اقتصاد خرد چیست؟ تفاوت اقتصاد خرد و اقتصاد کلان
علم اقتصاد به دو بخش اقتصاد خرد و کلان دستهبندی میشود. اقتصاد کلان به عوامل و متغیرهای اثرگذار بر کلیات اقتصاد اشاره دارد. از این عوامل میتوان به تورم، نرخ بیکاری، رشد اقتصادی و… اشاره کرد. اقتصاد خرد اما به بررسی پارامترهای مهم و اثرگذار بر کسب و کارها در صنایع و شرکتهای مختلف اشاره دارد. در این مقاله سعی بر آن شده تا به زبان ساده مفاهیم با اهمیت در اقتصاد خرد تشریح شود. همچنین میتوانید در مقاله اقتصاد کلان در خصوص این بخش از اقتصاد مطالعه کنید.
آموزش اقتصاد خرد به زبان ساده
همانطور که از نام اقتصاد خرد مشخص است، این شاخه از اقتصاد، در یک مقیاس کوچکتر به بررسی فاکتورهای اثرگذار بر کسب و کار و رفتار تولیدکننده و مصرفکننده میپردازد. در واقع فردی را در نظر بگیرید که سوپرمارکتی را اداره میکند. این فرد برای کسب سود و درآمد بیشتر باید به بهتر شدن ارائه خدمات و کالاها (عرضه بهتر) به مشتریان فکر کند. از طرفی رفتار خریداران و مشتریان خود را تحلیل و برای رشد تقاضای محصولات خود راهکارهایی بیندیشد. در واقع نگاه این فرد به کسب و کار کوچک خود معطوف است و فاکتورهای اثرگذار بر آن را مورد بررسی قرار میدهد. هر عاملی که بر کسب و کار این فرد اثرگذار باشد، مورد توجه قرار میگیرد. در واقع عرضه و تقاضا برای این فرد اهمیت بالایی دارد. این نگاه به کسب و کار در حوزه اقتصاد خرد است.
مهمترین شاخصهای اقتصاد خرد
برخی مفاهیم و مولفهها در اقتصاد خرد بسیار حائز اهمیت هستند که در ادامه هر کدام مختصرا و به زبان ساده تشریح میشود.
عرضه و تقاضا
اگر اقتصاد خرد را به دو رکن اساسی تقسیم کنیم، یک طرف خانوارها و در طرف دیگر بنگاههای اقتصادی قرار دارند. ارتباط این دو رکن از طریق عرضه و تقاضا برقرار است. عرضه به معنای ارائه کالا، خدمات یا هرآنچه که تولید شود و در اختیار سایرین قرار گیرد، است. تقاضا در واقع نیاز افراد به دریافت کالا، خدمات و… است. این عرضه و تقاضا باید منجر به ارزشآفرینی شود. این ارزش میتواند در قالب پول، اعتبار و یا هر چیز دیگری باشد. در اقتصاد این ارزشآفرینی در قالب کسب پول است. در واقع زمانی که کالایی تولید میشود، تولیدکننده این کالا را در ازای دریافت پول عرضه و خریداران جهت رفع نیازهای خود در ازای پرداخت پول متقاضی آن کالا میشوند. هر کالا یا خدماتی یک ارزش ذاتی دارد که با پول قابل اندازهگیری است.
عرضه و تقاضا ارزش پولی کالا و خدمات را در اقتصاد خرد تعیین میکنند. در واقع هر زمان عرضه کالا یا خدماتی بیشتر از تقاضا باشد، برای مثال بیش از نیاز افراد جامعه کفش تولید شود، ارزش آن کالا که در اینجا کفش است کمتر و قیمت آن کاهش مییابد. یا برعکس اگر تولید و عرضه کالا و خدمات یا همان کفش مورد مثال، کمتر از نیاز افراد جامعه باشد، قیمت کفش افزایش مییابد. در اینجا فرض برآن است که صادرات و وارداتی وجود ندارد. بنابراین میزان عرضه و تقاضا قیمت را مشخص میکنند. البته در اقتصادهای دستوری قیمتها کنترل شده و توسط برخی نهادها تعیین میشوند که این موضوع مورد بحث ما نیست.
