهگذاران و تفکرات آنان باید همچون یک انسان عادی و معمولی برخورد کرد و نه دستهای اقتصاددان. این اقتصاددانان دخیل بودن تعصبات فردی و محدودیتها را در تصمیمات فردی افراد مشاهده میکردند و معتقد بودند که اشتباه در تصمیمگیریها بخش لاینفکی است که نباید از آن چشمپوشی کرد.
به رغم آنکه بسیاری از افراد خاستگاه نظریه مالی رفتاری را به قرن 17 و نظریه دست نامرئی بازارهای آدام اسمیت پیوند میزنند، اما عمده افراد معتقدند شروع جدی این دانش از سال 1912 میلادی و زمان انتشار «روانشناسی بازار سهام» توسط جورج سلدون باز میگردد. گرچه محبوبیت این دانش در سال 1979 و درست زمانی که دانیل کانمن و آموس تورسکی معتقد بودند که عمده سرمایهگذاران به جای انتخاب عینی و منطقی بهترین گزینه، تمایل دارند بر اساس تفکرات ذهنی خود تصمیمگیری کنند، شتاب بیشتری گرفت. این دو نظریهای به نام نظریه دورنما خلق کردند که نشان میداد که افراد چگونه میان گزینههای دارای ریسک که نتیجه آن مشخص است، تصمیمگیری میکنند.
یک سال بعد، ریچارد تیلر مفهوم «حسابداری ذهنی» را معرفی کرد، که براساس آن گفته میشد که افراد به سرمایه خود بر اساس عملکرد آن متفاوت نگاه میکنند. این تفکرات به مرور زمان اساس و بنیان دانش مالی رفتاری قرار گرفت و رفته رفته توسعه پیدا کرد. تیلر در سال 2017 جایزه نوبل اقتصاد را با نگارش کتاب کج رفتاری که سیر تکاملی دانش مالی رفتاری را شرح داده بود، دریافت کرد.
دلایل اهمیت دانش مالی رفتاری
رفتارشناسی مالی و آگاهی از نحوه عملکرد افراد در شرایط مختلف اقتصادی، میتواند برای اقتصاد کشور و بنگاههای اقتصادی حائز اهمیت باشد. فروشگاهی برای فروش محصولات خود لازم است که نیازهای واقعی افراد را شناسایی و نسبت به نوع درخواست افراد آگاهی داشته باشد. سیاستگذاران نیز تنها با نگاه سنتی به اقتصاد نمیتوانند اهداف خود را جهت رشد و توسعه اقتصادی دنبال کنند، مگر با آگاهی از دانش مالی رفتاری که این امر آینده اقتصاد کشور را پیشبینیپذیرتر میکند. علت هم در آن است که عرضه و تقاضا در یک اقتصاد مدلی حائز اهمیت است و نقشی اساسی در روند بازارها دارد. سیاستگذاران با کنترل این دو محرک سعی بر اعمال سیاستگذاریهای خود دارند. لازمه کنترل کارآمد عرضه و تقاضا برای رسیدن به رشد اقتصادی رفتارشناسی عموم جامعه است.
شناخت شخصیت سرمایهگذاران در تئوری مالی رفتاری
یکی از مهمترین موضوعاتی که درتئوری مالی رفتاری باید بدان توجه داشت، شناخت تیپ شخصیتی سرمایهگذاری افراد است که به چهار دسته مستقل، محافظهکار، دنبالهرو و حریص (زیادهخواه) تقسیم میشود. با شناخت این تیپهای شخصیتی میتوان تا حدودی خط فکری افراد را شناسایی و تصمیمات مالی آنان را پیشبینی کرد. علت این موضوع آن است که استراتژی سرمایهگذاری افراد با شخصیت آنان مطابقت دارد. تیپ شخصیتی سرمایهگذاری از دو بعد تصمیمگیری و ریسکپذیری دستهبندی میشود که هر کدام دو تیپ شخصیتی را شامل میشود.
انواع شخصیت از بعد تصمیمگیری
شخصیت مستقل: سرمایهگذارانی که به این گروه تعلق دارند، عمدتا خودشان به صورت مستقل تصمیم میگیرند. چنین سرمایهگذارانی اقدامات جمعیت را عمدتا نادیده میگیرند. این افراد به سرمایهگذاری خود اعتماد دارند و معمولا کمتر از دیگران ریسکگریز هستند.