در تصویر ذیل چرخه عرضه و تقاضا میان خانوارها و بنگاههای اقتصادی آورده شده است. بر اساس این تصویر خانوارها نیروی کار متخصص تربیت و آنها را به سوی بنگاههای اقتصادی روانه میکنند. بنگاههای اقتصادی کالا و خدمات تولید کرده و آن را در اختیار خانوارها قرار میدهند. این چرخه همواره برقرار است. در واقع خانوار نیروی کار عرضه میکنند و متقاضی دریافت کالا و خدمات هستند. بنگاههای اقتصادی کالا و خدمات عرضه و متقاضی نیروی کار هستند. بنابراین تعادل میان عرضه و تقاضا باید همواره برقرار باشد. هر عاملی که در یک سمت خلل ایجاد کند، سمت دیگر نیز درگیر مشکلات خواهد شد.
تولید، درآمد و هزینه
در اقتصاد خرد عمدتا بنگاههای اقتصادی در نقش عرضهکننده و خانوارها در نقش متقاضیان اصلی قرار دارند. البته این عرضه و تقاضا گاها میان دو تولیدکننده یا دو فعال اقتصادی نیز برقرار است. به طور کلی هر فعالیت اقتصادی که به تولید یا ارائه خدمات بیانجامد، نقش عرضهکننده را دارد. اما هدف اصلی از عرضه کالا یا خدمات کسب درآمد یا سود است. سود از کسر درآمد از هزینه به دست میآید. هزینههای تولید به عنوان عاملی مهم برای تغییر در میزان تولیدات یک بنگاه اقتصادی است. در واقع هرچه هزینه بیشتر شود، احتمال اینکه همواره درآمد یا فروش متناسب با آن رشد کند، ممکن نیست؛ چرا که قیمتها برای رشد محدودیت دارند و تا جایی بالا میروند که بازار ظرفیت آن را داشته باشد. رشد بیشتر قیمتها کاهش تقاضا را در پیش دارد و کاهش تقاضا کاهش تولید را به همراه خواهد داشت. بنابراین نسبتی بین درآمدها، هزینهها و میزان تولیدات یک بنگاه اقتصادی وجود دارد که کاملا با هم همپوشانی دارند.
کالای جایگزین (جانشین) و مکمل
در اقتصاد خرد کالای جایگزین یا جانشین و کالای مکمل در واقع به بررسی رابطه میان کالاها و خدمات در اقتصاد خرد اشاره دارد. کالای جانشین به کالایی گفته میشود که به جای کالای دیگر امکان استفاده از آن وجود داشته باشد و به نوعی نیاز فرد به همان کالا را تامین کند. برای مثال میتوان به استفاده از گوشت سفید به جای گوشت قرمز، یا استفاده از دوغ به جای نوشابه و… اشاره کرد.
به بیان دیگر در زمانی که بنا به شرایط خاص همچون کمبود یا افزایش قیمت یک کالا، از کالای دیگر استفاده شود. مثلا فرض کنید که چای سیاه کمیاب شود و قیمت آن افزایش یابد. در این حالت احتمالا از قهوه یا سایر دمنوشها یا نوشیدنیهای گرم به جای چای استفاده خواهد شد. یا فرضا گندم کمیاب شود، در آن حالت برنج میتواند کالای جانشین آن شود.
کالای مکمل اما به کالاهایی گفته میشوند که باید با هم مصرف شوند و مکمل یکدیگر هستند. برای مثال خودرو و بنزین یا مسواک و خمیر دندان، چای و قند و نان باگت و نان لواش مکمل یکدیگر هستند.
در مثال چای و قند بهعنوان 2 کالای مکمل، هر زمان قیمت چای افزایش یابد، تقاضا برای کالای مکمل آن که قند است، کاهش خواهد یافت. در اینجا درمییابیم که تغییرات قیمت در هر کدام از این کالاها بر روی کالا دیگر اثرگذار است.
بازار رقابتی
همانطور که گفته شد، بنگاههای اقتصادی یا تولیدکنندگان عمدتا برای کسب سود فعالیت دارند و قیمتها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود اما بحث رقابت بین بنگاهها یا تولیدکنندگان، بسیار حائز اهمیت است. فرض کنید شما خریدار یک کالایی همچون دوچرخه هستید. در جایی که زندگی میکنید، 3 تولیدکننده دوچرخه فعالیت دارند. شما باید از میان این تولیدکنندگان یک تولیدکننده را انتخاب کنید. احتمالا این انتخاب بدون شناخت کافی و آگاهی لازم صورت نخواهد گرفت، بلکه با بررسی بیشتر در خصوص کیفیت محصولات، قیمتها، خدمات پس از فروش و… نسبت به انتخاب محصول یک تولیدکننده اقدام خواهید کرد. بنابراین هر تولیدکننده باید تلاش کند در رقابت با دو تولیدکننده دیگر پیروز شود. در این حالت ممکن است خدمات بیشتر یا کالای با کیفیتتر تولید کند یا قیمت کمتری نسبت به سایر تولیدکنندگان داشته باشد. مبحث رقابت منجر به رشد و توسعه بنگاههای اقتصادی خواهد شد. فضای رقابتی سالم تولیدکنندگان را موظف به بهبود کیفیت، خدمات و… خواهد کرد.
در مقابل برخی بازارها علیرغم انحصاری نبودن و تعدد تولیدکنندگان، اما همچنان فضای رقابتی برای آن مشاهده نمیشود. برای مثال باید گفت با توجه به تعدد نانوایی در کشور و نزدیک بودن کیفیت تولیدات نان در اکثر نانواییها و البته قیمت یکسان، رقابت چندانی میان نانواییها وجود ندارد و عمدتا هر فرد بر اساس میزان دسترسی از خدمات نانواییها استفاده میکند.
بازار انحصاری
همانطور که در مثال مبحث بازار رقابتی گفته شد، فرض کنید شخصی خریدار دوچرخه است و در جایی که زندگی میکند تولیدکنندگان دوچرخههای سایز بزرگ بسیار محدود هستند. بنابراین شخص باید با هر قیمت یا کیفیتی که وجود دارد، دوچرخه را خریداری کند یا نیاز خود را به تعویق انداخته و کلا از خرید دو چرخه منصرف شود. حال در نظر گرفته میشود که این کالا مورد نیاز و ضروری است؛ در این حالت افراد ناچار به خرید هستند. در واقع تولیدکنندگان دوچرخه انحصار تولید دوچرخه سایز بزرگ در منطقه مورد نظر را به دست گرفتهاند. در یک بازار انحصاری تولیدکنندگان احتمالا تمایلی به تغییر در کیفیت کالا یا خدمات خود ندارند و همواره موضع قدرت دارند، چه تولیدکننده مستقیم یک کالا باشند و چه تامینکننده مواد اولیه کالای دیگر. در واقع بازار انحصار تنها به تولیدات محدود نمیشود، بلکه در صادرات و واردات نیز ممکن است برقرار باشد. بنابراین بازارها یا رقابتی و یا انحصاری هستند که هر چه تولیدکنندگان بیشتر شوند، بازار از انحصار کامل به رقابت کامل حرکت خواهد کرد.
رفتار مصرفکننده و تولیدکننده
این مبحث یکی از مباحث مهم در اقتصاد خرد است. در واقع هرگونه رفتار از سوی مصرفکنندگان بر میزان تولید و تقاضا اثرگذار است؛ بنابراین شناسایی رفتار مصرفکنندگان از سوی تولیدکننده بسیار اهمیت دارد. عوامل بسیاری بر رفتار مصرفکنندگان اثر دارد، از جمله آن میتوان به عوامل جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… اشاره کرد.
در مقابل بررسی رفتار تولیدکنندگان نیز بسیار اهمیت دارد، چرا که رفتار تولیدکننده بر رفتار مصرفکننده بسیار اثرگذار است. هرگونه تغییری در تولید یا خدمات ممکن است با تغییرات در تقاضا روبرو شود.
کشش قیمتی
کشش قیمت در واقع به معنای تغییرات عرضه یا تقاضا در برابر تغییرات قیمتی هر کالا یا خدماتی است.
کشش قیمت تقاضا
کشش قیمت که برای تقاضا استفاده میشود، در واقع به میزان تغییرات تقاضا در برابر تغییرات قیمت گفته میشود. هرچه میزان این تغییرات بیشتر باشد، اصطلاحا کششپذیری تقاضای بیشتری وجود دارد.