شخصیت دنبالهرو: سرمایهگذاران دنبالهرو عمدتا به دنبال اقدامات جمعی هستند. این افراد دائما رفتارهای سایرین را رصد و بر اساس آن تصمیم میگیرند. سرمایهگذاران دنبالکننده معمولا خود ایده سرمایهگذاری ندارند و در عوض ممکن است برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری خود از راه دوستان و همکاران خود یا هر نوع مد عمومی سرمایهگذاری پیروی کنند.
انواع شخصیت از بعد ریسکپذیری
شخصیت حریص: شخصیت حریص در مالی رفتاری، یک ویژگی شخصیتی است که تمایل شدید یک فرد را برای جمعآوری ثروت یا دارایی فراتر از آنچه ضروری یا معقول است، توصیف میکند. طمع در این افراد بیش از سایرین است و این عامل منجر به ریسکپذیری بالای این افراد میشود.
شخصیت محتاط: در مالی رفتاری، «ترس از دست دادن» در شخصیتهای محتاط به وضوح دیده میشود، این امر سبب میشود که این افراد نسبت به ضرر حساسیت بالایی داشته باشند. آنها برای اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری پیشگیرانه عمل میکنند و پرتفوی آنها عمدتا شامل سرمایهگذاریهای مطمئن است.
سوگیریهای رایج در دانش مالی رفتاری
افراد معمولا در تصمیمگیریهای خود منطقی رفتار نمیکنند. آنان همواره در ذهن خود به دنبال میانبرهایی هستند که بر اساس آن فقط برخی از اطلاعات موجود را برای تصمیمگیری در نظر میگیرند. به رغم آنکه ممکن است این میانبرها گاهی وقتها برای افراد به خوبی عمل کند، اما برخی مواقع آنان را به نتیجهگیری و اقدامات اشتباه هدایت میکنند. در همین زمان است که این میانبرها به سوگیری تبدیل میشوند. این سوگیریها در دانش مالی رفتاری، لغزشها و خطاهای شناخته شده و مورد بحث در ذهن انسانها هستند که اکنون بیشتر تفسیر مردم از علوم رفتاری را تشکیل میدهند. در ادامه رایجترین سوگیریهای مالی رفتاری تشریح شده است.
سوگیری گله: این سوگیری یک پدیده روانی است و زمانی اتفاق میافتد که افراد عقاید، رفتارها یا نگرشهای اکثریت یک گروه را اتخاذ میکنند. برای مثال هر موضوعی که ترند شود و افراد بسیاری از آن تبعیت کنند، زمینهای برای تصمیمات گلهای سایر افراد خواهد شد.
سوگیری پساواقعه: در دانش مالی رفتاری بر اساس سوگیری پساواقعه، پس از یک رویداد، مردم اغلب بر این باورند که نتیجه آن رویداد را پیش از وقوع میدانستند. به همین دلیل است که اغلب به عنوان پدیده «من آن را از قبل میدانستم» یاد میشود.
سوگیری خودتاییدی: زمانی که افراد یک باور راسخ دارند، به شواهدی که از اعتقاد آنان حمایت میکند، وزن بیشتری میدهند. در واقع ذهن افراد در این سوگیری دانش مالی رفتاری به دنبال دلایلی برای تایید آنها است و دلایلی که مخالف باور و تصمیمات شخص باشد را کاملا رد میکند.
سوگیری محافظهکاری: این سوگیری شباهت بسیاری به سوگیری خودتاییدی دارد. در واقع بر اساس آن افراد دلایل پیشین ذهنی خود را با دلایل جدید جایگزین نمیکنند و سعی بر حفظ آن دارند، کما اینکه اشتباه باشند.
سوگیری نماینده: در دانش مالی رفتاری این سوگیری به این شکل است که افراد یک رویداد یا موقعیت فعلی را با توجه به شباهت آن به یک رویداد یا موقعیت قبلی با تکیه بر قضاوتهای ذهنی خود در نظر میگیرند.
سوگیری لنگرانداختن: این سوگیری که یکی از سوگیریهای شناختی است، در واقع بیان میکند که افراد عمدتا بر اطلاعاتی که در اوایل فرآیند تصمیمگیری داشتند، فارغ از درست و غلط بودن آن تکیه میکنند. بنابراین پس از دریافت اطلاعات بعدی همچنان اطلاعات اولیه معیار برداشت ذهنی افراد خواهد بود.
سوگیری حسابداری ذهنی: این سوگیری در مالی رفتاری، به تمایل و گرایش افراد به رفتار متفاوت با پول کسب شده، بسته به اینکه از کجا آمده یا چگونه استفاده میشود، اشاره دارد. به عنوان مثال، افراد عمدتا تمایل بیشتری برای خرج کردن پولی که از قرعهکشی به دست آوردهاند، دارند. در واقع خرج کردن پول بادآورده بسیار سادهتر و بیمنطقتر از پول ماحصل از کار است. این سوگیری نشان میدهد که افراد در یک موضوع یکسان رفتارهای متفاوتی خواهند داشت.