برای مثال فرض کنید قیمت دوچرخه برای یک کارخانه افزایش پیدا کند، از آنجا که تولیدکنندگان دیگری نیز وجود دارد، خریداران محصولات کارخانهای که افزایش قیمت داده به خرید دوچرخه از سایر تولیدکنندگان روی میآورند. اگر تولیدکننده دیگری وجود نداشته باشد یا تمام تولیدکنندگان همزمان قیمت دوچرخه را بالا ببرند، از آنجا که دوچرخه کالایی ضروری نیست، تقاضا برای این کالا کمتر میشود. اما فرض کنید که قیمت یک کالای ضروری همچون نان گران شود، بنابراین با توجه به نیاز مصرفکننده به آن کالا، احتمالا تغییر محسوسی در تقاضا ایجاد نمیشود.
با مثالهای بالا متوجه شدیم که کشش تقاضا برای کالا و خدمات مختلف یکسان نیست و به عواملی چون میزان اهمیت کالا و ضروت استفاده از آن، بازار رقابتی و انحصاری، موقعیت جغرافیایی و … بستگی دارد. بنابراین تغییرات تقاضا در قیمت برخی کالاها بیشتر و برای برخی کالاها بسیار کمتر است. حتی در مواردی تغییرات قیمت، تغییری در تقاضا ایجاد نکند. برای محاسبه میزان کشش تقاضا از فرمول ذیل استفاده میشود:
درصد تغییرات قیمت/درصد تغییرات تقاضا=کشش قیمتی تقاضا
کشش قیمت عرضه
کشش عرضه نیز همچون تقاضا به میزان تغییرات عرضه نسبت به تغییرات قیمت گفته میشود. به طور کلی هرچه قیمتها افزایش یابند، میزان عرضه نیز افزایش خواهد یافت. رشد قیمت کالا و خدمات به شرطی که با رشد مواد اولیه همراه نشود، باعث ایجاد انگیزه برای تولید و عرضه بیشتر میشود. از آنجا که میزان عرضه تولیدکنندگان عمدتا محدود است و ظرفیتی دارد. زمان نقش با اهمیتی در کشش عرضه دارد. در واقع هرچه قیمت بالا رود، در کوتاه مدت عرضه تا نهایت ظرفیت خود بالا خواهد رفت. اما در زمان بیشتر، با افزایش ظرفیتها همراه خواهیم شد. برای محاسبه میزان کشش عرضه از فرمول ذیل استفاده میشود:
درصد تغییرات قیمت/درصد تغییرات عرضه=کشش قیمتی عرضه
هزینه فرصت
در حوزه اقتصاد خرد یکی از مباحث مورد بحث، هزینه فرصت است. هزینه فرصت یا هزینه فرصت از دست رفته، در واقع از دست دادن مزایای گزینههای انتخاب نشده؛ چه در حوزه سرمایهگذاری و چه در حوزه کالا و خدمات است. برای توضیح روانتر، با یک مثال هزینه فرصت تشریح میشود. فرض کنید شما قصد مطالعه دارید، از میان کتابهایی که دارید، به دلیل کمبود وقت ناچارید تنها یک کتاب را انتخاب کنید. این در حالی است که کتابهای دیگر نیز محتوای ارزشمندی دارند و شما نتوانستید این محتوا را مطالعه کنید. این محتوای ارزشمند هزینه فرصت از دست رفته است. یا مثلا در حوزه سرمایهگذاری، فرض کنید شما با 100 میلیون تومان در زمینه خرید طلا و سکه سرمایهگذاری کردهاید و در این بازار 20 میلیون تومان در یک سال سود کردهاید، این در حالی است که فرضا با 100 میلیون تومان امکان سرمایهگذاری در بازار ملک و بورس را هم داشتید و در بازه زمانی یکساله با میزان پول شما امکان سود 30 و 40 میلیون تومانی به ترتیب در بورس و بازار مسکن وجود داشت. بنابراین هزینه فرصت یا اصطلاحا هزینه فرصت از دست رفته شما در بورس 10 میلیون تومان و در بازار مسکن 20 میلیون تومان خواهد بود.
کلام آخر
اقتصاد خرد به شاخهای از علم اقتصاد گفته میشود که در آن مسائلی چون بازارها، عرضه و تقاضا، قیمتها، کشش و سایر مباحث خرد اقتصادی اهمیت دارد. در اقتصاد خرد رفتار مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و عملکرد تک تک بازارها و کسب و کارها بسیار مهم است.