سوگیری توهم کنترل: در این سوگیری افراد بر این باورند که با قابلیتها و توانمندیهای خود میتوانند رویدادها را کنترل کنند و بر آن اثر بگذارند. در حالی که اینطور نخواهد بود.در واقع این سوگیری باعث میشود که افراد رفتارها و تصمیمات خود را بیش از حد واقعی اثرگذار بدانند.
سوگیری تعارض شناختی: این سوگیری به عنوان یکی از سوگیریهای شناختی در دانش مالی رفتاری، بیان میکند که گاهی تصمیمات و رفتارهای افراد با آنچیزی که به آن اعتقاد دارند، در تعارض است. مثلا افراد میدانند دروغگویی صفتی ناشایست است اما هر زمان فرصت ایجاد شوند دروغ میگویند.
سوگیری نتیجهگرایی: تمرکز افراد در این سوگیری به نتیجه هر کاری است. در واقع فرآیند انجام آن کار اهمیتی ندارد. این سوگیری برندگان را نابغه و بازندگان را ابله میبیند.
سوگیری چارچوببندی: در دانش مالی رفتاری، افراد ممکن است بسته به نحوه ارائه فرصت به آنها، واکنش متفاوتی به آن نشان دهند. این در حالی است که فرصت ارائه شده میان افراد ثابت است و نحوه ارائه آن متفاوت است.
سوگیری تازهگرایی: بر اساس این سوگیری در دانش مالی رفتاری، افراد به رویدادهای اخیر وزن و اهمیت بیشتری میدهند و اغلب اطلاعات جمعآوریشده در یک دوره زمانی طولانیتر را نادیده میگیرند.
سوگیری بیزاری به از دست دادن: این سوگیری بیان میکند که درد از دست دادن دوبرابر لذت به دست آوردن است. بنابراین افراد همواره میکوشند تا زیان نکنند به جای آنکه به سود کردن فکر کنند.
سوگیری فقدان خودکنترلی: این سوگیری مالی رفتاری باعث میشود که افراد در تعقیب اهداف بلندمدت و فراگیر خود به دلیل فقدان نظم و انضباط عمل نکنند. این افراد رضایت کوتاه مدت را به اهداف بلندمدت ترجیح میدهند.
سوگیری اعتماد به نفس بیش از حد: این سوگیری در مالی رفتاری بیان میکند که افراد به تواناییهای خود بیش از واقعیت منطقی اعتماد دارند. در واقع این باور را ایجاد میکند که افراد بهتر از آنچه واقعیت دارد، هستند.
سوگیری حفظ وضع موجود: بر اساس این سوگیری افراد ترجیح میدهند به جای تغییر وضعیت موجود، وضعیت فعلی را حفظ کنند. این سوگیری در افراد ترس و مقاومت از تغییر ایجاد میکند.
سوگیری ترس از پشیمانی: بر اساس این سوگیری در دانش مالی رفتاری، افراد به دلیل ترس از پشیمان شدن از ریسک کردن اجتناب میکنند و در نتیجه تصمیمات ضعیفی میگیرند.
در کنار این سوگیریها، سوگیریهای متعدد دیگری وجود دارد که نشان میدهد که محرکها و عوامل بسیاری در تصمیمات سرمایهگذاری افراد اثرگذار است و ذهن افراد را به خطا میبرد. این درست در تضاد با نگاه سنتی به اقتصاد است که بر اساس آن همهچیز بر اساس منطق پیش میرود.
نتیجهگیری
دانش مالی رفتاری نشان میدهد که چگونه خطاهای شناختی و واکنشهای عاطفی سرمایهگذاران بر روندها و جریانات قیمتی بازارها اثرگذار است. این دانش در تقابل با نگاه سنتی که همهچیز را مبتنی بر عقلانیت میداند، قرار دارد. نظریههای مالی رفتاری عمدتا یا مبتنی بر اعتقاد افراد و یا مبتنی بر ترجیحات آنان است. در اولی قضاوتهای افراد در ریسک و بازده و دومی در ترجیحات آنان در زمان و نوع معاملات دیده میشود. در این بین برخی سوگیریهای رایج بر نحوه تصمیمات افراد اثرگذار است که این سوگیریها همان خطاهای شناختی هستند.